چندی پیش  پژمان لشگری‌پور در چند گفتگو و سخنرانی، از اقدامات محمدرضا شرف‌الدین، رئیس انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، به شدت انتقاد کرد.

اما بعد از آن انتقادات، دقایقی پیش نامه ای از سوی رئیس انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس به پژمان لشگری‌پور در خصوص ماجرای مستند"سمفونی استیضاح" در خبرگزاری ها منتشر شد که وی برای اولین بار به طور کامل و شدیدالحن این موضوع را شرح داد.

پژمان لشگری پور بعد از دیدن این نامه متن جوابیه خود را در اختیار خبرگزاری میزان قرار داد

جوابیه وی به شرح ذیل است:

جناب اقای شرف الدین:
با سلام نامه شما را خواندم برای اینکه بحثمان مطول نشود و اصل موضوع گم نگردد و بدخواهان این دعوا را دست آویز خود قرار ندهند و به اصطلاح دشمن شاد نشویم چند مورد را به اختصار می گویم و تمام.

۱-خوشحالم که بغض شما ترکید و به اصطلاح خودتان جواب دادید و خدا عالم است که ماه رمضان و سایر قضایا بهانه ای است، و گرنه جوابیه شما نشان می داد که انوار ماه رمضان نیز در بعضی از انفاس فراتر از شیطان، کارگر نیست و خوشحالم حال که به دلایل مشغلات زیاد فرصت تضرع، انابه و مناجات از ما سلب است، دوستان مثل شما با شستن گناهانمان اسباب خیر و ثواب ما را در اخرت رقم می زنند...

۲-برادر بزرگوار برخلاف آنچه فرمودید دعوای من و شما بر سر یک پروژه*(*دلتنگی های عاشقانه که تولید آن سه سال به طول انجامید و سرانجام این جانب آن را به نیابت از شما به اتمام رساندم*)سی میلیون تومانی نیست شما را نمی دانم اما برای خودم مناعت طبعی بزرگتر از این چنین جیفه ای کوچک متصورم که بخواهم بحث کلیت انجمن دفاع مقدس را در قالب چنین فیلمی ببینم، به نظر می رسد انسانهایی که در دستگاه تحت مدیریتشان فیلم سینمایی تولید می کنند و سه بار اصلاح برآورد میزنند و نیمه کاره رها می کنند و پول تو جیبی خود را از محل این پروژه که فقط چهار صفحه اسناد حسابداری دارد بر می دارند؛ بیشتر از پی دعواها به جای تامل در عمق، به ظاهر قضایا می نگرند.

۳-از نفاق و امام گفتید که در این راستا به نظرم به پروژه ی دو دهه ای نیمه تمام "فرزند صبح " که حضرت عالی برای امام تهیه کردید و هنوز معلوم نیست کجاست و بنا به اخرین صحبتتان فیلم را گرو گرفته اید تا موسسه عروج با شما تسویه کند نگاهی دوباره بیاندازید.

 بدون شک با ساخت چنین فیلمی به تهیه کنندگی شما، جمهوری اسلامی ایران دیگر نیازی به دشمنان منافقی همچون من ندارد و شما به تنهایی زحمت همه را کشیده اید...

۴-برادرم می دانم که ترک میز مدیریت انجمن (که البته بیشتر دفتر شخصی شما بود و در این گرانی دفتر و هزینه های آن به خودی خود غنیمتی است)   بسیار سخت است و به هر حال گرفتن یک افطار در ماه رمضان با پول فیلمسازان بی نوا که فرصتی است برای سخنرانی شما در مورد موضوعاتی چون تاریخ تمدن انسان، وحوش و اسرار سیارات، آشنا و نا آشنا بسیار سخت است... درکتان می کنم و البته ترک این میزها و مناصب اگر هوشیار باشیم تلنگری است برای ترک این دنیا...

۵-اما درباره پروژه ای که فرمودید، فقط برای روشن شدن اذهان خوانندگان اعلام می کنم که خود شما پس از دیدن نسخه ی اولیه در دفتر این جانب به همراه آقایان دیندار و شادمانی مدیر روابط عمومی انجمن به طور بهت زده ای از کیفیت بالای فیلم تشکر کرده و من و کارگردان را به طور محکمی بوسیدید که فیلمهای آن نیز موجود است و به سر مبارک قسم با اسپندی با هزینه دولت(که لسپندی طبی با هزینه دولت در آن است و من و شماقضایای آن را می دانیم) هنوز جای آن بوسه درد می کند!! ضمن آنکه مدح کتبی قائم مقام محترمتان در رسای این فیلم موجود و فیلم آن نیز در دوربین دفترم آماده است...

بنابر این تعجب می کنم که برای این فیلم که سیمرغ بلورین بهترین تحقیق را از جشنواره گرفت و خود شما به من گفتید یک متن تبریک در روزنامه بانی فیلم از قول انجمن بنویس شگفت آور است که پس از توشه گیری از ماه رمضان، چنین متحول و منقلب شده اید عاقلان در این رهگذر خود معنای نفاق و منافق را بیابند...

ضمن آنکه یادداشت ابراهیم حاتمی کیا در رسای این فیلم در سایتها موجود است و خود شما در جلسات متعدد به این یادداشت استناد کردید و به عنوان برگی از کارنامه مدیریتتان به آن نازیدید...

از آنجایی که به جملات شهید آوینی استناد کردید و گویا خیلی شمارا آزرده است و بنده مفتخر به حفظ بودن بسیاری ازآنها هستم در پایان به جلمه ای دیگر از ایشان که مصداق مدیرانی همچون شماست اشاره می کنم:

چه کسی حرمت تاریخ را نگه می دارد؟ شاید برای این کار نیز باید از خارج مستشار وارد کنیم... 

خدا چه می داند شاید در این غوغای نقل و انتقال فوتبال انجمن نیز به استخدام یک مدیر خارجی از کشورهایی که طعم مقاومت و جنگ را کشیده اند والبته بیش از ما به حفظ آثار آن پرداخته اند  مبادرت ورزد.

والسلام  
پژمان لشگری پور  
۴/۵/۹۴