چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۳

پیش نمایش سناریوهای سیاسی در جعبه جادو (۴)؛

بیست و چهار ساعت مهندسی فرهنگی به شیوه ی آنگلوساکسون ها/ فصل هشت، جمهوری اسلامی کامستان و ترور رئیس جمهور حسن

بیست و چهار ساعت مهندسی فرهنگی به شیوه ی آنگلوساکسون ها (4)

سینماپرس: م.ر شاه حسینی/ در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود.

در سال ۱۳۸۸ جمهوری اسلامی ایران درگیر اغتشاشاتی شد که به ظاهر در اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می گرفت اما در اصل ماحصل برنامه ریزی های مستمر دشمنان مردم بود؛ همان طور که طی به اصطلاح بحران داخلی سوریه که کمی بعد از فتنه۸۸ آغاز شد، تونل هایی زیرزمینی به دست آمد که تاریخ حفر آنها به یک دهه قبل باز می گشت. وقایع سال ۸۸ ایران اسلامی نتیجه دهه ها تهاجم و شبیخون به فرهنگ و قتل عام فرهنگی خاموش نسل های متمادی این کشور بود که تحت سناریوهای تدوین شده تصمیم سازان غربی برای فروپاشی نظام اسلامی صورت گرفته بود. نظام سلطه تمام توان خود را به کار گرفت تا محصول بذرهای کاشته در مغز و قلب ملت ایران را برداشت کند اما ایستادگی رهبری انقلاب و مؤمنان، نصرت الهی را شامل این سرزمین کرد و دشمنان را به ذلت کشاند. مانند تمام شکست های قبلی، دشمن ناامید نشد و تمرکز و توجه خود را معطوف سایر سناریوها و گزینه هایش نمود. اکنون پس از هفت سال، یکی از این سناریوها با درصد موفقیت بالایی در حال دنبال شدن است، سناریویی که دشمن به عیان آن را به عنوان آینده مطلوب خویش برای جمهوری اسلامی ایران، در فصل ۸ سریال استراتژیک ۲۴ به تصویر کشید و تنها چند روز پس از یوم الله ۹ دی ۸۸ به نمایش گذاشت، در دورانی که نخبگان و خواص جامعه هشدارهای رهبری و علماء و بزرگان انقلاب اسلامی پیرامون حرکات دشمن پس از فتنه را نمی شنیدند.

در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود. این امر فواید دیگری هم دارد و بازخوانی مجدد فصل ۸ سریال ۲۴ می تواند از یکسو  هشداری باشد بابت ضعف دشمن شناسی خواص و متولیان متعدد حوزه فرهنگ و هنر کشور و از سوی دیگر ابعاد بیشتری از سینمای استراتژیک به ویژه تفاوت آن با دکان و مغازه را، برای مخاطبان گرامی روشن کند.  

در سه قسمت قبل که تحت عناوین ظهور سریال های استراتژیک با غلبه ی سناریو بر سیاست  و نیم نگاهی به سریال بیست و چهار و مولفه های استراتژیک سریال ۲۴ (مرور ۷ فصل نخست) تقدیم شد، بطور خلاصه به زمینه پیدایش حاکمیت رسانه ها، مفهوم سینمای استراتژیک و روند شکل گیری آن و نیز اقتضائات زمانی تولید سریال های استراتژیک اشاره شد. هم چنین ویژگی های اصلی آثار استراتژیک مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس معرفی مختصری از سریال استراتژیک ۲۴ و عوامل سازنده آن ارائه شد تا مخاطبانی که با سریال آشنایی ندارند، پیش از پرداختن به ابعاد استراتژیک سریال و سناریویی که فصل هشتم آن را دنبال کرده و زمینه سازی می کند، اطلاعات اولیه لازم را به دست آورند و در ادامه در بخش سوم، اصلی ترین مؤلفه های استراتژیک سریال ۲۴ مورد بررسی قرار گرفت و داستان کلی ۷ فصل ابتدائی آن نیز مرور شد. اما اکنون در این بخش، داستان فصل ۸ سریال ۲۴ به همراه خلاصه تمام قسمت های آن پس از گذشت ۶ سال از پخش این سریال مورد بررسی قرار گرفته و دیگر مرور می شود.

مروری بر فصل هشت از سریال استراتژیک ۲۴:

فصل هشت سریال ۲۴ مانند فصول گذشته، با به تصویرکشیدن تهدیدات متعدد، ایالت متحده امریکا را در مواجه با چالش های گوناگون قرار داده در حالیکه جک باور به عنوان شخصیت محوری داستان، به مقابله با آنها برآمده است.

رویدادهای این فصل حول محور مذاکرات هسته ای و برقراری صلح بین ایالت متحده امریکا و جمهوری اسلامی کامستان می گذرد؛ یک جمهوری خیالی که از قضا المان هایی برای تطابق با جمهوری اسلامی ایران را به یدک می کشد و این در حالی است که رئیس جمهور کشور اسلامی کامستان شخصی به نام عمر حسن است که در سریال تحت عنوان رئیس جمهور حسن از ایشان نام برده می شود.

مطرح کردن کشور خیالی جمهوری اسلامی کامستان در این سریال در جایگاه نماد جمهوری اسلامی ایران و همچنین مذاکرات مستقیم با محوریت پرونده هسته ای میان رئیس جمهور حسن و رئیس جمهور امریکا، الیسون تیلور که همواره یکی از چالشی ترین موضوعات دهه های اخیر بوده، این فصل را از حساسیت مضاعفی برخوردار کرده است؛ بلاخص آنکه آغاز پخش این فصل به زبان فارسی درست پس از یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران از شبکه فارسی وان صورت گرفت.

پخش فصل هشتم مجموعه تلویزیونی ۲۴ که با نام روز هشتم  شناخته می‌شود، از ۱۷ ژانویه ی سال ۲۰۱۰ میلادی برابر با ۲۷ دی ماه ۱۳۸۸ آغاز شد و در ۲۴ می همان سال مطابق با ۳ خرداد ۱۳۸۹ پایان یافت. داستان این فصل ۱۸ ماه پس از اتفاقات فصل هفتم و در نیویورک سیتی رخ می دهد.

در این فصل جک باور، اسطوره ی ضد تروریسم امریکا، بازنشسته شده‌ و زندگی جدیدی را به همراه دختر، داماد و نوه‌اش، تری، آغاز کرده‌است؛ به موازات زندگی خصوصی جک، موضوع مذاکرات هسته ای بین جمهوری اسلامی کامستان و امریکا در حال انجام است اما تروریست‌ها که عوامل داخلی جمهوری اسلامی کامستان هستند، قصد دارند تا با ترور رئیس جمهور حسن جلوی این کار را بگیرند، هر چند در بار نخست موفق نمی شوند.

در ادامه ماموران CTU به زنی روزنامه نگار که با رئیس جمهور کامستان رابطه دارد شک کرده، اما پس از مدتی به اشتباه خود پی می برند. برخلاف تصور همگان، تروریست اصلی فرهاد (Farhad Hassan) است؛ فرهاد برادر رئیس جمهور حسن بوده و برای بر هم زدن مذاکرات بین دو کشور کامستان و امریکا در حال معامله با یک گروه مافیای روسی جهت خرید تجهیزات ساخت بمب اتمی است.

بر این اساس جک باور و همکارش رنه واکر با انجام عملیاتی سعی دارند تا با نفوذ در برخی از باندهای خلاف کار روس به مافیای اصلی دست پیدا نموده و فرهاد را دستگیر نمایند. علی رغم آنکه عملیات آن ها با موفقیت انجام می شود، اما سلاح هسته ای به عنوان ابزار تهدید برای بر هم زدن معاهده هسته ای بین جمهوری کامستان و امریکا، به دست تروریست های کامستانی رسیده است.

تروریست ها برای منفجر نکردن بمب اتم در خاک امریکا، خواهان تحویل دادن پرزیدنت حسن هستند، اما دولت امریکا با این پیشنهاد مخالفت و خود را برای انفجار بمب هسته‌ای آماده می‌کند. در ادامه رئیس جمهور حسن برای جلوگیری از انفجار اتمی، خود را تحویل تروریست‌های هم وطنش می دهد. جک باور عملیاتی را با هدف  نجات رئیس جمهور حسن فرماندهی می کند، اما عدم موفقیت وی منجر به کشته شدن رئیس جمهور کامستان توسط فردی به نام سمیر مهران (Samir Mehran) می شود و در ادامه این اتفاقات رنه واکر، همکار سابق جک اسطوره ا ی، زنی که در گذشته برای جاسوسی به درون گروه های روسی نفوذ کرده نیز توسط تروریست ها به قتل می رسد.

جک که تعلق خاطر خاصی به رنه واکر دارد، با ادامه تحقیقات خود متوجه می شود که در پس پرده ی اتفاقات روی داده، دولت روسیه و در رأس آن‌ رئیس‌جمهور روسیه، پرزیدنت سواروف (President Yuri Suvarov) قرار دارد و این در حالی است که روسیه به علت مخالفت با این پیمان و احساس خطر از چنین رویدادی، با کمک تروریست‌ها، سعی در جلوگیری از امضای آن داشته است. جک که از کشته شدن رنه واکر ناراحت است، تمام عاملان این اتفاق از جمله وزیر امور خارجه روسیه را می‌کشد، وی حتی موقعیت کشتن رئیس جمهور سواروف را دارد که جلوی او گرفته می شود ؛ چرا که در صورت چنین اتفاقی بین دو کشور روسیه و امریکا جنگ رخ خواهد داد.

در آخر نیز پیمان صلح منعقد نمی‌شود و جکِ قهرمان طبق سنوات گذشته دستگیر شده اما شخص رییس جمهور ایالات متحده، الیسون تیلور (Allison Taylor) تصمیم می‌گیرد او را آزاد ‌کند تا خود عواملی که در این قتل ها دست داشته اند را معرفی نماید.

کارگردان اصلی این فصل برد ترنر (Brad Turner) می‌باشد. کارگردان کانادایی الاصل که ۳۸ اپیزود از مجموع ۱۹۲ اپیزود سریال ۲۴ را طی سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ میلادی کارگردانی کرده و دومین کارگردان اثرگذار این سریال محسوب می شود. از دیگر کارهای او می‌توان به دو قسمت پایانی سریال فرار از زندان (۲۰۰۹ میلادی) و سریال نیکیتای افسونگر (۲۰۰۱-۱۹۹۸ میلادی) اشاره نمود.

در کنار برد ترنر، میلان چیلوو (Milan Cheylov)، نلسون مک کورمیک (Nelson McCormick) و میشائیل کلیک (Michael Klick) نیز کارگردانی اپیزودهای مختلفی از این فصل را برعهده داشته اند.

همچنین نگارش فیلمنامه این فصل نیز مانند دیگر فصل های سریال بر عهده رابرت کوچران (Robert Cochran) و جول سارنو (Joel Surnow) بوده است. اگرچه نمی توان اثرگذاری هوارد گوردن (Howard Gordon) در نگارش فیلمنامه حداقل ۵ اپیزود از این سریال به ویژه ایپزودهای ابتدائی و پایانی را نادیده گرفت.

البته باید توجه داشت که تهیه کنندگی این فصل نیز بر عهده هوارد گوردون بوده و گوردون پس از اتمام فصل ۸ مجموعه ۲۴ بود که ساخت سریال میهن (Homeland) را آغاز کرد.

همانگونه که گذشت فصل ۸ سریال ۲۴ حول شخصیت رییس جمهور کشور فرضی کامستان به پیش می رود، رییس جمهوری که خواستار تجدید روابط با امریکا و ایجاد تعامل و انجام توافق هسته ای با ایالات متحده است؛ اما به واقع رییس جمهور حسن کیست؟

انیل کپور

Anil Kapoor

متولد: ۲۴ دسامبر ۱۹۵۹ میلادی

هندی الاصل

بازیگر نقش:

رئیس جمهور عمر حسن

(Kamistan President Omar Hassan)

رئیس جمهور اسلامی کامستان

کاپور بازیگری هندی الاصل و پنجابی تباری است که با سابقه ۲۵ سال بازیگری، از هنرمندان مشهور و پرکار هندوستان محسوب می شود. یکی از برادران او بازیگر و برادر دیگرش یکی از قدرتمندترین تهیه کنندگان بالیوودی می باشد. او اولین جایزه فیلم خود را در سال ۱۹۸۴ میلادی برای اجرای بهترین نقش مکمل مرد در فیلم مشعل به کارگردانی یش چوپر دریافت کرد. کاپور جایزه ایفای بهترین نقش اول را برای فیلم های "تیزاب" به کارگردانی ان.چندرا در سال ۱۹۸۸میلادی و بیتا به کارگردانی اندرا کمار در سال ۱۹۹۲ را نیز دریافت نموده است.

انیل کپور در سال ۲۰۱۱ میلادی در فیلم هالیوودی ماموریت غیر ممکن ( Mission: Impossible – Ghost Protocol) با بازیگر برجسته ی هالیوود یعنی تام کروز هم بازی شد و ایفای نقش کرد.

کاپور پس از بازی در فصل ۸ سریال ۲۴، توانست مجوز نخستین نسخه غیرامریکایی این مجموعه را از شبکه تلویزیونی فاکس و هوارد گوردون، تهیه کننده ۲۴ دریافت کرده و به این ترتیب نسخه هندی سریال ۲۴ را در سال ۲۰۱۳ عرضه کند. کاپور در این نسخه در نقش جک باور ظاهر شده است. او همچنین از بازی کامپیوتری این نسخه هندی رونمائی کرده است.

همچنین در فصل ۸ سریال ۲۴ یک بازیگر ایرانی نیز به عنوان نماینده جمهوری اسلامی کامستان در سازمان ملل ایفای نقش می کند؛ بازیگری مشهدی الاصل به نام نوید نگهبان که سابقه ی حضور او در آثار تصویری ضد ایرانی به نحوی خاص در سینمای غرب قابل پیگیری می باشد.

نوید نگهبان

Navid Negahban

متولد: ۱۲ خرداد ۱۳۴۷ هجری شمسی

مشهدی الاصل

بازیگر نقش:

جیموت (Jamot)

نماینده جمهوری اسلامی کامستان

در سازمان ملل متحد

نوید نگهبان در ایران و در شهر مشهد به دنیا آمد. وی در سن ۸ سالگی عاشق بازیگری شد. او بعد ها به آلمان سفر کرد و ۸ سال در آنجا ماند، مهارت خود را در رشته تئاتر تقویت کرد و سپس به امریکا رفت. نگهبان در نقش های زیادی در تلویزیون و سینمای امریکا ظاهر شده است.

نگهبان در فیلم های سنگسار ثریا در سال ۲۰۰۸،  برادران در سال ۲۰۰۹ با بازی توبی مگوایر و به کارگردانی جیم شریدن و همچنین آبی پودری در سال ۲۰۰۹ با جسیکا بیل بازی کرده است. از دیگر کارهای او می توان به شکسته در سال ۲۰۰۶ همراه با گراهام هیثر و جرمی سیستو و  جنگ چارلی ویلسون در سال ۲۰۰۷ با بازی تام هنکس به کارگردانی مایک نیکولز اشاره کرد.

نگاهی به مهم ترین اتفاقات روی داده در ۲۴ ساعت فصل هشتم

ساعت ۴ تا ۵ بعد از ظهر

روسای جمهوری اسلامی کامستان و ایالات متحده آمریکا، پیرامون امضای نهائی توافق نامه هسته ای با یکدیگر مذاکره می کنند. ویکتور آروز، خبرچین سابق جک باور که مورد سوء قصد تروریست های روسی قرار گرفته، خود را به هتل محل استقرار جک رسانده و اعلام می کند در صورتی که سی.تی.یو مسئولیت حفاظت از او را بر عهده بگیرد، حاضر است اطلاعاتی پیرامون نقشه ترور رئیس جمهور حسن پیش از امضای توافق، ارائه دهد. ویکتور در حین انتقال به سی.تی.یو کشته شده و تنها اطلاعاتی که در لحظات آخر از او بدست می آید این است که یک نفوذی در بین نزدیکان رئیس جمهور کامستان وجود دارد.

ساعت۵ تا ۶ بعد از ظهر

مردیت رید خبرنگاری که از چندماه قبل رابطه عاطفی با رئیس جمهور حسن برقرار کرده است به جرم نفوذ به سرورهای سازمان ملل و دانلود نقشه ها و دستورالعمل های محرمانه ی این سازمان و همچنین برنامه رئیس جمهورکامستان، دستگیر و تحویل سی.تی.یو می شود. جک و یکی از همکاران سابقش یعنی کلویی، حدس می زنند یک مرد به آپارتمان این خبرنگار وارد شده و فایل های مربوط به اقدامات امنیتی کنفرانس صلح را وارد لپتاپ وی کرده است. رئیس جمهور حسن در دیدار با رئیس جمهور امریکا اظهار می کند که اگر هزینه برقرای صلح جان او باشد، آن را می پذیرد و رئیس جمهور تیلور اطمینان می دهد که ایالات متحده تمام تلاش خود را برای حفاظت از عمر حسن خواهد کرد. یک تروریست  روس با نام داوروس (Davros) با تهدید خانواده یکی از مأموران پلیس نیویورک سپس قتل وی، قصد دارد روز آینده به جای وی وارد مقر سازمان ملل شود.

ساعت ۶ تا ۷ بعد از ظهر

در حالی که رئیس سی.تی.یو حاضر نیست به نظر جک و کلویی اهمیت دهد، جک شخصا به دنبال موضوع می رود. در ادامه جک وارد منزل پلیس کشته شده می شود و توسط یکی از همکاران وی جهت اعتراف به قتل در زیرزمین منزل مورد شکنجه قرار می گیرد. مراحل رمزگشائی از فایل رمزگذاری شده ای که از لپتاپ خبرنگار بدست آمده در سی.تی.یو به پایان می رسد، اطلاعات فایل نشان می دهد که در مقر سازمان ملل یک بمب جاسازی شده است. تیم امنیتی اقدام به تخلیه سازمان ملل و انتقال رؤسای جمهور می کند؛ تروریست روسی، داوروس که اکنون به جای پلیس مقتول در تیم امنیتی حضور دارد با اطلاع از مسیر خروج رئیس جمهور حسن قصد دارد بمبی را در مسیر حرکت منفجر کند. جک با کمک همکار دیگر پلیس مقتول، نجات یافته و به سمت سازمان ملل حرکت می کند، او از طریق کلویی به کول اورتیز ( Cole Ortiz)، مسئول تیم امنیتی در سازمان ملل و از افراد سی تی یو، وصل شده و نقشه تروریست ها را برای او توضیح می دهد. از آنجا که امکان متوقف کردن اتومبیل رئیس جمهور کامستان وجود ندارد، کول با اتومبیل خود قصد متوقف کردن کاروان ماشین ها را دارد که داوروس بمب را منفجر می کند.

ساعت۷ تا ۸ بعد از ظهر

کول اورتیز پس از فداکاری برای نجات جان رئیس جمهور کامستان، داوروس را شناسائی کرده و او را تعقیب می کند. هنگامی که داوروس قصد کشتن کول، پس از غافلگیری وی را دارد، جک او را به قتل می رساند. هنگام کالبدشکافی داوروس مشخص می شود که وی به اورانیوم غنی شده آلوده شده است، عمر حسن به رئیس سی.تی.یو توضیحاتی می دهد که ابعاد پرونده را از یک ترور فراتر برده و به خرید میله های هسته ای توسط فرهاد و سایر تندروهای کامستان گسترش می دهد. سی.تی.یو با آوردن مامور اخراجی اف.بی.ای، رنه واکر از او درخواست می کند تا بار دیگر به درون گروه های تبهکار روسی نفوذ کرده و خود را واسطه ای جهت معامله خرید میله های هسته ای جا بزند تا به این ترتیب طراحان ترور رئیس جمهور حسن شناسائی شوند. رنه خالکوبی های بدن داوروس را رمزگشائی کرده و مشخص می شود وی عضو یک گروه تروریست روسی به نام  میدان سرخ است. در ادامه جک به علت نگرانی برای رنه که دوران سختی را پشت سر گذاشته و سابقه خودکشی نیز داشته است، درخواست می کند تا در عملیات نفوذ همراه رنه بوده و نقش خریدار میله های هسته ای را بازی کند.

ساعت ۸ تا ۹ بعد از ظهر

رئیس جمهور امریکا تلویحا از اقدامات عمر حسن در سرکوب مخالفان تندرواش در داخل کشور حمایت می کند. فرهاد درگیر فراهم کردن شرایط انجام معامله هسته ای است. همسر رئیس جمهور کامستان او را ترک می کند. جک و رنه موفق می شوند از طریق یک واسطه به ولادیمیر لیتنین (Vladimir Laitanin) برسند. ولادیمیر پس از بررسی های لازم سخنان رنه را باور کرده و عملیات نفوذ با موفقیت شکل می گیرد.

ساعت۹ تا ۱۰ بعد از ظهر

ولادیمیر قصد ندارد معامله هسته ای را دنبال کند، بلکه می خواهد پس از گرفتن پول پیش پرداخت، خریدار معرفی شده از طرف رنه یعنی جک باور را کشته و رنه را مانند گذشته جهت بهره کشی جنسی نزد خود نگه دارد. فروشنده روسی اورانیوم تسلیحاتی، سرگئی بازایف (Bazhaev) ناچار می شود پسر کوچک خود را که به اورانیوم آلوده شده، به علت احتمال به خطر افتادن خانواده، به دست خود بکشد. سران کشورهای مختلف نسبت به اعمال خشونت و سرکوب مخالفان توسط دولت کامستان موضع گیری کرده و به این ترتیب معاهده صلح به خطر می افتد. رئیس جمهور امریکا که شرایط عمر حسن را درک می کند، تصمیم دارد در دیدار با نمایندگان کشورها اندکی زمان برای او بخرد.

رنه برای از بین رفتن معامله به یک رابطه اجباری با ولادیمیر تن می دهد. جک به کمک اورتیز، دو تن از مأموران ولادیمیر را در محل قرار کشته و پس از هماهنگی با ولادیمیر با نفر سوم راهی مخفیگاه آنها می شود.

ساعت ۱۰ تا ۱۱ بعد از ظهر

در آخرین ساعات شب رئیس جمهور تیلور در جلسه ای با نمایندگان ۲۰ کشور به آنها اطمینان می دهد که رئیس جمهور حسن به مفاد معاهده صلح و موازین حقوق بشری پایبند خواهد بود، اما در انتهای جلسه پس از پرسش سفیر انگلستان اصل ماجرا را برای وی بازگو می کند. فروشنده روسی میله های هسته ای، بازایف، یک فرد مذهبی مقید نشان داده می شود که از کشیش درخواست انجام یک مراسم کامل را برای پسرش دارد. ولادیمیر در تماس با افراد مختلف، با بازایف نیز تماس می گیرد، وی اطلاع از مواد هسته ای را انکار کرده و پس از تماس ضمن متوقف کردن انتقال مواد،  افرادش را برای کشتن ولادیمیر می فرستد. رئیس جمهور حسن دستور می دهد خانواده جاموت (Jamotیکی از اعضای هیئت نمایندگی وی در سازمان ملل، توسط سازمان امنیت در کامستان دستگیر شوند تا وی تحت فشار قرار گرفته و اعتراف کند. طارن (Tarin)، مسئول تیم حفاظتی عمر حسن که با دختر وی Kayla رابطه دارد این موضوع را با او در میان گذاشته اما خود نیز به اتهام همکاری با فرهاد دستگیر می شود. رنه واکر ولادیمیر را پس از اعمال خشونت از سوی او به قتل رسانده و جک را نیز به اشتباه زخمی می کند. پیش از رسیدن مأموران سی تی یو، افراد بازایف به محل رسیده و جک پس از مخفی کردن رنه، خود را تسلیم آنها می کند تا او را همراه خود ببرند.

ساعت ۱۱ تا ۱۲ بعد از ظهر

سی.تی.یو قادر به ردگیری جک نیست چرا که مأموران بازایف وی را از درون یک تونل از مخفی گاه ولادیمیر منتقل کرده اند. بازایف پس از گفتگو با جک سخنان او را باور نکرده و دستور می دهد او را شکنجه کنند. در همین زمان مشخص می شود فرهاد به همراه یک عده ارتشی قصد کودتا دارند. بازایف به فرهاد اطلاع می دهد تا زمانی که مشخص نشود خریدار جدید یعنی جک،  مأمور است یا خیر، برنامه انتقال را متوقف می کند. دختر رئیس جمهور حسن درباره تغییر رفتار او پس از خیانت برادرش، به وی اعتراض کرده و درباره رابطه خود با طارن با او صحبت می کند. جک موفق به فرار از محل شکنجه شده و بازایف را زخمی می کند، مأموران سی.تی.یو به محل رسیده و جک ضمن تماس با رئیس سی.تی.یو و رئیس جمهور، از قول رئیس جمهور به بازایف قول مصونیت می دهد. پیش از رسیدن مأموران سی تی یو، پسر بزرگ بازایف، جوزف میله ها را برای تحویل به فرهاد، خارج می کند.

ساعت ۱۲ تا ۱ بامداد

جوزف بازایف برای انتقام گرفتن از پدرش بابت قتل برادرش، اورانیوم تسلیحاتی را به محل تحویل می برد. طی یک مذاکره تلفنی جک و سرگئی بازایف با جوزف، وی متقاعد می شود که در قبال گرفتن مصونیت، میله ها را برگرداند اما افراد فرهاد وی را می کشند. رئیس دفتر رئیس جمهور تیلور، راب وایس (Rob Weiss) به هستینگز (Hastings)، رئیس سی.تی.یو دستور می دهد تا رنه را به عنوان مقصر شکست عملیات و از دست رفتن میله ها معرفی کند. تروریست های کامستانی پس از آنکه از طریق شنود تماس جوزف بازایف متوجه می شوند با توجه به تدابیر امنیتی نمی توانند میله ها را از امریکا خارج کنند، تصمیم می گیرند از آنها به عنوان یک سلاح بیولوژیکی در داخل خاک این کشور استفاده کنند، در این رابطه نظر موافق فرهاد را نیز جلب می کنند. جک حین خارج کردن رنه از اتاق بازجوئی دستگیر می شود. فرهاد از محل تروریست ها فرار کرده و در تماس با سی.تی.یو نقشه تروریست ها برای حمله به نیویورک را فاش می کند. جک محترمانه از ساختمان سی.تی.یو اخراج می شود اما پیش از خروج با شرط یافتن فرهاد حسن در برابر نجات رنه از قربانی شدن، با هستینگز به توافق می رسد.

ساعت ۱ تا ۲ بامداد

به رئیس جمهور تیلور درباره تسلیم شدن فرهاد و قصد تروریست ها که از نیروهای اطلاعاتی کامستان هستند، برای انفجار بمب اتمی در نیویورک اطلاع داده می شود. رئیس جمهور تیلور با تهدید رئیس جمهور حسن به حمله به کامستان در صورت وقوع حمله اتمی در خاک امریکا، از وی درخواست می کند تا پرونده نیروهای اطلاعاتی کامستان که در ایالات متحده مشغول فعالیت هستند را در اختیار سی.تی.یو بگذارد تا فرهاد بتواند تروریست ها را شناسائی کند. طارن با همکاری یکی از دوستانش در حین انتقال به سفارت فرار می کند، کایله دختر عمر حسن نیز از مقر سازمان ملل خارج می شود تا به او بپیوندد. پیش از رسیدن جک و نیروهای سی.تی.یو فرهاد کشته می شود اما قبل از آن فایل پرونده نیروهای نیروهای مخفی کامستان به سی.تی.یو رسیده است. ابعاد فاجعه انفجار اتمی در نیویورک به رئیس جمهور تیلور اطلاع داده شده و او را متأثر می کند. به پیشنهاد جک رسانه ها اعلام می کنند فرهاد زنده پیدا شده است. تخلیه سازمان ملل به علت وجود تهدید اتمی آغاز می شود اما عمر حسن در گفتگو با رئیس جمهور تیلور از خروج از سازمان ملل امتناع کرده و علت آن را یافتن دخترش که از وجود تهدید هسته ای بی خبر است، عنوان می کند. یکی از تروریست ها که مادرش امریکایی است قصد دارد بیمارستانی که فرهاد به آنجا منتقل شده را با جلیقه انفجاری، منفجر کند. فرکانس بمب خنثی شده و تروریست خود را در یک اتاقک اکسیژن در بیمارستان حبس می کند و دستور می گیرد تا جلیقه را به صورت دستی فعال کند.

ساعت۲ تا ۳ بامداد

مارکوس الذکار تروریستی که جلیقه انفجاری به خودش بسته بود در حال فعال کردن بمب به صورت دستی است. همسر رئیس جمهور حسن از رفتن پشیمان شده و به مقر سازمان ملل باز می گردد. جک از مادر مارکوس استفاده می کند تا وی را برای منفجر نکردن بمب قانع کند. پس از خروج مارکوس از اتاقک، تروریست های همکار وی چاشنی دوم بمب را فعال کرده و جک سعی می کند آن را خنثی نماید. در این حین تنها اسم طارن فاروش را از مارکوس به دست می آورد، اما نمی تواند بمب را خنثی کند، در نهایت مارکوس را به درون اتاق هل داده و پس از انفجار، خود زنده می ماند. در تماس جک با عمر حسن، همکاری طارن با تروریست ها به او اطلاع داده می شود، همسر عمر با دخترش تماس گرفته و موفق می شود مکان او را در اختیار رئیس جمهور حسن و سی.تی.یو قرار دهد. او با طارن در یک هتل اقامت دارد.

ساعت ۳ تا ۴ بامداد

پیش از رسیدن جک و تیمش، بر اثر اشتباه مأموران پلیس نیویورک، طارن موفق به فرار شده و کایله را نیز با اجبار همراه خود می برد. ناسیونالیست های کامستانی قصد دارند برای ورود به نیویورک سیستم حسگرهای رادیولوژیک شهر را از کار بیاندازند. آنها به موازات این امر، از کایله به عنوان گروگان استفاده می کنند تا رئیس جمهور حسن وادار شود فایل ۳۳، شامل اطلاعاتی که کشور کامستان درباره سیستم دفاع رادیولوژیک ایالات متحده جمع آوری کرده است را در اختیار آنها قرار دهد. عمر حسن با وجود اصرار همسرش از دادن فایل اصلی امتناع می کند. طارن دختر رییس جمهور یعنی کایله را از مخفی گاه سمیر و تروریست های کامستانی فراری داده و در ظاهر کشته می شود. پس از آنکه سی.تی.یو از روی سیستم های نظارتی متوجه زنده بودن طارن می شود، جک هشدار می دهد که کایله طعمه بوده و احتمال وجود بمب در ماشین او وجود دارد. پس از ورود کایله به سی.تی.یو او را از اتومبیل خارج می کنند اما بمب الکترومغناطیسی کار گذاشته شده در خودرو منفجر شده و تمام سیستم های سی.تی.یو را از کار می اندازد. از آنجا که سی.تی.یو نقطه مرکزی شبکه شناسائی رادیولوژیکی شهر نیویورک است، با از کار افتادن سیستم های نظارتی و ارتباطی آن، تروریست ها می توانند مواد هسته ای را به داخل شهر منتقل کنند.

ساعت ۴ تا ۵ بامداد

با از کار افتادن سیستم های سی تی یو، جک با ان.اس.ای (NSA) تماس گرفته و از آنها درخواست پشتیبانی می کند. تروریست ها که هم اکنون می توانند میله های هسته ای را وارد شهر کنند در کنار رودخانه به بارگیری آنها می پردازند. جک و تیم همراهش به کمک ان.اس.ای به نزدیکی محل بارگیری رسیده و با تروریست ها درگیر می شوند. یک تیم از ان.اس.ای(NSA) برای کمک به راه اندازی مجدد سیستم های ارتباطی و نظارت هوائی به سی.تی.یو وارد می شود. کلوئی که نگران جک است با رنه تماس گرفته و آدرس آخرین محلی که از جک خبر داشته را به او می دهد. کایله به نزد پدر و مادرش بازگردانده می شود و اعتراف می کند که حق با پدرش بوده است. کلوئی به مهندسان ان.اس.ای روش سریعتر اما خطرناکی را جهت راه اندازی سیستم ها پیشنهاد می دهد، پس از چندبار درخواست و امتناع مهندسان ان.اس.ای، کلوئی آنها را با اسلحه تهدید کرده و روش خود را پیاده می کند. جک برای برقراری ارتباط با سی.تی.یو فداکاری می کند تا اورتیز زنده بماند؛ حین زخمی شدن جک، رنه سر رسیده و تروریست ها را هدف قرار می دهد. سیستم های سی.تی.یو مجددا فعال می شود. در انتها مشخص می شود دانا والش (Dana Walsh)، تحلیلگر ارشد اطلاعات سی.تی.یو با سمیر همکاری داشته و قتل کوین، دوست پسر سابقش و همکار او را برای جلوگیری از به خطر افتادن پوشش انجام داده است، همان طور که در انتهای این قسمت مأموری را که پیگیر عفو مشروط کوین است به قتل رسانده و جسدش را در کانالی در سی.تی.یو مخفی می کند. 

ساعت ۵ تا ۶ قبل از ظهر

کلوئی از طریق اتصال به آرشیو سرورهای ان.اس.ای و بازگرداندن به عقب، مسیر حرکت سمیر را به جک اطلاع می دهد، در حین استفاده از تصاویر ماهواره های ان.اس.ای، دینا در سیستم اختلال ایجاد می کند تا سمیر و افرادش بتوانند فرار کنند. هستینگز درباره آخرین اتفاقات به رئیس جمهور تیلور گزارش می دهد و در پی آن، ایالات متحده خود را برای یک حمله رادیولوژیکی آماده می کند. رئیس جمهور تیلور از جک می خواهد تا شخصاً عملیات انتقال رئیس جمهور حسن از سازمان ملل به پایگاه هوائی مگوایر (McGuire) را فرماندهی کند. تروریست های کامستانی آخرین مرحله آماده سازی بمب را انجام می دهند. کابینه ایالات متحده در پایگاه هوائی مگوایر تشکیل جلسه می دهد. در حین جلسه، سمیر با رئیس جمهور تیلور تماس گرفته و پیشنهاد معاوضه رئیس جمهور حسن در برابر عدم انفجار بمب را مطرح می کند. میان کنین (Kanin)، وزیر امور خاجه، و راب وایس بر سر اعتبار ایالات متحده نزد ملت ها و یا جان ۱۰۰ – ۱۵۰ هزار نفر شهروند امریکایی مشاجره می شود. رئیس جمهور تیلور در برابر خواست غالب کابینه که تحویل عمر حسن است، به شدت مقابله و مخالفت می کند. هدف تروریست ها متوقف کردن فرآیند صلح است، چه با کشتن حسن و چه با انفجار بمب اتمی. ژنرال براکر (Brucker) که پیشتر طرح حمله به نقاطی از جمهوری اسلامی کامستان را در جلسه مطرح کرده بود به راب وایس پیشنهاد می دهد تا طبق اصل چهارم نورنبرگ برای حفظ جان شهروندان امریکایی از دستور رئیس جمهور تخطی کرده و عمر حسن را مخفیانه به تروریست ها تحویل دهند و این کار توسط یک تیم حرفه ای که براکر برای حمله احتمالی به کامستان آماده کرده است، انجام شود. وایس و براکر مخفیانه وارد دفتر کنین، وزیر امور خاجه می شوند تا اطلاعات مربوط به مسیر انتقال رئیس جمهور حسن را بدست آورند، کنین سر رسیده و پس از اطلاع از نقشه ی آنها دچار حمله قلبی می شود و پیش از آن تلاشش برای تماس با جک به نتیجه نمی رسد. جک سعی می کند با کنین تماس بگیرد، وقتی نتیجه ای نمی بیند عملیات را متوقف کرده و عمرحسن و خانواده اش را به سازمان ملل باز می گرداند، در این حین افراد براکر به آنها حمله می کنند تا رئیس جمهور حسن را زنده به دست آورند. یکی از افراد تیم براکر که زنده مانده در حضور عمر حسن ماجرا را برای جک تعریف کرده و از مخالفت رئیس جمهور با تحویل عمر حسن خبر می دهد. در انتها پس از دریافت نکردن پاسخ از رئیس جمهور تیلور، به دستور سمیر شمارش معکوس بمب توسط طارن فعال می شود.

ساعت ۶ تا ۷ قبل از ظهر

دولت ایالات متحده مشغول تدارک برای مقابله با حمله رادیولوژیکی است. رئیس جمهور حسن، جک و رنه را خلع سلاح کرده و به کمک بیشاپ، فرد باقی مانده از گروه ژنرال براکر فرار می کند تا خود را به تروریست های کامستانی تحویل دهد. از طریق راب وایس و ژنرال، بین عمر حسن و سمیر ارتباط تلفنی برقرار می شود. طارن در ازای رئیس جمهور حسن، سوئیچ اتومبیل حاوی بمب را به بیشاپ می دهد. رئیس جمهور تیلور دستور دستگیری ژنرال براکر و راب وایس را صادر می کند. جک عملیات مداخله ای را جهت رهاسازی رئیس جمهور حسن آغاز می کند، اما دانا موفق می شود علی رغم مشکوک شدن آرلو، با طارن تماس گرفته و او را مطلع نماید. در تعقیب و گریز اتومبیل های طارن و جک وارد یک پارکینگ عمومی شده و طارن از پشت بام پارکینگ، اتومبیل خود را به پائین پرت می کند. در اتومبیل پرت شده جسد طارن یافت شده و خبری از رئیس جمهور حسن نیست، تروریست ها موفق شده اند او را در پارکینگ وارد اتومبیل دیگر کنند. 

ساعت۷ تا ۸ قبل از ظهر

جک متوجه می شود که یک نفر از داخل سی.تی.یو با تروریست ها همکاری کرده است. نوواکوویچ (Mikhail Novakovich)، وزیرامورخارجه روسیه، رئیس جمهور تیلور را تهدید می کند که در صورت کشته شدن عمر حسن، معاهده صلح منتفی خواهد شد. کلوئی و رنه به دنبال نفوذی درون سی.تی.یو می گردند. از طریق ردیابی یکی از گوشی های همراه رمزگذاری شده ای که ان.اس.ای پس از انفجار بمب الکترومغناطیسی به سی.تی.یو آورده بود، مشخص می شود که دینا با طارن تماس داشته است. دینا پیش از فرار از سی.تی.یو شناسائی شده و با مأموران درگیر می شود. اورتیز، نامزد دینا، او را دستگیر می کند اما وی تنها با جک باور صحبت  خواهد کرد. دینا در برابر مصونیت کامل، پاک شدن سوابق و گرفتن پاداش حاضر است همکاری داشته باشد. رئیس جمهور تیلور با مصونیت مشروط دینا به شرط زنده بازگرداندن رئیس جمهور حسن موافقت می کند. دینا محل اختفای تروریست ها که در گذشته عضو  پاسداران انقلاب در مجهوری اسلامی کامستان بوده اند را در اختیار سی.تی.یو قرار می دهد. سمیر که پیشتر تحت فرماندهی عمر حسن در پاسداران انقلاب فعالیت می کرده، قصد دارد با شکنجه او را وادار به عذرخواهی رسمی از مردم کامستان کند. با مقاومت رئیس جمهور حسن، تروریست ها تصمیم می گیرند به صورت اینترنتی جرائم وی را خوانده و حکم او را اجرا کنند. ان.اس.ای به رئیس جمهور امریکا اطلاع می دهد که ویدئویی در حال انتشار در اینترنت است که عمر حسن در آن دیده می شود و در حال خواندن بیانیه است. جک و تیم عملیاتی به محل اعزام شده و محل قرائت بیانیه را پیدا می کنند اما پس از کشتن تروریست ها با جسد رئیس جمهور حسن روبرو می شوند، بیانیه از پیش ضبط شده بود.

ساعت ۸ تا ۹ قبل از ظهر

سمیر در درگیری زنده مانده بود و بر روی برانکارد در حال انتقال است، اما توسط توکارف (Pavel Tokarev)، یکی از افراد نخست وزیر روسیه به او آمپولی تزریق می شود. جک که کار خود را تمام شده می پندارد از رئیس جمهور تیلور عذرخواهی می کند. توکارف به تعقیب رنه و جک می پردازد چرا که رنه زمانی که در گروه ولادیمیر بوده، او را دیده است. جاموت که آزاده شده پیش از منتفی اعلام شدن معاهده صلح توسط رئیس جمهور تیلور به وی پیشنهاد می دهد دالیا، همسر رئیس جمهور حسن در امضای معاهده جایگزین او شود. دالیا پس از اصرار جاموت و رئیس جمهور تیلور موافقت می کند. تیم وودز (Tim Woods)، وزیر امنیت داخلی ایالات متحده، هستینگز را از کار برکنار کرده و کلوئی را سرپرست سی.تی.یو می نماید. پس از اعلام رسمی وزیرامورخاجه روسیه مبنی بر امضا نکردن معاهده صلح در نبود عمر حسن، رئیس جمهور تیلور به پیشنهاد وزیر امورخارجه، کنین، از رئیس جمهور رسوا شده ی سابق، لوگان (Charles Logan) که پس از رسوائی رابطه خوبی با روس ها برقرار کرده است، دعوت به همکاری می کند. سمیر در مرکز درمانی سی.تی.یو می میرد و مشخص می شود این اتفاق نتیجه یک تزریق مرگبار بوده است. توکارف آپارتمان جک را زیرنظر می گیرد. توکارف طی عملیاتی رنه را در آپارتمان جک با تیر زده و رنه می میرد اما پیش از مرگ سرنخی را درباره توکارف به کلوئی می دهد.

ساعت ۹ تا ۱۰ قبل از ظهر

لوگان در دیدار با نوواکویچ با تهدید به اینکه مدارکی دارد که نشان می دهد دولت روسیه از جمله نوواکویچ در اتفاقات اخیر دست داشته اند، از وی می خواهد تا اعلام کند روسیه به سر میز برگشته و فرایند صلح متوقف نمی شود. جک در دادگاه بازایف با تهدید به کشتن اعضای خانواده وی، از او درباره قاتل رنه و گروه میدان سرخ سوال می کند و در پاسخ بازایف اعتراف می کند که اتفاقات با رهبری دولت روسیه انجام شده و تنها دینا والش گردانندگان اصلی را می شناسد. روسیه اطلاع می دهد که برای امضای معاهده صلح در سازمان ملل حضور پیدا خواهد کرد. افراد لوگان به او اطلاع می دهند که جک در دادگاه بازایف حضور داشته و اکنون به سراغ دینا رفته است، دینا حاضر است در برابر گرفتن مصونیت یک نوار صوتی را به عنوان مدرک در اختیار جک بگذارد. لوگان قصد دارد جلوی برملا شدن دخالت روس ها توسط جک را بگیرد، او از رئیس جمهور تیلور می خواهد تا جک را متوقف کند و ماجرای دخالت روس ها و اینکه دینا مأمور روس هاست را، با وی و کنین در میان می گذارد. رئیس جمهور تیلور به سی.تی.یو می رود تا با جک باور ملاقات داشته باشد. تیلور به باور اعلام می کند برای جلوگیری از فرایند صلح به دانا والش مصونیت نخواهد داد و از جک می خواهد تا موضوع را دنبال نکند. جک در حین انتقال به پایگاه مگوایر جهت گزارش گیری از وی، با یک هلی کوپتر فرار می کند.

ساعت ۱۰ تا ۱۱ قبل از ظهر

کنین به رئیس جمهور تیلور یادآوری می کند که با افشای دخالت روس ها، زمینه استضاح وی فراهم و دولتش نابود می شود، تیلور مجبور است بین پیمان صلح و یا حفظ دولت یک گزینه را انتخاب کند. تیلور تصمیم به صدور بیانیه جهت خروج از پیمان می گیرد. لوگان به تیلور پیشنهاد می دهد دانا به یک زندان خصوصی که وی با آنها همانگ کرده منتقل شود و با اعمال شکنجه اطلاعات از او استخراج شده اما منتشر نشود. رئیس جمهور به کلوئی اطلاع می دهد که مأموران یک شرکت امنیتی خصوصی برای تحویل گرفتن دانا والش به سی.تی.یو خواهند رفت. کلوئی در تماس با جک انتقال دانا را با او در میان می گذارد. جک با دوست قدیمی اش جیم ریکر (Jim Ricker) تماس گرفته و درخواست تجهیزات می کند. کلوئی و اورتیز قصد دارند جک را سالم دستگیر کنند، کلوئی او را به مکانی اشتباه می رساند تا اورتیز او را دستگیر کند. از کامستان خبر می رسد که دالیا حسن به صورت قانونی جانشین همسرش شده است. کنین پس از اطلاع یافتن از انصراف تیلور برای خروج از پیمان به علت انتقال دانا والش به یک زندان خصوصی و صدور اجازه شکنجه آن هم به پیشنهاد لوگان، به تیلور اعلام می کند که استعفاء خواهد داد. جک پس از درگیری با نیروهای اوروتیز، او را با خود همراه کرده و وانمود می کنند که اورتیز گروگان جک است. دانا در محل شکنجه مأموران امنیتی لوگان اعتراف می کند که مدرکی وجود ندارد. رئیس جمهور تیلور در مقر سازمان ملل و در جمع نمایندگان کشورها قانونی بودن امضای دالیا حسن در پیمان را به اطلاع رسانه ها می رساند.

ساعت ۱۱ تا ۱۲ قبل از ظهر

دالیا حسن (Dalia Hassan) در مقر سازمان ملل به عنوان رئیس جمهور قانونی کامستان در کنفرانس خبری اعلام می کند که توافقنامه صلح امضاء خواهد شد. سی.تی.یو بر اساس دستوری که پیشتر رئیس جمهور به کلوئی داده، در حال کار بر روی برنامه حفاظتی سازمان ملل برای امضای پیمان صلح است. جک و اورتیز موفق می شوند تا دانا را از شکنجه گاه مأموران لوگان نجات داده و جک وی را مجبور می کند مکان فایل را اعتراف کند. لوگان که منافعش به خطر افتاده از یکسو رئیس جمهور تیلور را تحریک می کند تا برای دستگیر کردن جک، دستیارش جیسون پیلار (Jason Pillar) وارد سی.تی.یو شده و بر عملیات دستگیری جک نظارت داشته باشد و از سوی دیگر در دیدار با نوواکویچ، وزیر امورخارجه روسیه از آنها می خواد بر اساس اطلاعات نظارتی که پیلار از سی.تی.یو ارسال می کند، جک را پیدا کرده و بکشند؛ او همچنین یک تلفن امن غیرقابل شنود در اختیار آنها قرار می دهد. پیلار در سی.تی.یو مستقر شده و دستور می دهد درجه هشدار تمام سازمان ها بر روی جک باور به درجه ۸: مسلح و خطرناک، تغییر کرده و تمام پروتکل ها و کلیدهای رمزنگاری نیز در اختیار وی قرار داده شود. دینا و اورتیز برای برداشتن فایل از صندوق محرمانه مشترکشان وارد بانک می شوند، دینا اورتیز را غافلگیر کرده و به همراه مدارک و پول فرار می کند. سی.تی.یو بر اساس تماسی که دینا با ۹۱۱ گرفته و جک را لو داده است به مکان وی پی می برد. پیلار که مسئول عملیات یافتن جک در سی.تی.یو شده، جزئیات را به توکارف اطلاع می دهد. جک که در تعقیب دیناست، وی را پیدا کرده و پس از گرفتن مدارک که در یک کارت حافظه ذخیره شده، با قساوت همیشگی و در کمال خونسردی دینا را می کشد.

ساعت ۱۲ تا ۱ بعد از ظهر

جک فیلم بدست آمده از کارت حافظه دینا را در تاکسی مشاهده کرده و آن را برای ریکر می فرستد تا هویت مرد درون فیلم که با دینا درحال صحبت درباره ترور رئیس جمهور حسن است را، شناسائی کند. جک به مخفی گاه ریکر رفته و اعتراف می کند که هدفش انتقام گیری بابت کشتن رنه است. ریکر هویت مرد درون فیلم که توکارف است را به جک می دهد و او نیز در تماس با مردیت رید (زن روزنامه نگار امریکایی که با عمر حسن رابطه عاطفی داشت) دخالت روس ها را در ترور عمر حسن را با او درمیان گذاشته و محلی را برای تحویل کارت حافظه به وی تعیین می کند. ان.اس.ای تماس تلفنی جک که شامل کلمات کلیدی جک باور، دولت روسیه و رئیس جمهور حسن بوده است را شناسائی کرده و گزارش می دهد. پیلار اتفاقات را به نوواکویچ و لوگان منتقل می کند و لوگان از نوواکویچ شماره تماس توکارف را می گیرد تا مستقیماً با او تماس داشته باشد. کلوئی متوجه ارتباط پیلار با خارج سی.تی.یو و آپلود فایل ها می شود و از آرلو برای نجات جان جک کمک می خواهد. رئیس جمهور روسیه عازم نیویورک شده است. رئیس جمهور تیلور و دالیا حسن در حال نهائی کردن متن توافق نامه هستند. لوگان از تیلور می خواهد تا نقش او را در این رویداد تاریخی به رسمیت بشناسد و تیلور موافقت می کند در بیانیه ای که سخنگوی وی تا ساعاتی دیگر قرائت خواهد کرد، نام لوگان به صورت رسمی آورده شود. پیلار از سیستم های نظارتی سی.تی.یو استفاده و محل قرار جک و رید را شناسائی کرده و اطلاعات را در اختیار توکارف و افرادش قرار می دهد. جک به کمک ریکر افراد توکارف را از پای درآورده و توکارف را همراه رید به مکان دیگری می برند. مشخص می شود که جک عمداً در تماس با رید از کلمات کلیدی قابل ردیابی استفاده کرده است تا طرف مقابل را به فروشگاه بکشاند. جک کارت حافظه را در اختیار مردیت رید گذاشته و به شکنجه ی وحشیانه توکارف می پردازد، او پس از اطلاع از مفقود شدن سیم کارت گوشی توکارف، حدس می زند که او سیم کارت را قورت داده باشد، به همین علت، در حالیکه توکارف زنده است، با چاقو بدن او را پاره کرده و سیم کارت را در می آورد. جک با آخرین شماره ی روی سیم کارت توکارف تماس می گیرد و صدای پیغامگیر لوگان به گوش می رسد.

ساعت ۱ تا ۲ بعد از ظهر

در بیانیه قرائت شده توسط سخنگوی رئیس جمهور تیلور نام لوگان به طور رسمی آورده می شود. لوگان، تیلور را مجاب می کند تا با ناشر مردیت تماس گرفته و مانع انتشار داستان وی شود. کلوئی و آرلو متوجه اتفاقات فروشگاه و حضور پیلار در آنجا شده و هویت دوست جک، ریکر را نیز بدست می آورند. رئیس جمهور تیلور به تیم وودز، وزیر امنیت داخلی دستور ضبط مدارک موجود نزد مردیت را صادر می کند. مردیت با سردبیرش تماس گرفته و او در را جریان قرار می دهد. دستور  شلیک به محض رؤیت برای جک باور صادر شده است. جک در مسیر کاروان لوگان ظاهر شده و با کشتن محافظان وی، او را می رباید. لوگان نام نوواکویچ را به جک می دهد. به دستور رئیس جمهور، اف.بی. ای وارد محل روزنامه ساندی شده و سردبیر مردیت رید در تماس با وی به او هشدار می دهد خود را مخفی کند. کلوئی، اورتیز را با وجود مخالفت دستیار پیلار آزاد کرده و به مخفی گاه ریکر می فرستد. اورتیز به کلوئی توضیح می دهد که هدف جک صرفاً انتقام است. مردیت سعی می کند با دالیا تماس بگیرد اما با کایلا صحبت کرده و داستان را به او توضیح می دهد. پس از تماس، اف.بی. ای او را دستگیر و کارت حافظه را ثبت می کند. باور محل نوواکویچ شده و همه را قتل عام کرده است. لوگان در تماس با رئیس جمهور روسیه، یوری سووارف (Yuri Suvarov) که وارد نیویورک شده و در مسیر حرکت به سمت سازمان ملل است، او را در جریان رویدادها می گذارد. از صحبت های لوگان پیداست که سووارف تمام دستورات از جمله قتل رنه را صادر کرده است.

ساعت ۲ تا ۳ بعد از ظهر

برای چندمین بار تکرار می شود که هدف اورتیز برملا کردن دخالت روس ها و سرپوش گذاشتن دولت ایالات متحده بر روی این ماجراست. اورتیز، ریکر را مجاب می کند تا با او همکاری داشته باشد. کلوئی شخصاً به مقر سازمان ملل می رود. اورتیز به کلوئی اطلاع می دهد که جک یک میکروفون روی لباس لوگان جاسازی کرده و از این طریق متوجه دخالت رئیس جمهور روسیه شده است. کلوئی مسیر حرکت سووارف به سمت سازمان ملل را تغییر می دهد تا جلوی جک را بگیرد. جک علاوه بر مکالمه لوگان و سووارف که قبلاً ضبط کرده است، مکالمه لوگان و تیلور را نیز ضبط می کند که در آن لوگان دست داشتن سووارف را به اطلاع تیلور می رساند. جک وارد ماشین پیلار می شود تا با استفاده از او به سمت سازمان ملل برود. کلوئی و اورتیز درباره انتشار مدارک جمع آوری شده توسط جک به تمام رسانه ها، ارتش، وزارت دادگستری و ... برای جلوگیری از سانسور حقیقت توسط رئیس جمهور و از طریق سرورهای سی.تی.یو صحبت می کنند. دالیا پس از اطلاع از تماس مردیت رئیس جمهور تیلور را تهدید می کند تا هنگامی که با مردیت صحبت نکرده و درباره اتهامات روس ها مطمئن نشود، توافقنامه را امضاء نخواهد کرد. رئیس جمهور ضمن اعتراف به اینکه خود دستور دستگیری مردیت را صادر کرده، پس از تهدید دالیا مبنی بر بازگشت به کشورش و افشای ماجرا، تهدید می کند که در صورت امضاء نشدن معاهده ایالات متحده با تمام قدرت ارتش امریکا به کامستان و به بهانه تلاش نیروهای جمهوری اسلامی کامستانی برای منفجر کردن بمب اتمی در خاک ایالات متحده آمریکا، حمله خواهد کرد. کلوئی برای یافتن جک در سازمان ملل به جستجو می پردازد. جک به ضبط یک فیلم برای دخترش می پردازد و با رسیدن کلوئی، او را بیهوش می کند. سپس با نشانه گرفتن لوگان، او را وادار می کند رئیس جمهور سووارف را پس از پایان کنفرانس مطبوعاتی به محل اقامت خود بکشاند.

ساعت ۳ تا ۴ بعد از ظهر

لوگان رئیس جمهور سووارف را به دفتر خود می کشاند. کلوئی با تحریک احساسات جک درباره اینکه رنه خواستار جنگ نیست، او را از کشتن سووارف در حالی که هدفش را بر روی او تنظیم کرده، منصرف می کند. نیروهای امنیتی تحت امر اورتیز به دنبال جک وارد ساختمان محل کمین جک می شوند. جک فایل صوتی مکالمات را جهت انتشار به کلوئی تحویل داده و او را وادار می کند تا مورد هدفش قرار دهد تا کسی به کلوئی مشکوک نشود. پیلار که در تماس با لوگان از موضوع فایل صوتی مطلع شده، دستور می دهد تا کلوئی از سازمان ملل خارج نشود. کلوئی و اورتیز حین آپلود اطلاعات روی سرورهای سی.تی.یو دستگیر شده و فایل صوتی ضبط می شود تا به لوگان تحویل داده شود. لوگان فایل را برای رئیس جمهور تیلور می برد و او را متقاعد می کند بر اساس نقشه های خود مانع ادامه فعالیت جک باور شود چرا که حتی فرستادن جک به زندان های مخفی در آنسوی زمین (پیشنهاد تیلور) نیز بی فایده است. نمایندگان کشورهای جهان جمع شده اند تا روسای جمهور ایالات متحده، روسیه و کامستان توافقنامه صلح را امضاء کنند. پس از امضای رؤسای جمهور روسیه و کامستان، تیلور از امضای توافق خودداری کرده و خواستار اجرای عدالت پیش از برقراری صلح می شود. لوگان، پیلار را کشته و خودکشی می کند. مأموران پیلار به آمبولانس حامل جک حمله کرده اند. دستور آزادی اورتیز و کلوئی صادر شده و سی.تی.یو به دنبال جک می گردند. در پایان جک با دستور مستقیم رئیس جمهور از مرگ نجات پیدا می کند و کلوئی با صدور دستور خاموش کردن تصاویر هواپیماهای بدون سرنشین اجازه می دهد جک فرار کند. 

اخبار مرتبط

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.