دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۳

گذری بر فیلم اکتای براهنی

«پل خواب»؛ اقتباسی از جنایات و مکافات اما فاقد نگاهی جامعه شناختی

پل خواب

سینماپرس: پایان بی منطق و عجولانه فیلمساز نه تنها عدم تسلط او را بر داستان نمایان می سازد بلکه نشان از آن دارد که فیلمنامه نویس نیز نتوانسته به عمق داستان جنایات و مکافات نفوذ کرده و انگیزه ها و فلسفه فکری شخصیت های داستان را درک کند.

فیلم سینمایی «پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی امشب در سالن اصلی کاخ جشنواره به نمایش درآمد و عوامل فیلم نیز به اتفاق مخاطبین و حاضرین در جشنواره فیلم را به تماشا نشستند.

داستان فیلم اقتباسی آزاد از رمان جنایات و مکافات اثر فراموش نشدنی داستایوفسکی است و ماجرای پسر جوانی به نام  شهاب با بازی ساعد سهیلی است که درگیر مسائلی مالی است و مدعی است که در معامله ای کلان فردی کلاهش را برداشته و به کانادا گریخته است. حالا او که زن عقد کرده ای  به نام ندا با بازی آناهیتا افشار دارد با سیلی از بدهکاری های خرد و کلان تنها مانده است. او که تنها با پدر پیر و معلمش با بازی اکبر زنجانپور در خانه ای کلنگی زندگی می کند، روز به روز موقعیت زندگی اش بحرانی تر می شود و فشار های زندگی او  را در تنگنا قرار می دهد.

از سویی فشارهای پدر همسرش برای گرفتن مراسم عروسی و تهیه خانه مستقل و از سویی دیگر مراجعه مدام طلبکارها بر در خانه فشار عصبی زیادی بر روی شهاب می آورند تا جایی که شهاب که به تازگی در آژانسی کار گیرآورده با مصرف زیاد شیشه متوهم شده و تصمیمی احمقانه می گیرد.

اختلاف طبقاتی جامعه و فشارهای اقتصادی در جامعه تم اصلی فیلم است که به گونه ای انگیزه کنش های شخصیت ها را قرار است به نحوی توجیه کند. اما این نگاه صرف فیلمساز به اختلاف طبقاتی جامعه که انگیزه کنش ناهنجار اوو را توجیه می کند نگاهی سطحی و فاقد نگاهی جامعه شناختی و جامع است، نگاه جامعی که در اثر درخشان داستایوفسکی به بهترین نحو به آن پرداخت شده است.

هنگامی که راسکل نیوکف شخصیت جنایات و مکافات که دانشجو است دست به قتل پیر زن نزول خوار می گیرد، این اتفاق نه از انگیزه فشارهای اجتماعی او می آید و نه توجیهی غیر منطقی را در ذهن متبادر می کند، بلکه این اتفاق و کنش دراماتیک تنها دریچه ای برای ورود شخصیت به ذهن هزارتویش است تا با واکاوی عمل خود پرده از اختلافا طبقاتی جامعه بورژوایی بردارد که در آن کارگر برای حیات و بقای طبقات بالا قربانی می شود و قشر دانشجو و فعال اجتماعی باید زیر فشارهای جامعه اقتصاد محور له شود.

فیلم پل خواب اما نمی تواند از برداشت آزااد خود از داستان داستایوفسکی تحلیلی درست از فشارهای اجتماعی و اقتصادی بدهد، چراکه ما تا انتهای داستان نمی توانیم شخصیت اصلی یعنی شهاب را بیش از آنچه انجام می دهد بشناسیم و هیچ راه نفوذی برای رفتن به ذهن بیمار او نداریم.

در ثانی باید اضافه کرد که اعتیاد شهاب به شیشه تعقل او را به عنوان یک ذهن تصمیم گیرنده و هشیار از بین می برد و اقدام ناهنجار زاییده توهم و جهل او از اعتیاد و توهم مصرف شیشه است و نمی توان موشکافی از دریچه جامعه شناختی یا روان شناختی از آن داشت.

 با این همه درام پل خواب با بهره ای که از اثر داستایوفسکی برده است بهتر از خیلی از فیلم های اول و سودای سیمرغ درآمده است و مخاطب را لنگ لنگان تا انتهای داستان با خود همراه می کند.

اما در پایان باید اشاره کرد که پایان بی منطق و عجولانه فیلمساز نه تنها عدم تسلط او را بر داستان نمایان می سازد بلکه نشان از آن دارد که فیلمنامه نویس نیز نتوانسته به عمق داستان جنایات و مکافات نفوذ کرده و انگیزه ها و فلسفه فکری شخصیت های داستان را درک کند.

کارگردانی اثر را شاید باید بهترین عملکرد عوامل فیلم دانست چراکه بازی ها نیز آنقدر درخشان از آب در نیامده اند و اختلاف در فرم بازی ساعد سهیلی و زنجانپور که نقش پدرش را ایفا می کند به برخی سکانس های مشترک آن دو ضربه اساسی زده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.