جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸

حکایت فیلم مجوزداری که حمایت نشد

نامه سرگشاده و افشاگرانه یک فیلمساز به رئیس سازمان سینمایی/ آقای ایوبی؛ دست بالای دست بسیار است!

ایوبی-طریقت

سینماپرس: «نادر طریقت» از فیلمسازان و روزنامه نگارانیست که از جوانی عمر خود را در حوزه سینما و تلویزیون و رسانه سپری نموده و فیلم «خاطره» به کارگردانی وی از جمله آثار مثال زدنی این فیلمساز است. وی در حالیکه حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی از گفتگوی هنرمندان با رسانه ها گله مند است در پی عدم رسیدگی و حمایت مدیران سینمایی رنجنامه ای را در اختیار سینماپرس قرار داد تا شاید از این طریق سخنانش را بگوش مسئولان امر برساند و حق تضییع شده خود را بستاند.

به گزارش خبرنگار سینماپرس نادر طریقت در بخشی از نامه خود همراه با ارائه اسناد مختلف ( که در سینماپرس محفوظ است) خطاب به حجت الله ایوبی آورده است: 

جناب آقای دکتر ایوبی

با عرض سلام و مثل همیشه با ادب

...من مثل شما مدیر سینمایی های بسیاری در طی این بیست و چند سالی که وارد مطبوعات و فیلمسازی شدم دیده ام که شاید مردمان بسیار خوبی بودند، اما رئیس نبودند و یا رئیس بودند، ولی آدم خوبی نبودند و در هر دو صورت جماعتی که با آنها روبرو بوده اند را هیچوقت درک نکردند و باید عرض کنم که شما هم آدم خوبی بودید و هستید، ولی متاسفانه یکی از بدترین مدیران فرهنگی این مملکت میباشید ؛ خوب بودن دلیل بر مدیر بودن نیست و شما اصلا مدیریت ندارید و قوت تصمیم گیریتان صفر است و دو سال را بیهوده و با گول زدن قشر فرهنگی بر این مسند نشستید و تقریبا هر جا احتیاج به قوه تصمیم گیری بوده شما منفعل بودید والبته این مسائل را کلی گفتم، ولی اگر نگاهی تنها به مسائل خود من بنمایید، می بینید که شما دو سالی از عمر من را به فنا دادید و خیلی متاسفم که چگونه میتوانید به شمع هایی مثل من که به دلیل عدم قدرت تصمیم گیری و بی ثباتی شما میسوزند، نگاه کنید. چون چندین و چند بار برای شما و معاونان خودتان که هیچکدام حرف شما را نمیخواندند نامه نوشتم و جلسه گذاشتم و شما با دروغ و تزویرمرا که هیچ چیز غیرمعقولی نمیخواستم وتنها کمک ناچیزی برای ساخت فیلمم میخواستم تا به حیات فرهنگیم ادامه دهم , از من دریغ کردید و با کشتن زمان از مسیر اصلی ام دورم نمودید.

 ....در زمان آقای شمقدری فیلمنامه ای بنام «فراموش شدگان» را در شورای پروانه ساخت داده و پروانه آن را در سال ۸۹ دریافت نمودم و چون یک کار دفاع مقدس بود و مضمونی جوانمردانه از حضور شهدا، جانبازان و اسیران داشت با نظر خود آقایان به شورای تسهیلات واگذار نمودم، حدود دو سال من با این آقایان برای گرفتن تسهیلات عمرم را دادم و بارها و بارها فیلمنامه در ارشاد و فارابی بازنویسی شد و در نهایت پس از اینکه من را به سردار باقری معرفی شدم، ایشان فیلمنامه را خواندند و پس از اینکه ما را در مورد جغرافیای فیلمنامه راهنمایی کردند، با بهترین تشویقها و طی دو یادداشت دستی و یک لوح سپاس از من و دخترم هستی که نویسنده اثر است قدردانی کردند و آقایان در معاونت سینمایی وقت کار من را انجام دادند و مصوب کردند که پول فیلم من را بدهند تا من آن را بسازم که به انتخابات (ریاست جمهوری و تغییر مدیران) برخورد کردیم، البته تو همان دو سال من با این آقایان مشکلات بسیاری داشتم، اما تکلیفم با آنها معلوم بود، این حضرات یا با آدم دوست بودند و یا دشمن، لااقل تکلیف خودت رو می فهمیدی!

....آقایان رفتند و شما و دوستانتان بر مسند امروز نشستید، شروع کارتان خدمت رسیدم و من را به آقای رضاداد رئیس پشت پرده واگذار کردید، ایشان پس از بررسی های بسیار و استعلام از مدارک و مستندات به من قول دادند که به دلیل سوابق کاریتان و شناختی که از من داشتند و با تاییدیه معاون آثار و ارزشیابی خودتان جناب آقای مخمد احسانی کار من را انجام دهند؛ شروع دروغگویی ها از همانجا آغاز شد که شما منو به آقای رضاداد واگذار کردید، ایشان من رو متقاعد کردند که بروم فارابی و گفتند به صورت فرمالیته است و ما حمایت خودمان را از طریق آنجا عملی می کنیم.

...آن زمان هنوز از تیم آقای میرعلایی در فارابی حضور داشتند و شما گفتید آقای طریقت کسانی را میگذاریم که حرفمان را بخوانند و با ما هماهنگ باشند، کمی صبر کنید، صبر کردم و جناب جعفری جلوه سر کار آمدند... و در نهایت پیگیریهای من قرار شد ما فیلمنامه را بازهم بازنویسی کنیم و من قبول کردم (تعداد بازنویسی ها به بیست رسیده بود) من را به آقای جمشیدی وصل کردند که در شوراهای فارابی بودند، با ایشان جلسه گذاشتم و ایشان در حضور یکی از همکاران خانمشان که در اتاق حضور داشتند به من گفتند، کار تو دست من است و اگر من تایید کنم میروی و فیلم را میسازی و من شنونده بودم تا اینکه گفت آن شخصیتی که در فیلم من میخواهد به خارج از کشور برود و مستند ساز است، فیلمنامه را اینجوری بنویس که اون به دلیل ساخت فیلم مستند دستگیر شده و در اوین زندانی گردیده و آنجا آنقدر شکنجه شده و شلاق خورده، حالا میخواهد فیلم بسازد و از کشور خارج شود!!! من خدمت ایشان گفتم که این نظر شورای عالی و رؤسای فارابی است یا نه و ایشان گفتد من نظر آنها را به شما میگویم، این خیلی من را ناراحت کرد و به آقای جمشیدی گفتم برو به رؤسایت بگو من فیلم ضد انقلاب نمیسازم و با انقلاب هم مخالف نیستم، من یک فیلمساز مستقل هستم که کارهای اجتماعی میکند.

...در دور جدید جعفری جلوه و دار و دسته ظاهری آن هم عوض شدند و آقای خلیلی سرکار آمدند و به من گفتید خدمت ایشان بروم و قرار کارهایم را بگذارم، نامه ای به آقای خلیلی نوشتم و چندین بار رفتم که با ایشان جلسه ای داشته باشم که رخصت دیدار ندادند و نامه ای نوشتم و جریان را شرح دادم؛ مدت کوتاهی ایشان بر مسند کار بودند که خبری از همکاری نبود، آقای ایوبی زمان زیادی نگذشته که فراموش کرده باشید، طی جلسه ای من و شما و آقای امینی معاون و مشاور محترم تان در دفترتان صحبت کردیم و شما به من گفتید که ما کل پول را نمیتوانیم بدهیم، ولی ۵۰درصد کل فیلم (کل هزینه فیلم یک میلیارد و دویست میلیون تومان خدمت شما عرض شده بود و شما قبول کردید که واقعا برای یک کار دفاع مقدس پول ناچیزی است) را به شما خواهیم داد و خیالتان راحت باشد و همان موقع آقای امینی هم الحمدالله زنده است؛ به ایشان گفتید که شما مامور شوید و در فارابی کار ایشان را پیگیری کنید تا این مبلغ را به آقای طریقت بدهند و شما و آقای امینی گفتید شما که تا حالا صبر کردید، تا بعد از جشنواره فجر سال ۹۳ هم صبر کنید تا ما کسی را که کاملا حرفمان را بخواند بر مسند فارابی بگذاریم و بلافاصله بعد از جشنواره پول شما را بدهیم و کار کنید و من بازهم از روی سادگی قبول کردم.

 قبول کردم...تا اینکه آقای تابش  به عنوان مدیرعامل روی صندلی کذا نشست و بعد از دو ماه بدبختی بالاخره ایشان را با وجود نامه ای که من به شما نوشته بودم، و شما بر روی آن فقط (مساعدت نمایید و شخصا پیگیر باشید) را مرقوم نموده بودید رخصت دادند بعد از عید نوروز ۹۴ یعنی اوایل اردیبهشت ماه ایشان را زیارت کردیم غافل از اینکه متوجه نبودم هنوز هم در بازی قرار دارم!...در نهایت در اواسط خرداد سال جاری به راحتی به من اعلام شد که ما اصلا به شما کمکی نمیتوانیم بکنیم و به راحتی آقای تابش هم اعلام کرد که این تصمیم شورای عالی فارابی است.

...جالب اینکه وقتی خدمت شما رسیدم و موضوع رد شدن کارم در فارابی را خدمت شما در حضور آقای امینی مطرح کردم، خودتان را بظاهر ناراحت نشان دادید و من هم تحت تاثیر رفتار انسانی شما قرار گرفتم , بازهم به آقای امینی فرمودید که با آقای تابش صحبت کند و کار من را که مثلا شما به عنوان شخص اول سینمای ایران قول پنجاه درصد حمایت از اثر را داده بودید، پیگیری کند، اما وقتی دیگر آقای امینی هم جواب تلفن من را نداد و در نهایت شما حتی به خودتان زحمت ندادید من را ببینید و به رئیس دفتر محترمتان آقای زمانی فرمودید: به آقای طریقت بگویید که اینها زیر بار نمیروند و من کاری از دستم برنمیآید!!

...آقای ایوبی، دست بالای دست بسیار است و دست خدا و حق بالای همه دستهاست، این ریاست فرصتیه که خداوند به شما داده تا خدمت کنید و همانطور که در حیاط وزارت ارشاد خدمت شما عرض کردم، ...رشته ارتباطی من فقط با خداست ...چون من سالیان سال جوانمردانه زندگی کرده ام و تنها تکیه گاهم خدا بوده و هست ، تمام نقشه شماها این بود که وقتی به من پیشنهاد ساخت فیلم ضدانقلابی کردید و من قبول نکردم، از ترس اینکه چون روزنامه نگارم، کارم به مطبوعات نکشد و مقامات با معرفت بالاتر هم با خبردار نشوند. واقعا شما و امثال شما با این رفتارهایتان و با علم بر اینکه این فیلم دفاع مقدس است جلوی من ایستاده اید و وقتی فکر میکنم تازه متوجه میشوم شما با بچه های جنگ و سپاه و ولایت فقیه مخالفید و من تها یک بازیچه بیشتر نبودم و سند آن هم مصاحبه دبیر جشنواره دفاع مقدس آقای محمد خزایی است که اعلام کرد چون در این سال مسئولین کمک نکردند فیلمهای دفاع مقدس ساخته بشه، ما جشنواره را امسال برگزار نمیکنیم.

...خلاصه آقای ایوبی هنوز این فرصت را خداوند از شما کاملا نگرفته و میتوانید با کمک به ساخت فیلم من که بهترین سالهای زندگیم را پای آن گذاشته ام، دنیا و آخرت خودتان را بخرید در غیر این صورت من شما را به خداوند متعال واگذار میکنم و باید جوابگوی آن بلند مرتبه در دنیا و آخرت باشید، و این را یکبارهم به شما گفتم و بازهم میگویم که من فیلمسازیم را از شما و امثال شما گدایی نمیکنم، من به چیزی فراتر از فیلمسازی در زندگیم فکر میکنم و آن هم باقیات صالحات است و معتقدم وقتی از دنیا بروم کسی از من سوالی نمیکند که من کارگردانم یا دکتر یا رفتگر، از من میخواهند سر سفره اعمالم بنشینم , اما بنا به گفته مولایم علی(ع) دست از تلاش بر نمی دارم و شما مطمئن باشید من این فیلم را می سازم , مگر اینکه بمیرم , چون من فقط با خدا معامله میکنم و از او یاری میخوام و تنها به او تکیه میکنم... یاعلی

نادر طریقت

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.