چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۴

احسان علیخانی: آل سعود نمی‌تواند عزت ایرانی را با دلار بخرد

احسان علیخانی-ماه عسل

نسیم: مادر و دختری از بازماندگان فاجعه سال گذشته منا در حالی مهمان برنامه "ماه عسل" شدند که ناگفته‌های بسیاری از این ماجرای تلخ داشتند.

شب گذشته بازمانده های فاجعه منا میهمان احسان علیخانی در «ماه عسل» بودند. در اولین بخش مادر و دختری روبروی علیخانی نشستند که مادر در ابتدای روایتش گفت: سالها پیش به من گفتند دارند برای حج تمتع ثبت نام می‌کنند و من آن موقع با دخترم ثبت نام کردم و بعد از 10 سال بالاخره اسمم درآمد. بزرگترین آرزویم این بود که زمانی به حج بروم که پیر نشده باشم و بتوانم مناسکم را خودم انجام بدهم. برای همین خیلی خوشحال شدم که در سن پنجاه سالگی راهی حج میشدم. با خانواده، همسایه‌ها، دوستان و آشنایان خداحافظی کردم و حلالیت طلبیدم. همه به ما میگفتند برای ما دعا کن که این اتفاق برای ما هم بیفتد.


احسان علیخانی هم پس از آنکه قصه داشت به روز واقعه نزدیک میشد گفت: میخواهم یک نکته‌ای را همین ابتدا بگویم. بعضی ها با این ماجرای تلخ شوخی کردند، مگر ممکن است بشود با این اتفاق که ٥٠٠ نَفَر از هم وطنان ما در آن کشته شدند شوخی کرد؟ عجیب است که تعداد کمی می‌توانند در مورد این اتفاق سنگدل باشند و با آرزوهای دیگران شوخی کنند و آن را به سخره بگیرند! این آرزو و عشق آن آدمها بود آرزو و تمام رویای یک پیرمرد و پیرزن بعد از 70 سال محقق شدن این رویا بود.

پس از آن خانم سید احمدی بعد از گفتن جزیئات رسیدن و استقرار در سرزمین خدا ادامه داد: آن روز یک سری مسیر را پیاده رفتند؛ آن افراد جوان بودند. من با خانم‌ها مشغول پیاده روی بودم. حاجی آقا مدیر کاروان به من گفتند دیگر از این جا به بعد نمیتوانی پیاده بروی، همان جا بود که دیگر دخترم را گم کردم. خیلی گشتم و نتوانستم او را پیدا کنم.

موقعی که دوباره با سنندجی‌ها برگشتم منا یکی از دوستانم حالش بد شد. آنجا بود که فهمیدم آن اتفاق افتاده و دخترم هم میان آن جمع است. دختر خانم سید احمدی از این جا به بعد راوی تمام اتفاقاتی که دیده بود، شد و به شکل تاثیرگذاری ماجرا را تعریف کرد: حوالی ساعت هشت و نیم بود که کم کم راه افتادیم تا برای شرکت در مراسم برویم.

آفتاب شدیدی بود و بالاخره به خیابان ٢٠٤ رسیدیم. داشتیم میرفتیم و هیچ مشکلی هم وجود نداشت. چند حاجی دیگر هم در این سفر جلوتر از ما راه میرفتند و من به یک باره دیدم که فاصله ها دارد کم میشود و جمعیت مدام دارد بیشتر میشود و جوری شده بود که جماعت به هم چسبیده بودند. تا اینکه من دیگر نای راه رفتن و نفس کشیدن نداشتم.


روز محشر را دیدم

او ادامه داد: روز محشر که میگویند را من آن روز دیدم. کسی بود که 10 دقیقه روی دنده های من ایستاده بود. اشهدم را چندبار خواندم. فکر نمیکردم زنده بمانم، معجزه شد و زنده ماندم. زنی را دیدم که کنارم بود و صورتش له شده بود. من دیدم که او از این دنیا رفت! هرروز و هرشب آن لحظه های تلخ از کنار چشم من رد میشود و نمیتوانم لحظه ای چیزهایی که دیدم را فراموش کنم.


مادر از لحظاتی میگوید که دنبال دخترش در میان جمعیت خیابان ٢٠٤ بوده و توضیح داد: دخترم را بالاخره پیدا کردم. صورتش پر از خون بود. مدام به صورتش زدم،همه میگفتند مرده است. من گفتم: نه نگویید مرده،من میهمان خدا هستم او نمرده، خدا میهمانش را این طور بدرقه نمیکند. اما بالاخره خدا معجزه کرد و دیدم که او نفس میکشد.

میهمان دیگر احسان علیخانی صفورا بود. زنی که همسرش را در آن فاجعه از دست داد. او تعریف کرد: همسرم کوهنورد بود، قدرتمند بود، هر دو توانمان را از دست داده بودیم، آرام آرام بدنم شُل شد و دوبار اشهدم را خواندم. صدای شوهرم را شنیدم که میگفت صفورا بیا از وسط برویم. بلند شدم که راه بیفتیم. چند سیاهپوست جلویمان را مدام میگرفتند. یک دفعه دیدم شوهرم زمین خورد و دیگر هیچ وقت بلند نشد.


باید تضمینی برای امنیت جانی و سلامت مسافران ما بدهید

علیخانی پس از شنیدن این دو روایت گفت: دولت آل سعود شما نمیتوانید عزت ایرانی را با دلار بخرید. اگر قرار باشد عزت حجاج ما را زیر سوْال ببرید هرگز زیربار نخواهیم رفت. کفر مسلم است که بگوییم خدا در بیت الله بیشتر از مهاباد و گلستان و ...راست. بنابراین باید تضمینی برای امنیت جانی و سلامت مسافران ما بدهید.

پس از این قسمت محمد هم به صحنه ماه عسل می آید او پدرش را در فاجعه منا از دست داده اما در تمام آن 10 روز دنبال اجساد و یاری رساندن به مجروحان بوده است. او گفت: نمیدانم خدا چه قدرتی به من داد آن روزها که فقط دنبال پیدا کردن اجساد و سامان دادن أمور بودم.

ما توهم توطئه نداریم

پس از پایان صحبت های محمد مبنی بر عدم رسیدگی به حجاج در آن حادثه ، علیخانی نیز در واکنش به بی تدبیری دولت آلِ سعود نیز جملاتی گفت: چیزی که نمیتوان کتمان کرد بی عرضه گی حکومت عربستان است. این اتفاق لکه ننگی برای دولت سعودی است. ما توهم توطئه نداریم که از قصد هزاران نفر کشته شده اند اما چرا نتوانستند هموطنانِ ما را کمک کنند؟ چرا حجاج ما را احیا نکردند؟چرا مدیریت بحران نکردید؟

او همچنین ادامه داد: همه ما خشمگین بودیم و این خشم سابقه دارد چون ما سالهاست که با دولت سعودی مسئله داریم. ما توانستیم بعد از فاجعه منا آنها را در دنیا محکوم کنیم، اما رفتار اشتباهی که در مورد سفارت سعودی در تهران داشتیم باعث شد آنها با خرج کردن دلارهای هنگفت رسانه‌ها و اذهان دنیا را بر علیه ما تحریک کنند و ماجرایی که ما در آن محق بودیم با این اقدام موجب شد علیه مان شود و محکوم شویم.

احسان علیخانی از میهمانانش پرسید آیا حاضرید دوباره به خانه خدا بروید که خانم سید احمدی گفت: هزار بار ، آرزویم دوباره دیدن خانه خداست. صفورا هم گفت: دلم میخواهد این بار با همه خانواده بروم. و محمد با مطرح کردن پیشنهادی به مسئولین گفت: کاش یک سهمیه برای همه آسیب دیدگان منا بدهند که دوباره خانه خدا را ببینند.

این مجری پس از حرفهای محمد و تمایل ایرانی‌ها به سفر به خانه خدا گفت: دولت آل سعود شما نمیتوانید عزت ایرانی را با دلار بخرید. اگر قرار باشد عزت حجاج ما را زیر سوْال ببرید هرگز زیربار نخواهیم رفت. کفر مسلم است که بگوییم خدا در بیت الله بیشتر از مهاباد و گلستان و .... است. بنابراین باید تضمینی برای امنیت جانی و سلامت مسافران ما بدهید. قرار نیست صحبت‌های من به این معنی باشد که الان در فضای مجازی جوی راه بیفتد. ما در ایران عرب زبانانی داریم که در خوزستان و نقاط دیگر زندگی میکنند و احترامشان واجب است و عزیز دل ما هستند. یک موقع خدای ناکرده نباید شرایط جوری باشد که به مردم سعودی توهین کنیم. ما تمام گلایه و خشممان از دولت سعودی است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.