یکشنبه ۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۷

«شیفت شب»؛ گریز از نمادهای شبه‌روشنفکری

فیلم سینمایی«شیفت شب»

نسیم: در "شیفت شب" داستان خوب آغاز می‌شود و خوب پیش می‌رود اما به ناگاه زمان گره‌گشایی در یک سوم پایانی فیلم که می‌رسد دیگر روند مثبت دو سوم ابتدایی را نمی‌بینیم.

این یکی از دغدغه های اغلب بازیگران سینماست که روزی بتوانند در قامت کارگردان ظاهر شده و آن طور که خود می خواهند دکوپاژ کنند و میزانسن دهند. البته که شاید در میان بازیگران زن علاقمندی بیشتری در این زمینه وجود داشته باشد بخصوص که بعضا دیده شده در سینمای ایران بازیگران زن بعد از موفقیت در اجرای یک کاراکتر خاص با حجم فراوانی از پیشنهادات مشابه روبرو شده و همین پیشنهادات است که باعث می شود در چنبره تکرار قرار گیرند.

البته بخشی از علاقمندی بازیگران زن ایرانی در روی آوردن به کارگردانی را باید به محدودیت در انتخاب کاراکترهای مناسب زنان میانسال و پیر در سینمای ایران مرتبط دانست. سینمای ما سالهاست که در اغلب موارد فقط مجال اجرای کاراکترهایی در دامنه سنی 18 تا نهایتا 38 سال را در اختیار بازیگران زن قرار می دهد و همین می شود که زنان بازیگر برای رهایی از این محدودیت سعی می کنند با ورود به حیطه هایی مانند نویسندگی، کارگردانی و اخیرا تهیه کنندگی شرایط خلق آثاری که خود می خواهند را فراهم کنند.

 

*دو دهه و نیم؛ از سینمای هنری تا سینمای بدنه

نیکی کریمی از جمله بازیگران زن موفق سینمای ایران است که طی نزدیک به دو دهه فعالیت در سینما تقریبا با اغلب کارگردانان شناخته شده ایرانی از داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و عباس کیارستمی گرفته تا رسول ملاقلی پور، بهروز افخمی، کمال تبریزی و احمدرضا معتمدی  تجربه همکاری دارد.

از آن سو کریمی به اندازه حضور در سینمای هنری و به اصطلاح مخاطب خاص و ایفای نقش در آثاری مانند "سارا" و "پری" سابقه بازی در آثاری متعلق به سینمای بدنه و از جمله کمدیهایی چون "زنها فرشته اند"، "آقای هفت رنگ" و "دو خواهر" را نیز در کارنامه دارد و همین تجربه گستره های مختلف باعث شد وقتی پا به عالم کارگردانی می گذارد سعی کند به نوبه خود بتواند پلی بزند میان مخاطب خاص و عام سینما.

اگر آثار اخیر او و بخصوص "سوت پایان" و همین "شیفت شب" را کنار هم بگذاریم بیش از پیش تلاش این کارگردان-بازیگر برای روایت داستانی که هم کشش لازم برای جلب مخاطب عام را داشته باشد و هم بتواند بلحاظ تکنیکی علایق مخاطب جدی سینما را برآورد به چشم می خورد.

 

*بدعتی مفید در انتخاب بازیگر اصلی

نیکی کریمی بیش از یک دهه است کارگردانی می کند و از اولین فیلمش "داشتن یا نداشتن" که در ابتدای دهه 80 تولید شد حدودا 14 سالی می گذرد و بر این اساس می توان راحتتر درباره کارنامه او به عنوان کارگردان قضاوت کرد.

"شیفت شب" تازه ترین فیلمی که نیکی کریمی را در قامت کارگردان به مخاطب ارائه می کند اثریست در وهله اول درباره ارتباطات انسانی و در وهله دوم درباره خرده مصائب زناشویی در روزگار پست مدرن در جامعه ای که به نوعی در حال دست و پا زدن میان سنت و مدرنیته است.

کریمی و همکار سناریستش علی اصغری در "شیفت شب" به اندازه خود سعی کرده اند سوژه ای متفاوت و دست نخورده را برای اجرا درنظرگیرند و البته در انتخاب بازیگر نیز کریمی کوشیده بدعتهای خاص خود را داشته باشد.

اینکه بازیگری چون لیلا زارع که یک دهه است در سینمای ایران بازیگری می کند اما همواره نقش مکمل بوده به عنوان نقش اصلی "شیفت شب" انتخاب می شود یکی از بدعتهای نیکی کریمی است. او خیلی خوب توانایی های زارع در انتخاب نقشهایی دارای بار روانی درونی را دریافته و او را در قامت زنی قرار داده که می خواهد ضمن نگه داشتن بنیان زندگی، چالشهایش را به مدد قوای ذهنی شخص خودش و با حداقل دخالت دیگران حل کند.

اگر از منظر شخصیت پردازی به "شیفت شب" نگاه کنیم لیلا زارع خیلی خوب توانسته سیمای زنی از طبقه متوسط امروزی را خلق کند؛ زنی که سعی می کند قائم به توانایی هایش باشد و در عین حال کمک کند به رفع مشکلی که در زندگی خانوادگی اش پیش آمده اما این آدمهای پیرامونی هستند که مدام با ورودهای مداخله جویانه او به زندگیش برایش دردسر درست می کنند.

 

*چرا فروتن یادآور نقشهای سابقش است؟

اگر بخواهیم براساس لیلا زارع به سنجش بازیگران بپردازیم باید بگوییم که این بازیگر موتور محرکه داستان است و تقریبا هیچ کدام از دیگر بازیگران نمی توانند به قدر او در پرداخت شخصیتهای خویش دقیق عمل کنند حتی محمدرضا فروتن با کوله باری از تجربه نیز چنان که باید متفاوت ظاهر نمی شود و شاید کاراکترش در "شیفت شب" بی شباهت با تریلر "سایه روشن" فرزاد موتمن و درام متقاطع "هیچ کجا هیچ کس" ابراهیم شیبانی نباشد.

با این حال چون داستان برپایه زارع طرح شده و پیش می رود همین باعث می شود که ضعف در شخصیت پردازی چنان که باید مورد کنکاش قرار نگیرد.

البته که در بین بازیگران همچنان چهره ای را داریم چون گوهر خیراندیش که سعی می کند با هدایت نیکی کریمی در خدمت متن و بازیگر مقابلش لیلا زارع باشد و حتی ترلان پروانه که علیرغم سن کم، نیکی کریمی خیلی خوب از وی بازی گرفته است.

 

*داستانی که خوب شروع شده و گرهی که به موقع افکنده می شود

بلحاظ اجرا، نیکی کریمی داستانش را خیلی خوب شروع می کند و به موقع هم گره افکنی انجام می شود.

برای باز کردن گره هم خیلی خوب کاراکترهای فرعی معرفی شده و تعقیب و گریز میان زن محوری داستان و همسرش را می بینیم.

در عین حال با حضور برخی خرده داستانها مانند مرور اتفاقاتی که در زندگی همسایه زن محوری فیلم می گذرد و البته حضور یک طلبکار با ظاهری عجیب و غریب(!) "شیفت شب" از افتادن به تکرار رهایی می یابد و اینها بیش از پیش باید برآمده از تجربیات کارگردانی باشد که به عنوان بازیگر احتمالا بارها مجبور شده فیلمنامه هایی را رد کند که حتی از خلق یک گره ساده و پیشبرد داستان براساس آن عاجزند.

داستان خوب آغاز می شود و خوب پیش می رود اما به ناگاه زمان گره گشایی در یک سوم پایانی فیلم که می رسد دیگر روند مثبت دوسوم ابتدایی را نمی بینیم.

نمی دانیم از ابتدا هم همین پایان بندی مدنظر نیکی کریمی برای "شیفت شب" بوده یا برای رهایی از پایان بازی که این روزها سوهان روح مخاطبان سینمای ایران شده وی به سراغ به اتمام رساندن داستان فیلمش به گونه ای عجیب رفته است؟

 

*ای کاش وقت بیشتری برای خلق پایان بندی صرف می شد

اینکه "شیفت شب" با افشای رازی که زن داستان مدام به دنبال یافتن پاسخ به آن بود به پایان برسد بهترین پایان بندی برای آن است اما مشکل اینجاست رازی که در انتها فاش می شود به لحاظ کارکرد دراماتیک نمی تواند منطبق باشد با چالش جدی که زن داستان کل فیلم به دنبال حل آن بود.

شاید اگر برای طراحی پایان بندی "شیفت شب" بیشتر زمان صرف می شد و بجای ربط دادن مخفی کاری مرد داستان به ماجرای موش‌کُشی(!) او را حتی در قامت تبهکاری می دیدیم که شبها شغلش آغاز می شود هم جذابیت داستانی اثر بیشتر می شد و هم از وقتی که صرف شخصیت پردازی اصولی زن داستان گذاشته شده بود استفاده بهینه ای صورت می گرفت.

 

*امید به ادامه مسیر فیلمسازی

فیلمسازی مسیری است مبتنی بر سعی و خطا که تا تجربه اش نکنی نمی توانی پیش بروی؛ این نکته‌ایست که بسیاری از فیلمسازان بزرگ سینمای ایران و جهان مستقیم یا غیرمستقیم به آن اشاره کرده اند.

"شیفت شب" هم فقط پنجمین ساخته کارگردانی نیکی کریمی است و او به مانند بسیاری  دیگر از فیلمسازان می تواند سعی و خطاهای خود را در آثار اولیه اش داشته باشد.

همین که "شیفت شب" نه ادا و اطوارهای شبه‎‌روشنفکران را دارد و نه بیخود در دام سطحی‌نگری سینمای تجاری می افتد خود بزرگترین نقطه قوت در کارنامه سینمایی نیکی کریمی است؛ بخصوص که او در دیگری ساخته هایش هم همواره کوشیده از این دو نگاه آسیب‌زا دوری کند.

امید که با تکیه بر همین خط فکری و البته انتخاب سوژه هایی متفاوت، او در فیلم بعدی اش به مراتب بالاتر از جایگاهی قرار گیرد که به واسطه "شیفت شب" برایش به ارمغان آمده  است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.