یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۰

به بهانه پخش از تلویزیون

«خرس برادر»؛ خرافه‌‎گرایی پیرامون تناسخ

برادر خرس

سینماپرس/ امیرارسلان صمد زاده : «خرس برادر» یکی از انیمیشن هایی است که علیرغم ناکامی در اسکار۲۰۰۴ مقابل انیمیشن در جست و جوی نمو، توانست نظر مخاطبان و منتقدان را به سوی خود جلب کند. به بهانه پخش انیمیشن «خرس برادر» از شبکه دوم سیما، نگاهی به ساختار و مفاهیم کلی آن خواهیم داشت.

خرس برادر به کارگردانی رابرت واکر و آرون بلایس و تهیه کنندگی چاک ویلیامز و شرکت والت دیزنی تهیه و تولید شده است.

 پسري سرخ پوست به نام «کيناي» به همراه برادرش به شکار خرس رفته و برادر بزرگتر کيناي بر اثر حادثه اي  کشته مي شود. اين اتفاق باعث مي شود کيناي از خرس ها متنفر شود و در صدد انتقامجويي  برآيد. او خرس را پيدا کرده و آن را مي کشد. اما روح مقدس (همان انرژي عظيمي که سرخ پوستان به آن معتقدند) او را تبديل به يک خرس مي کند. زندگي کيناي بر اثر اين حادثه به کلي تغيير کرده و باعث آشنايي او با واقعياتي بيشتر از طبيعت مي شود.

تناسخ و ریشه هایش در فرهنگ سرخ پوستان

اکثر سرخ پوستان اعتقادی مبنی بر انتقال روح آدمی از کالبدی به کالبد دیگر بعد از مرگ دارند که به آن نظریه تناسخ گفته می شود. نظریه معروف تناسخ یکی از قدیمی ترین اعتقاداتی است که اکثر مذاهب و فرقه های مختلف در هند، استرالیا، مکزیک  و به خصوص سرخ پوستان آمریکای شمالی به آن معتقدند. طبق این نظریه روح آدمی بعد از مرگ به کالبدی دیگر حلول می کند که نسبت به خلق و خوی او می تواند متفاوت باشد، مانند تجسم روح در کالبد حیوانات و یا گیاهان که نمونه آن ، در انیمیشن خرس برادر به نمایش درآمده است.

سرخ پوستان، بیشتر معتقد به تجسم روح در هیبت حیواناتی از جمله خرس، عقاب، مار، گوزن و ... هستند. در واقع آنها احترام خاصی به ارواح قائل اند و معتقدند که در مرگ انسان، روح شکل اصلی خود را می یابد و به جسم حیوان حلول می کند. سرخ پوستان، ارواح را حافظ و راهنمای مسیر زندگی خود می پندارند. در داستان خرس برادر نیز جادوگر قبیله عنوان می کند که دادن نشان خرس به کینای تصمیم ارواح بوده است و آنها تصمیم گرفته اند که او در ادامه زندگی اش عشق را سرلوحه کارهایش قرار دهد.

اما نشان مقدس، گردنبندی است که هرگاه فردی از قبیله به سن بلوغ خود می رسد، آن را به گردنش می آویزند؛ این نشان توسط ارواح مقدس به جادوگر و یا بزرگ قبیله حلول می کند تا راهنمای افراد قبیله باشد. به این نوع نشان هایی که سرخ پوستان آن را مقدس می شمارند به اصطلاح توتم می گویند. سرخ پوستان مردمانی توتم پرست هستند، آنها معتقدند که این توتم ها یا نمادها ، ارواحی هستند که به شکل جانورانی مانند عقاب و خرس ... از انسان حفاظت کرده و به او کمک می کند. هر فردی از قبیله باید یکی از این نشان ها را داشته باشد. بعد از مشخص شدن توتم شخص، او خود را سراسر غرق این نشان می کند و تمام راز و نیاز و مشکلات خود را با او در میان می گذارد، در واقع توتم او نقش یک خدا را برایش ایفا می کند که عقیده دارد همیشه مورد توجه و عنایت اوست. حتی اعتقاد دارند که توتم می تواند در غالب حیوانات عینی ظاهر شده و آنها را راهنمایی کند.

روح پرستی، اعتقاد به قدرت اشیا و تبدیل آنها به یک خدا با قدرت ماورایی انحرافاتی است که از یک مذهب و عقیده ی انسانی سرچشمه گرفته است. سرخ پوستان مانند مردمان بدوی همچنان ذهنیتی محدود نسبت به یگانگی خداوند دارند، به همین دلیل است که همچنان دست به پرستیدن مخلوقات خود می زنند.

اما مفهوم تناسخ به این معنی و آنچه شبیه به این اعتقاد در میان آیین هندو است از نظر اسلام مخدوش و رد شده است و در مقابل، اعتقاد اسلام به مفهوم رجعت می تواند بازگو کننده نگاه درستی باشد که به مفهوم بازگشت اتلاق می شود.

رجعت در لغت به معنى بازگشت است، و مقصود از آن در فرهنگ شیعه، بازگشت گروهى ازامت اسلامى پس از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از برپایى قیامت به دنیاست. گواه روشن بر وجود رجعت، پیش از هر چیز قرآن کریم است که در آیه ۸۴ سوره نمل می فرماید:  یوم نحشر من کل أمة فوجا ممن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون «روزى که از هر ملتى گروهى از آنان را که آیات ما را تکذیب می کردند زنده می کنیم و آنان بازداشت می شوند»

بازگشت این گروه به این جهان با احیاء مردگان به وسیله حضرت مسیح، تفاوتی ندارد، تمام پیروان قرآن و پیروان آئین مسیح بر معجزه های او در این مورد صحه نهاده اند، و هیچ کس فکر نکرده است که احیاء مردگان از مقوله تناسخ می باشد بلکه آن را معجزه و کرامت نامیده اند، بنابر این بازگشت گروهی از تبهکاران و نیکوکاران به دنیا، حالت احیاء مردگان توسط مسیح را دارد و هیچ ارتباطی به مسأله تناسخ ندارد. زیرا محور تناسخ تعدد بدن و تنزل نفس از مقام انسانی است و در احیاء مردگان نه تعدد بدن وجود دارد و نه نفس از مقام شامخ خود به مقام پائین تر تنزل می یابد، بلکه نفس به همان بدنی که ترک کرده و با او هماهنگی کامل داشته و دارد تعلق می گیرد بنابراین در مسأله رجعت هم بدن یکی است و هم نفس، بدن همان است که قبل از مرگ، مورد تعلق تدبیر روح بود، و نفس هم همان نفس و روح انسانی است که در گذشته مدبر بدن بوده است و در رجعت و بازگشت به بدن در این دنیا هرگز نفس، فعلیتهای خود را از دست نمی دهد، و به صورت تنزل یافته، تعلق به بدن پیدا نمی کند تا گفته شود حرکت ارتجاعی از فعلیت به قوه یا به مراتب نازل تر، محال است بلکه با همان فعلیت هائی که در زمینه سعادت یا شقاوت کسب نموده است بار دیگر به بدن دنیوی تعلق تدبیر پیدا می کند.

درحالی که در فیلم برادر خرس شخصیت کینای از جسم خود که اشرف مخلوقات است به جسم یک حیوان تنزل پیدا می کند و حتی در انتهای فیلم نیز روح کینای که سرچشمه الهی دارد کالبد حیوان بودن را به انسانیت خود ترجیح می دهد. این بار معنایی در انتهای فیلم در صحنه ای که کینای در مراسمی آیینی جای پنجه خود را در میان جای دست دیگر اعضای خانواده انسان خود بر روی سنگ می گذارد بیشتر به بیننده منتقل می شود و حتی می تواند معنایی کنایی از اعتقاد داروینی را هم به همراه داشته باشد. چراکه نماد انسان های نخستین و آثار و نقوش آن ها بر روی کوه سنگ ها در امتداد آثاری از یک حیوان قرار می گیرد که قرار است نسلی پس از آن به وجود بیایند.

 

حیوان و انسان در یک مرتبه !

اما داستان به مسخ کینای در جسم یک خرس ختم نمی شود؛ قبیله ارواح را مانند یک خدا می پرستند و به آنها قدرت و توانایی بالایی اتلاق می کنند. سیتکا بردار بزرگتر کینای بعد از مرگ خود در قالب یک عقاب (نشان مقدسش) در می آید و همانطور که در دوران زندگی خود کینای را راهنمایی می کرد، در هیبت روح مسخ شده اش نیز شروع به هدایت او می کند. سیتکا با قدرت خود، کینای را به یک خرس تبدیل می کند تا معنای حقیقی عشق را دریابد، کینای نیز با دوست شدن با بچه خرسی دیگر می تواند محبت بین دو برادر را درک کند و در نهایت تصمیم می گیرد، جسم حیوانی خود را به انسانی اش ترجیح دهد. دیدگاهی که تمام موجودات را در یک جایگاه در هستی قرار می دهد و شان و منزلت انسان را که به عنوان اشرف مخلوقات معین شده است، زیر سوال می برد. گویی نویسنده اثر و فیلمساز  در انبوه اعتقادات و باورهای قومی نگاهی هم به فلسفه اسپینوزا و اصالت طبیعت داشته اند. چراکه احترام به طبیعت و بزرگی و برتری آن نسبت به همه چیز در حقیقت مولفه های فلسفه اسپینوزا هستند که در آن همه چیز عالم را در سیطره طبیعت می داند.

تکنیک سنتی اما زیبا

انیمیشن خرس برادر با تکنیک ستنی و یا همان دستی کار شده است و طراحی هایش به شدت اصالت آثار والت دیزنی را حفظ کرده است. هنگام تماشای فیلم به یاد انیمیشن هایی مانند شیر شاه و به خصوص پوکوهانتس خواهید افتاد که حس و حال صمیمی ساخته های دوبعدی را به نمایش می گذارد. اما در بعضی از قسمت ها از تکنیک های کامپیوتری هم استفاده شده است، مانند دویدن گله گوزن ها و شنای ماهیان قزل آلا. طراحی خرس ها، رفتارها و خلق و خویشان مستقیما از زندگی طبیعی و وحشی آنها تهیه شده است؛ هوارد، مدیر انیماتورهای خرس برادر در مصاحبه ای عنوان کرده است که برای طراحی کاراکتر کینای از یک خرس تربیت شده و برای طراحی فضا نیز از جنگل های بکر فلوریدا به عنوان محل کار تیم انیماتور و طراحان استفاده شده است.

خرس برادر به کارگردانی رابرت واکر و آرون بلایس و تهیه کنندگی چاک ویلیامز و شرکت والت دیزنی تهیه و تولید شده است.

 

 

 

 

نظرات

  • حصین ۱۳۹۵/۰۱/۱۰ - ۱۳:۱۹
    3 0
    میتوان گفت خرس برادر یه فیلم در مورد دوست داشتن و محبت کردن به حیوانات و ارزش دادن به ان هاست!کینا که پسری مغرور بود از انجا که با نشان خود کنار نیامد و خرس بودن را جز یه حیوان قبول نداشت با تبدیل شدنش به خرس و اشنایی با بچه خرسی که مادر ان قاتل برادرر تنفر بیشتر ان از خرس شد بتواند هم رابطه خود با حیوانات را بیشتر کند هم درک واقعی عشق و دوست داشتن

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.