پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۴

آیا شبکه‌ی مستند هم به سرانجام سیمافیلم دچار خواهد شد؟

نشست مشترک مدیر شبکه مستند و رئیس بنیاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز

رجانیوز: مدیر جوان شبکه‌ی مستند، فارغ از اعتراض رسانه‌ها، قطعا تاوان اعتماد خود به «محمد آفریده» را با رسوایی قریب الوقوع به واسطه‌ی تولیدات غیر قابل دفاع در آینده‌ی نزدیک پاسخ خواهد داد. چنانکه «حسن اسلامی مهر» تاوان اعتماد به «آفریده» را پس داد و بعد از ده سال خدمت در رسانه‌ی ملی، با بدترین شکل ممکن از کار اخراج شد

ماجرا از یک خبر ساده شروع شد؛ مدیر شبکه‌ی مستند «محمد آفریده» را به عنوان یکی از اعضای اتاق فکر این شبکه منصوب کرد. البته اخبار غیررسمی نشان می‌داد که «آفریده» نه فقط عضو اتاق فکر، که یکی از موثرترین چهره‌های شبکه‌ی مستند در حوزه‌ی تولید برنامه است. اما کم کم هر چه گذشت، این خبرهای غیررسمی رسمی‌تر شدند و حالا رسانه‌ها رسماً از او به عنوان مشاور مدیر شبکه‌ی مستند نام می‌برند. اتفاقی که باعث شده تا پرونده‌ی قدیمی مدیریتی «محمد آفریده» یک بار دیگر مرور شود. پرونده‌ای که نشان می‌دهد او با وقاحتی مثال زدنی، هیچ گاه حاضر به قبول اشتباهاتش نشده است...

 

 

۱

 

اواسط تیر ماه ۹۱، خبر حضور برخی عوامل سریال ماندگار «مختارنامه» در پروسه‌ی تولید سریال «الفاروق عمر» شبکه‌ی «mbc» به خبر مهم رسانه‌های ایرانی تبدیل شد. اما در این میان، غالب رسانه‌ها بر یک نام بیش از سایر عوامل تولیدی «مختارنامه» در این ماجرا تأکید داشتند: «عبدالله اسکندری» گریمور باسابقه و مطرح سینما و تلویزیون ایران. 

 

 

 

ماجرا هر چه جلوتر رفت و اخبار هر چه بیشتر منتشر شد، اتهامات «اسکندری» و همکارانش که در بخش‌هایی چون گریم، طراحی دکور و لباس، طراحی صحنه‌های جنگی و ... این سریال ضدایرانی با حجم بالایی از تحریفات تاریخی حضور داشتند، سنگین‌تر شد و بالاخره، اعتراضات رسانه‌ای و جریحه‌دار شدن افکار عمومی، به ممنوع‌الفعالیت شدن این چند سینماگر ایرانی انجامید. اما این پایان کار نبود.

حدود یک ماه بعد، در اواخر مرداد ماه ۹۱، «عبدالله اسکندری» با انتشار بیانیه‌ای، از این سریال برائت جست و ماجرا را این چنین توضیح داد: «كارگردان و دست اندركاران سريال مذكور برخلاف توافقات قبلي نسبت به تحريف تاريخ صدر اسلام و يكي از بندهاي قرارداد منعقده كه مقرر شده بود از نمايش چهره‌ی صحابه پيامبر اكرم(ص) خودداري ورزند، در اقدامي شيطنت‌آميز و خلاف قرارداد و اصول حرفه‌اي به اين امر مبادرت كرده‌اند. لذا به اين وسيله مراتب انزجار و تنفر خود را نسبت به اين اقدام موهن اعلام و ضمن عرض ارادت به مقام شامخ ولايت و ساحت بزرگوار حضرت علي ابن ابيطالب(ع) از تحريفات تاريخي هدفمند و سوء كه در راستاي اغراض سياسي مخالفان اسلام ناب انجام پذيرفته است، دوري مي جويم.»

 

در واقع، «عبدالله اسکندری» اشتباهاتش را پذیرفت و همین توضیحات، تأثیر خود را گذاشت. چنانکه پرونده‌ی انتقادات از «عبدالله اسکندری» مختومه شد و حالا دو سالی هست که او به دور از جنجال‌ها، مشغول کار چهره‌پردازی در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی است.

 

۲

 

۳۱ شهریور ماه سال ۹۳، درست در آغاز هفته‌ی دفاع مقدس، ویدئویی از صحبت‌های «عباس کیارستمی» در پاسخ به انتقادات «ابراهیم حاتمی‌کیا» در رجانیوز منتشر شد که به علت محتوای توهین‌آمیز آن نسبت به جنگ تحمیلی و رزمندگان، تا یک هفته داغ‌ترین بحث حوزه‌ی سینما و حتی فرهنگ بود و واکنش‌های بسیاری را از هر قشر و طیفی برانگیخت.

 

«کیارستمی» در این ویدئو می‌گفت: «فیلم «خانه‌ی دوست کجاست؟» یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، در واقع همه جای دنیا آن را می‌شناسند. «خانه‌ی دوست...» ماندگار شد چون  راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو ]حاتمی‌کیا[ نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه ها را. احمدپور [شخصیت اصلی فیلم خانه دوست کجاست؟] رفت پس داد دفترچه را، اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آن‌ها فکر کرد که آن‌ها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.»

 

 

همین صحبت‌های او موجی از اعتراضات را علیه «کیارستمی» به وجود آورد. سینماگران، هنرمندان، اقشار مختلف مسئولین و چهره‌های مطرح علیه او موضع گرفتند و کار به انتقادات رادیویی و تلویزیونی کشید. حمایت «حجت‌الله ایوبی» از «کیارستمی» هم سودی به حال او نکرد و از بار انتقادات نکاست. اما این پایان کار نبود.

 

چهارشنبه ۹‌ام مهر ماه ۹۳، متنی از گفتگوی «حبیب احمدزاده» با «عباس کیارستمی» در قریب به اتفاق رسانه‌ها منتشر شد که در آن «کیارستمی»، با گارد «نمی‌دانم چرا باید عذرخواهی کنم»، رسماً از گفته‌هایش اعلام برائت کرده و اشتباهاتش را پذیرفته بود: «من جنگ را اساسا بیهوده می‌دانم و به این نمی‌شود شک داشت. اما مسئول جنگ کسی است که آغازش می‌کند، نه کسی که دفاع می‌کند. بله هنوز هم می‌گویم و از این جمله‌ی خود ذره‌ای عقب‌نشینی نمی‌کنم که ما درگیر جنگی شدیم که هیچ مفهومی نداشت. اما این جنگ به ما تحمیل شد و نمی‌خواستیم درگیر این جنگ بی‌مفهوم شویم. درست است که هردو طرف در جنگ سهیم هستند، اما مسئول کسی است که آغاز می‌کند.»

 

او در مورد رزمنده‌های دفاع مقدس نیز گفته بود: «مگر کسی می‌تواند مدعی باشد که آنها حماسه نیافریدند... مگر می‌توان ارادتمند کسانی نبود که در آن جنگ شهید شدند و این رفاه نسبی را برای ما فراهم کرده‌اند. اظهار علنی این چیزها به قول شما ریا محسوب می‌شود. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. آن رزمنده‌ها کار انسانی خودشان را انجام دادند و من چرا باید حرکت آنها را زیر سئوال ببرم. همین الان هم خجالت می‌کشم وقتی می‌گویم نسبت به اینها مدیونم. خجالت‌آور است چون می‌رود در باب دیگری که من مثلا ترسیده‌ام و از روی ترس این حرف‌ها را می‌زنم. اما من چه موقعیتی دارم که به خاطرش بترسم؟»

 

کمی بعدتر در آذر ماه همان سال، این بار «کیارستمی» در موزه‌ی صلح تهران حضور یافت و بار دیگر به رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی ادای احترام کرد: «با بازدید امروزم از این موزه  متوجه شدم که بی‌شک شما عزیزان جانباز دوبار بر گردن ما حق دارید یکی ان موقع که در موقعیت دفاع و فداکاری برای همه ما بوده‌اید و دیگری الان که با تمام صدمات بدنی و با انرژی عجیب، موزه‌ی صلح تهران را روایت‌گری می‌کنید، چون مرور این فجایع توأم با حماسه یک توان مضاعف نیاز دارد که باید از صمیم قلب اعتراف کنم که واقعاً غیر از شما کسی این توان عظیم را ندارد.»

 

در واقع، «عباس کیارستمی» اشتباهاتش را پذیرفت و همین اقدامات، تأثیر خود را گذاشت و پرونده‌ی انتقادات از «عباس کیارستمی» مختومه شد. تا آنجا که تجلیل از یک عمر فعالیت سینمایی او در افتتاحیه‌ی سی و سومین دوره‌ی جشنواره‌ی بین اللمللی فیلم فجر در اردیبهشت ۹۴، بدون هر گونه حاشیه و با کمترین اعتراض رسانه‌ای انجام شد.

 

۳

 

اردیبهشت ماه ۱۳۹۱؛ همزمان با برگزاری جشنواره‌ی کن ۲۰۱۲ و حضور فیلم ایرانی «یک خانواده‌ی محترم» به کارگردانی «مسعود بخشی» و تهیه‌کنندگی «محمد آفریده» در یکی از بخش‌های فرعی این جشنواره، سیمافیلم با انتشار بیانیه‌ای از انتساب فیلم به این مجموعه اعلام برائت کرد و مدعی شد که فیلم مطابق فیلمنامه‌ی توافق شده، تولید نشده است. اما اگر مدیران وقت سیمافیلم می‌دانستند که این بیانیه، آغاز چه اتفاق عجیب و غریبی است و چگونه دود این اتفاق در چشم خود سیمافیلم خواهد رفت، شاید هیچ وقت برای نوشتن این بیانیه پیش‌قدم نمی‌شدند.

 

 

 

کمی بعد از صدور این بیانیه، کاروان ایرانیان حاضر در کن به وطن بازگشتند و افشاگری علیه فیلم «یک خانواده‌ی محترم» وارد فاز جدیدی شد. آنهایی که فیلم را دیده بودند از سینماگرانی چون «همایون اسعدیان» و «علی معلم» و «محسن علی اکبری» گرفته تا مدیرانی چون«هاشم میرزاخانی» و «محمدرضا عباسیان» طی مصاحبه‌هایی با رسانه‌ها، هر کدام با ادبیات خاص خود «یک خانواده‌ی محترم» را به باد انتقاد گرفته و تصویر آن از دفاع مقدس را تحریف شده و غیرواقعی خواندند.

 

کم کم رسانه‌ها که فقط توصیفاتی از این فیلم را شنیده بودند، به ماجرا ورود کردند و کنجکاو شدند که این چه فیلمی است که باعث اعتراض همه‌ی طیف‌های سینمایی حاضر در کن شده است. اما چیزی نگذشت که نسخه‌ای از فیلم به دست رسانه‌ها افتاد و تازه ماجرا شروع شد و ابعاد تازه‌ا‌ی از دست‌پخت مشترک سیمافیلم و کمپانی‌های فرانسوی، افشا گردید.

 

حجم این انتقادات به حدی بالا بود که می‌توان به جرأت ادعا کرد هیچ فیلمی به اندازه‌ی «یک خانواده‌ی محترم» دستمایه‌ی نقد و اعتراضات رسانه‌ها و چهره‌های مختلف در طی این سال‌ها نشده است. تا آنجا که این فیلم به علت توهین‌ توامان به شخص حضرت امام (ره)، رزمندگان نوجوان دفاع مقدس و خانواده‌ی شهدا، مردم ایران که در جای جای فیلم مشغول دزدی و خیانت و بزن بزن بودند، پرداختن به موضوعاتی چون فتنه‌ی ۸۸ و ...، تا چندین ماه متوالی، آماج انتقادات رسانه‌های انقلابی بود.

 

این انتقادات به جایی رسید که در یک اقدام بی‌سابقه، رئیس صداوسیما به دلیل مشارکت در تولید این فیلم، برای اولین و آخرین بار در طول دوران مدیریتش به مجلس احضار شد (اینجا)، رئیس سیمافیلم از کار برکنار گردید (اینجا)،  سازمان سینمایی از تهیه‌کننده‌ی فیلم به دلیل نداشتن مجوز تولید شکایت کرد (اینجا) و ...

 

 

اما جالب است بدانید که در همه‌ی این مدت، تهیه‌کننده‌ی ظاهرالصلاح و باسابقه‌ی این فیلم که سابقه‌ی مدیریت نهادهای دولتی چون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان را در دولت‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا در کارنامه داشت، هیچ گاه زیر بار اشتباهش در این فیلم نرفت و حتی مدعی شد که «فیلمش نه ضدارزشی است و نه ضد ایرانی.»

 

بعدها «سید محمد مهدی طباطبایی نژاد» -رئیس فعلی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی- که دفاع از «محمد آفریده» را به قول خودش وظیفه‌ی شرعی خویش می‌داند و از حامیان دوآتشه‌ی او محسوب می‌شود، در گفتگو با فارس پیرامون عملکرد «آفریده» گفته بود: «من اگر باشم همین الان یک مصاحبه می‌کنم و می‌گویم من از پیشگاه مردم ایران عذرخواهی می‌کنم. بینی و بین‌الله یا تشخصیم غلط بود و یا شرایط پیش آمد اما عذرخواهی می‌کنم، کار غلطی بود، اشتباه بود. من خطا کردم و قطعا این را جبران می‌کنم... من هم نظرم همین است. اما او ]آفریده[ می گوید اگر مسعود بخشی را تنها بگذارم بالاخره مسئول هستم و با این حرف دارم کارگردانم را تنها می‌گذارم. یک روز به من گفت سید! الان همه از پروژه کنار کشیده‌اند و همه جا مسولیت را انداخته‌اند گردن من. اگر من هم پشت این بچه را خالی کنم و همه چیز بیافتد گردن او نابود می‌شود.»

 

 

 

البته ماجرای «محمد آفریده» محدود به همین یک فیلم نیست. کارنامه‌ی آفریده مملو است از آثار سیاه، ضد ایرانی، غیراخلاقی و مسئله‌دار توقیفی که هیچ‌گاه بابت هیچ یک از آنها، او حاضر به عذرخواهی نشده است. به طور مثال، در دوره‌ی مدیریت او در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، فیلمی ساخته شد به نام «ازدواج موقت» یا «صیغه» به کارگردانی یک فیلمساز دورگه‌ی ایرانی-فرانسوی که به بدترین شکل ممکن به مذهب توهین کرده بود و حتی بدتر از این، حاوی تعدادی سکانس غیراخلاقی و حتی مواردی از عدم رعایت حجاب و عریانی بود.

 

«طباطبایی‌نژاد» به عنوان یکی از حامیان سرسخت آفریده در مورد او می‌گوید: «من به خاطر «نزدیک‌تر از آشنا» به دفتر مدیریت وقت ]آفریده[ رفتم و گفتم که این فیلم را نسازید. تولید این فیلم در زمان ما منوط به اصلاحات شد و قرار هم بود تنها ۸۰ میلیون تومان از بودجه را بدهیم. من اجازه نمی‌دهم کسی با عاشورا و مفاهیم مذهبی شوخی کند. اینکه از پنجره‌ای نشان داده می‌شود که کاروان امام حسین (ع) دارد می‌رود و زن و مرد نامحرمی به یکدیگر نگاه شهوت آمیز کنند، را من نمی‌توانم تحمل کنم.» (فارس)

 

 

یکی دیگر از آثار ساخته شده تحت مدیریت «آفریده»، مستندی است به نام «خاطرات نی‌آوران» اثر «هادی آفریده» (از اقوام محمد آفریده) که به مناسبت سی‌امین سالگرد انقلاب ساخته می‌شود، اما هجویه‌ای است بر انقلاب اسلامی و یک ستایش‌نامه‌ی تام و تمام از حکومت پهلوی. مستندی که بعدها توقیف شد و اجازه‌ی نمایش نگرفت.

 

ایضاً «طباطبایی نژاد» در مورد این مستند می‌گوید: «من وقتی فیلم را دیدم خیلی ناراحت شدم و کارگردانش را صدا زدم و گفتم ما یک پکیج ۳۰ فیلم ساخته‌ایم که همه‌ی آنها آبرومند است و به تو هم اعتماد کردیم و به نظر من باید قطعا کار را اصلاح کنی و قول شرف داد، باهم دست دادیم و گفت کار را اصلاح می‌کنم.» و البته که این فیلم هیچ‌گاه اصلاح نشد.

 

 

 

فیلم توقیف شده‌ و پوچ انگارانه‌ی «یادداشت بر زمین» (علی محمد قاسمی)، فیلم غیراخلاقی «آتشکار» (محسن امیریوسفی) که بعد از یکی دو سال توقیف به نمایش درآمد، فیلم «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» که در بخش‌هایی از آن جمهوری اسلامی بابت مواجهه با گروهک‌های ابتدای انقلاب رسما مواخذه می‌شود!،  فیلم توقیف‌شده‌ی «فصل باران‌های موسمی» که کارگردانش خود در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی بر اروتیک بودن آن صحه می‌گذارد، در کنار فیلم‌های مستند و کوتاهی چون «ماده ۶۱» (توقیف شده)، «هفت زن فیلمساز نابینا»، «آرایشگر بغداد» (توقیف‌شده)، «پرو آخر» (توقیف شده)، «الفبای سیاست» (توقیف شده)، «فرشتگان آلوده صورت»، «من بر زمین سنگین شدم»، «کلمه»، «سنگر روبرو» و .... جزو لیست فیلم های سیاه و ضد ارزشی و ضد ایرانی هستند که توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی  در دوران مدیریت «آفریده» تهیه و تولید شده است. سوال اینجاست: آیا کسی نامه عذرخواهی یا نشانه‌ای از پشیمانی «محمد آفریده» بابت ساخت این آثار با هزینه بیت‌المال خوانده یا دیده است؟

 

۴

 

برگردیم به خبر نخست. «محمد آفریده» بدون پذیرفتن اشتباهاتش و بدون آنکه هزینه‌ی اقداماتش را داده باشد، در کسوت مشاوره به شبکه‌ی مستند بازگشته است. هر چند که اخبار موثق حاکی از آن است که جایگاه او در این شبکه خیلی بیشتر از یک مشاوره‌ی ساده است.

 

 

البته شبکه‌ی مستند بعد از تغییر مدیریت در دوره‌ی جدید، با هدایت مدیر جوان و خوش‌فکری چون «امیر تاجیک» که سابقه‌ی قابل قبولی در شبکه‌ی «پرس تی وی» دارد، از حیث کیفی به شدت بهتر و جذاب‌تر شده است و با رفتن به سمت تولید و پخش مستندهای اجتماعی و به روز، از وضعیت راکد، غیرجذاب، خنثی و حیات وحش زده‌ی قبلی، خارج شده است. اما حضور «محمد آفریده» در راس امور تولیدی این شبکه، اتفاقی است که با توجه به کارنامه‌ی سیاه او، به هیچ وجه برای رسانه‌های انقلاب و افکار عمومی قابل قبول نخواهد بود.

 

 

نکته‌ی مهم اینجاست که البته مدیر جوان شبکه‌ی مستند، فارغ از اعتراض رسانه‌ها، قطعا تاوان اعتماد خود به «محمد آفریده» را با رسوایی قریب الوقوع به واسطه‌ی تولیدات غیر قابل دفاع در آینده‌ی نزدیک پاسخ خواهد داد. چنانکه «حسن اسلامی مهر» تاوان اعتماد به «آفریده» را پس داد و بعد از ده سال خدمت در رسانه‌ی ملی، با بدترین شکل ممکن از کار اخراج شد؛ چرا که اعتماد به «آفریده‌»ها، یعنی ورود شبه‌روشنفکران دست پرورده‌ی او به شبکه‌ی مستند برای ساخت آثار که البته همین الان هم می‌توان نشانه‌های آن را در تولیدات جدید این شبکه رصد کرد.

 

به هر حال، این انتصاب خطرناک در دوره‌ی مدیریتی جدید رسانه‌ی ملی، چیزی نیست که بتوان از آن صرف نظر کرد و رجانیوز، قطعاً در صورت عدم اصلاح وضعیت موجود، ماجرای حضور تهیه‌کننده‌ی فیلم ضدایرانی، سفارتی، موهن و برانداز «یک خانواده‌ی محترم» را با قدرت تمام و از طریق اهرم‌های رسانه‌ای و قانونی موجود، پیگیری خواهد کرد. هر چند که می‌توان اطمینان داشت که «محمد سرافراز» و «علی اصغر پورمحمدی» و مدیران جدید رسانه‌ی ملی، خود نسبت به عواقب اعتماد به امثال «آفریده» آگاه‌تر از رسانه‌ها هستند و در صورت اطلاع از ماجرا، روند اصلاح در پیش خواهند گرفت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.