سه‌شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۱

مانی حقیقی و نگاهی به جدیدترین فیلمش

"اژدها وارد می شود"؛ تلاشی برای حقیقت سازی برخی توهمات روشنفکری

اژدها وارد می‌شود

سینما پرس: صابر الله دادیان/ این فیلم اثری متفاوت از مانی حقیقی است که از حیث ساختار و کارگردانی حرف های جدی و جدیدی در سینمای ایران دارد اما از لحاظ مفهوم و محتوایی هرچند سینمایی، دست بیننده اش را تا پایان به بهانه ساخت اثر بر اساس داستانی واقعی خالی می گذارد.

فیلم سینمایی«اژدها وادر می شود» به نویسندگی و کارگردانی مانی حقیقی شب گذشته در آخرین سانس از پخش فیلم های سودای سیمرغ در ۳سالن در کاخ جشنواره به نمایش درآمد که علی رغم دیرهنگام بودن ساعت اکران در نیمه شب اما توانست تماشاگران زیادی را ساعاتی پس از نیمه شب در کاخ جشنواره نگه دارد.

این فیلم اثری متفاوت از مانی حقیقی است که از حیث ساختار و کارگردانی حرف های جدیدی در سینمای ایران دارد اما از لحاظ مفهوم و محتوایی هرچند سینمایی، دست بیننده اش را تا پایان به بهانه ساخت اثر بر اساس داستانی واقعی خالی می گذارد.

فیلم سینمایی «اژدها وارد می شود» داستان سه جوان به نام های بابک، کیوان و بهنام است که در بین سال های ۴۳ تا ۴۸ به جزیره قشم رفته و وارد ماجرایی عجیب می شوند که داستان زندگی آن ها را پس از گذشت ۵۰ سال دوباره زنده کرده و به تصویر می کشد.

بابک حفیظی با بازی امیر جدیدی کاراگاهی است که از تهران برای تحویل گرفتن جنازه زندانی سیاسی تبعیدی به قشم سفر می کند، اما در آنجا متوجه می شود زندانی مورد نظر نه تنها به مرگ طبیعی نمرده بلکه در صحنه سازی خودکشی به قتل رسیده است و جنازه حلق آویز شده اش در قبرستانی نفرین شده که محل دفن پرتقالی های متجاوز است در کشتی متروک به خاک نشسته ای مانده است. بابک که ذهن کنجکاو و جستجو گری دارد از طریق مأمور محلی ساواک فردی به نام چارکی در پی دانستن حقیقت امر برمی آید. او با سیل دست نوشته هایی مواجه می شود که از زندانی تبعیدی بر در و دیوار کشتی پرتقالی به جا مانده است و روز شمار زندگی عجیب خود را به ثبت رسانده است. بابک قصد می کند برای خواندن مطالب ثبت شده شب را در کشتی بماند اما کارگر هندی به او هشدار می دهد که شب در آنجا اقامت نکند و مرده را در آن قبرستان به خاک نسپارد، چراکه که زمین دهان باز می کند و زلزله می آید!

همین جمله بستر تعلیق فیلم را به وجود می آورد و مخاطب را با ابهامی از جنس ترس مواجه می کند که تا پایان برای کشف این راز با شخصیت های جوان فیلم همراه شود.

فیلم پس از سکانس آغازین سینمایی اش، به فرمی مستند تغییر ساختار می دهد، شمایل های واقعی و اشخاصی حقیقی پشت دوربین فیلمساز می نشینند و از ماجرایی حقیقی در دل تاریخ می گویند که در پی واکاوی آن دست به ساخت فیلم زده اند. مانی حقیقی در نقش کارگردان اثر نیز پشت دوربین مستند ساز خود رفته و ماجرا را بیان می کند که همه چیز از جعبه ای قدیمی و عجیب شروع شده که او توانسته آن را در خانه قدیمی پدرش پیدا کند. جعبه ای که منصوب به پدربزرگش ابراهیم گلستان فیلمساز پیش از انقلاب بوده است. صدابردار ابراهیم گلستان که همان بهنام داستان است حلقه مفقوده این داستان حقیقی با فیلم ساخته مانی حقیقی به حساب می آید، گروه سازنده ادعا می کنند که توانسته اند پس از جست و جوی زیاد به نوارهای ضبط شده ای دست یابند که حاصل یک اعتراف و بازجویی از سوی ساواک در پیش از انقلاب است که تمام حرف های این سه جوان را پس از بازگشت از قشم و درگیری هایشان ضبط کرده اند.

فیلم در همین ساختار روایی مستند و سپس بازسازی آن به زبانی به شدت سینمایی و تصویری جلو می رود و مخاطب را با خود همراه می کند تا شاهد یکی از عجیب ترین داستان هایی باشد که مدعی حقیقی بودن دارند.

اقامت سه جوان، یکی هنرمند و متخصص صوت، دیگری زمین شناس و عاشق طبیعت و سومی کاراگاهی جسور و باهوش در کشتی قدیمی پرتقالی ها واقع در قبرستانی عجیب، موجبات کندوکاو فراواقعی کارگردان را به وجود می آورد که به پشتوانه داستانی عجیب، فیلمی سورئال و سمبلیک ارائه دهد که هم در ساختار و هم در فرم به حرف های جدیدی در سینما رسیده است.

نمادهایی نظیر شتر در فیلم به کارکردهایی سمبلیک می رسند، نمادهایی که در فرهنگ عرب و ایران مفاهیمی نظیر گنج، سرسختی و اعتدال را در ذهن متبادر می سازند. اژدهای فیلم حقیقی تا پایان در هاله ای ابهام باقی می ماند و با نماد پردازی های پایان فیلم به بیانی سمبلیک می رسد که نشان از هویت ایران و قدرت این سرزمین کهن دارد. قدرتی که در قرن های گذشته زبانزد شرق و غرب بوده و از هند تا سرزمین های غرب نشانی از آن وجود داشته است. حالا سه جوان برای رسیدن به معنایی عمیق از قدرت سرزمینشان در دل خاک به جست و جو می پردازند تا ببیند زیر این خاک چه اژدهای قدرتمندی وجود دارد که می تواند عرصه را به لرزه درآورد.

در دیالوگ های پایانی فیلم از زبان بهنام شنیده می شود که اژدهای پیر  در کوچه پس کوچه های تهران بوده و رو در روی او سکوت کرده است. می توان اژدهای پیر را نشانی از قدرت از بین رفته ایران دانست که در دوران پهلوی که نماد آن در فیلم سازمان ساواک و اشخاصی چون چارکی هستند از بین رفته و تجاوز و دخالت های اجنبیان که نماد آن قبرستان پرتقالی ها و کشتی متروکشان است، قدرت اژدها را از او سلب کرده است.

قبرستان که از بلعیدن جنازه در خود می شورد و غرش می کند به تبعیدگاه ابدی متجاوزان پرتقالی بدل گشته که از پذیرش ایران و ایرانی در خود حذر دارد و نه تنها مرگ ایران و نیستی ایرانی را نمی پذیرد، بلکه از دل خود آینده  و زندگی را ثمر می دهد که نماد آن تولد والیه در اعماق زمین قبرستان است؛ دختری که فرزند خوانده سه جوان به حساب می آید و با حیات و زندگی اش در آینده گره از داستان اژدهای پیر داستان در پایان فیلم باز می کند و هویت سرزمین ایران را به گونه ای استعاری معنا می بخشد.

فیلم اما نمی تواند به طور کلاسیک داستان خود را با جذابیتی که آغاز می کند به پایان برساند و با گم شدن در معنا و استعاره های تصویری در دل داستانی سینمایی و مبتنی بر روابط علی و معلولی مغفول می ماند و کشش خود را از دست می دهد.

اما کارگردانی خوب، رنگ، نور و فیلمبرداری برجسته اثر آنقدر از جذابیت های بصری برخوردار است که بیننده را با از دست رفتن داستان و شخصیت هایش نیز پای فیلم بنشاند. صحنه های مستند فیلم هرچند در نوع خود بدیع و جذاب است اما در عمل فیلم مانی حقیقی را به دو پاره جدا از هم بدل کرده است که مخاطب را در دنبال کردن داستان سه جوان قهرمان فیلم دچار سرگردانی و گنگی می کند.

در عین حال به نظر میرسد مانی حقیقی در فیلم جدید خود در صدد حقیقت سازی از برخی توهمات روشنفکرانه متعلق به دهه های پیشین است که در این زمینه می شود بیشتر از این ندشتار سخن گفت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.