یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۰

یادداشت خبرگزاری فارس پیرامون یک فیلم موهن در جشنواره فجر/ نمایشی رادیویی از سیاهی ایران تا +ابد

ابد و یک روز

سینماپرس: کارگردان می‌داند رویکرد شبه تئاتری الزاماتش، کار نمادین است و موضوعات ترسیم شده در میزانسن‌های از این دست کاملا تعمیم پذیرند لذا برای شکل‌گیری فیلمش همه‌ اجزا و عناصر را طوری چیده تا معنا و مفهوم مورد نظرش در فرمی لایه‌ای و موثر ارائه و منتقل شود. هرآنچه در فیلم وجود دارد هدفمند طراحی و پیاده شده است.

به گزارش سینماپرس، خبرگزاری فارس در این یادداشت آورده است: «ابد و یک روز» فیلم خوبی نیست. برای بار دوم هم فیلم را دیدم که مبادا در برداشت‌هایم اشتباه کرده باشم، ولی در این دفعه هم، نگاهم به نفع فیلم تغییر نکرد. البته فیلم در برخی جنبه‌هایش جذابیت‌آفرین است، بنابراین گول‌زنک است. داشتن عوامل فرمیکی چند، خیلی‌ها را فریب داد تا شتابزده، اعلام موضع کنند. مثلا بازی‌های خوب تئاتری دارد. چند موقعیت گیرا شکل می‌گیرد. طراحی صحنه و لباس مناسبی دارد. لوکیشن‌اش باب میل تمایلات رادیکال (خصوصا جوانان عدالت‌خواه) است، حتی رویکردهای تکنیکی مانند تدوین و فیلمبرداری درخور توجهی دارد و از همه مهمتر توسط برخی خواص، و جریانی رسانه‌ای، پیشاپیش سفارش به توجه شده بود.

یعنی قبل از نمایش، پروپاگاندایی پررنگ پیرامون «ابد و یک روز»  شده بود، به طوری که پس از نمایش فیلم، شنا برخلاف جریان ایجاد شده سخت بود. در واقع تبلیغات حجیم درباره فیلم فضایی ایجاد کرده بود که کمتر کسی به عمق قضیه فکر می‌کرد. همه تحت تاثیر گفته‌های یکدیگر از موضوع و محتوای به شدت ارتجاعی و علیه ارزش‌های جامعه‌ی ایرانی مستتر و جاری بر فیلم غافل ماندند.  نکته شگفت ماجرا اینجاست که خود جریان سفارش‌کننده فیلم، همواره آثار سینمای ایران را از گرایش ساختاری مورد حمله قرار می‌دهد و مثلا فیلمی را برای کمبود یا فقدان قصه می‌نوازد. بر کم یا اضافی داشتن فیلم ایراد می‌گیرد و ... اما برای حمایت از این فیلم اساسا ضعف‌های ساختاری آن را نادیده گرفته  و حتی کلمه‌ای اشاره نداشتند که در ابد و یک روز هرجای فیلم را برداری اتفاقی نمی‌افتد. 

 

«ابد و یک روز»، کارگردان مستعدی در زمینه کارکرد میزانسن و دکوپاژ  دارد. جوانی که معلوم است فاکتورهای لازمه یک اجرای موثر را خوب می‌شناسد، درعین اینکه شناخت کافی از سوژه، محیط و آدم‌های فیلمش بدست آورده است. همچنان که او تسلط لازم را بر هنر نشانه‌گذار و سمبلیک دارد‌. برای همین فیلمش از آنجا که به تئاتر پهلو می‌زند نشانه‌گذار است. کدهای گل درشت هم دارد.

فیلم درباره‌ی خانواده‌ای است شامل مادری پیر و فرتوت و شکسته‌بسته‌ی عصایی، دو برادر بزرگ که یکی ترک اعتیاد کرده و دیگری به شدت اسیر مصرف است و یک نوجوان باهوش،  چهار خواهر که هرکدام مشکلات عدیده‌ای دارند، یکی در فقر و فلاکت و استیصال در پرند زندگی می‌کند و پسر گردن کلفت افسرده‌اش خود‌زنی کرده است، دختر بعدی در حال و وضعیتی رقت‌انگیز و مطلقه پاندول خانواده است، دیگری بیکار و بی‌بند و بار از سر ناچاری گربه‌های پولدارها را نگهداری می‌کند و بالاخره صمیمی‌ترین دختر و غمخوارترین فرد خانواده یعنی سمیه توسط برادر بزرگتر به افغانی‌ها فروخته شده است و در آستانه جا به جایی بسر می‌برد. این جماعت در ساختمانی نیمه ویران در حال سقوط زندگی می‌کنند، خانه‌ای که از هر گوشه و ضلعش کثافت و فلاکت می‌بارد. مستراحش گرفته و آب بالا زده است، در و پیکر و نرده و دیوارهایش فرسوده است. همه‌ی گوشه و کنار و سوراخ و سمبه‌هایش جاساز مواد مخدر است و ... خلاصه دراینجا هیچ چیزی درست و مامن آسایش نیست. همه یکدیگر را محکوم می‌کنند، دروغ می‌گویند، به هم نارو می‌زنند. در حالی دوربین مرتب بالا و پایین می‌شود که در قابش همه درحال کشمکش و فحاشی و به هم پریدن هستند. دایما نسبت به کش رفتن داشته‌هایشان یکدیگر را مورد اتهام و قضاوت قرار می‌دهند. چند باری هم که دوربین سری به بیرون می‌زند برای تشدید کردن اوضاع داخل است.

 

 سعید روستایی می‌داند که رویکرد شبه تئاتری الزاماتش، کار نمادین است و موضوعات ترسیم شده در میزانسن‌های از این دست کاملا تعمیم پذیرند.  لذا برای شکل‌گیری فیلمش همه‌ی اجزا و عناصر را طوری چیده تا معنا و مفهوم مورد نظرش در فرمی لایه‌ای و موثر ارایه و منتقل شود. هرآنچه در فیلم وجود دارد هدفمند طراحی و پیاده شده است. حتی دیالوگ ها، به وفور در موقعیت‌هایی در دهان بازیگران گذاشته شده تا پیام فکر شده‌ای منتشر شود. مثلا پس از شکل‌گیری یک بحران ثقیل و کشمکشی ملتهب، چنین ایراد می‌شود که وقتی بابا بود حال همه مون خوب بود! مادر خانواده هم وجودش فقط(دیالوگ فیلم) بدرد «9 تا 9 تا پس انداختن» می‌خورد، (حمله مستقیم به مقوله افزایش جمعیت)، اساسا مادر مانند زمینی بارور، عامل نضج و همه‌گیری مواد مخدر است. مادر وقتی می‌خواهد عطسه کند همه به تکاپو می‌افتند (به ظاهر دلسوزانه) تا مانع عطسه شوند، تا آنجا که حتی دماغ و دهانش را می‌گیرند، چرا که اگر او عطسه کند شالوده پیکرش به هم می‌ریزد! مواد مخدر در بالاترین اتاق ساختمان بسته‌بندی و از آنجا توزیع می‌شود و ...

فیلم به ظاهر درباره اعتیاد است ولی از همین بابت هم ترغیب کننده است. آدم صادق فیلم فرد معتاد است. تماشاگر با او همذات‌پنداری می‌کند به طوری که وقتی دستگیر می‌شود یا زمانی که برای بستری شدن گرفته و حمل می‌شود، مخاطب همراه معتاد از اطرافیان و ماموران متنفر می‌شود. خصوصا که اجرای صحنه طوری است که ماموران تیمی مستبد و دیکتاتورند که هیچ رحم و مروتی در وجودشان نیست.

طی چند روزی که از نمایش فیلم گذشته، بحث و تحلیل‌های مختلفی درباره آن به رسانه‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی  راه یافته است. جملگی موافقین فیلم در دو دسته تقسیم شده‌اند . گروهی (افراطی) که با ستودن فیلم، سکانس پایانی‌اش را نتیجه سانسور می‌دانند و فیلمساز را مورد پرسش قرار می‌دهند که نباید زیربار ممیزی می‌رفت و این اختتامیه را به فیلم وصله می‌کرد! یعنی به میل و زعم اینان، سمیه باید با افغانی‌ها می‌رفت تا زهر کار بیشتر و جدی‌تر می‌شد. و گروه دیگر موافقین فیلم(که معتدل‌تر هستند) براین باورند که در آن صورت فیلم ضد ملی می‌شد. یعنی در هر دو صورت و میان همه موافقین T برمحتوا و پیام ضد شرایط موجود و نماد پراکنی آن، اختلافی نیست، فقط تفاوت دیدگاه‌ها بر سر فصل نهایی است که دختر برای همدردی با نوجوان به خانه بر می‌گردد. بنابراین کمتر کسی است که بر نمادین و سمبلیک بودن فیلم در راستای سیاه نمایی ایران تردیدی داشته باشد.

محمد تقی فهیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.