چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۳

پیش نمایش سناریوهای سیاسی در جعبه جادو (۱۰)

جمهوری اسلامی و چماق جنگ و انزوای جهانی/ از افراطی خواندن انقلابیون و جا انداختن لفظ کاسب تحریم تا آرزوهایی برای آینده در سریال ۲۴

بیست و چهار ساعت مهندسی فرهنگی به شیوه ی آنگلوساکسون ها (۱۰)

جمهوری اسلامی و چماق جنگ و انزوای جهانی

سینماپرس: م.ر شاه حسینی/ اگر فصل ۸ سریال ۲۴ یک پروژه آینده نگارانه باشد، که هست، باید بتواند اجزای سناریوی خویش را به درستی تعریف کرده و آنها را در مسیر تحقق آینده مطلوب بکار ببرد. حامیان و سازندگان ۲۴ به خوبی می دانند اجرای سناریویی که تعریف کرده اند بدون مانع نخواهد بود. نمی توان به سادگی انتظار داشت مقامات ایرانی پای توافقی که موردپسند ایالات متحده است را امضاء کنند و یا مردمی که چندین دهه انواع فشارها و دشمنی ها را تحمل کرده اند یکباره نگاه مثبتی به امریکا پیدا کنند، همچنین جریان میانه رو با وجود نیروهای انقلابی چطور می تواند قدرت را در دست بگیرد؟

در سال ۱۳۸۸ جمهوری اسلامی ایران درگیر اغتشاشاتی شد که به ظاهر در اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می گرفت اما در اصل ماحصل برنامه ریزی های مستمر دشمنان مردم بود؛ همان طور که طی به اصطلاح بحران داخلی سوریه که کمی بعد از فتنه۸۸ آغاز شد، تونل هایی زیرزمینی به دست آمد که تاریخ حفر آنها به یک دهه قبل باز می گشت. وقایع سال ۸۸ ایران اسلامی نتیجه دهه ها تهاجم و شبیخون به فرهنگ و قتل عام فرهنگی خاموش نسل های متمادی این کشور بود که تحت سناریوهای تدوین شده تصمیم سازان غربی برای فروپاشی نظام اسلامی صورت گرفته بود. نظام سلطه تمام توان خود را به کار گرفت تا محصول بذرهای کاشته در مغز و قلب ملت ایران را برداشت کند اما ایستادگی رهبری انقلاب و مؤمنان، نصرت الهی را شامل این سرزمین کرد و دشمنان را به ذلت کشاند. مانند تمام شکست های قبلی، دشمن ناامید نشد و تمرکز و توجه خود را معطوف سایر سناریوها و گزینه هایش نمود. اکنون پس از هفت سال، یکی از این سناریوها با درصد موفقیت بالایی در حال دنبال شدن است، سناریویی که دشمن به عیان آن را به عنوان آینده مطلوب خویش برای جمهوری اسلامی ایران، در فصل ۸ سریال استراتژیک ۲۴ به تصویر کشید و تنها چند روز پس از یوم الله ۹ دی ۸۸ به نمایش گذاشت، در دورانی که نخبگان و خواص جامعه هشدارهای رهبری و علماء و بزرگان انقلاب اسلامی پیرامون حرکات دشمن پس از فتنه را نمی شنیدند.

در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود. این امر فواید دیگری هم دارد و بازخوانی مجدد فصل ۸ سریال ۲۴ می تواند از یکسو  هشداری باشد بابت ضعف دشمن شناسی خواص و متولیان متعدد حوزه فرهنگ و هنر کشور و از سوی دیگر ابعاد بیشتری از سینمای استراتژیک به ویژه تفاوت آن با دکان و مغازه را، برای مخاطبان گرامی روشن کند.   

در قسمت های گذشته که تحت عناوینی همچون همچون ظهور سریال های استراتژیک با غلبه ی سناریو بر سیاست ، نیم نگاهی به سریال بیست و چهار ، مولفه های استراتژیک سریال ۲۴ (مرور ۷ فصل نخست)  ، فصل هشت، جمهوری اسلامی کامستان و ترور رییس جمهور حسن تقدیم گردید؛ سعی شد تا بطور خلاصه به زمینه پیدایش حاکمیت رسانه ها، مفهوم سینمای استراتژیک و روند شکل گیری آن و نیز اقتضایات زمانی تولید سریال های استراتژیک اشاره گردیده و هم چنین ویژگی های اصلی آثار استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد؛ سپس معرفی مختصری از سریال استراتژیک ۲۴ و عوامل سازنده آن ارایه شد تا مخاطبانی که با سریال آشنایی ندارند، پیش از پرداختن به ابعاد استراتژیک سریال و سناریویی که فصل هشتم آن را دنبال کرده و زمینه سازی می کند، اطلاعات اولیه لازم را به دست آورند و در ادامه داستان کلی فصل ۸ سریال ۲۴ به همراه خلاصه تمام بیست و چهار ساعت وقایع به تصویر کشیده شده در آن، پس از گذشت ۶ سال از پخش، یکبار دیگر یادآوری گردید تا هم مخاطبانی که این فصل را مشاهده کرده اند و هم آنان که دنبال کننده سریال نبوده اند، کلیت داستان فصل ۸ را پیش از بررسی کامل القاییات آن مرور نموده  باشند؛ اما در ادامه مهمترین المان هایی که در فصل ۸ سریال ۲۴ از حیث آینده نگاری به تصویر کشیده شده مورد بررسی قرار گرفت و با طرح جزییات و دیالوگ ها و تصاویر مربوطه گردآوری و طی سه مطلب با عناوین بیست و چهار چه چیزی را نشان می دهد؟  و آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته ، بیست و چهارساعت آینده نگاری جمهوری اسلامی کامستان مهمترین المان هایی که در فصل ۸ سریال ۲۴ به تصویر کشیده شده مرور و با آوردن جزییات و دیالوگ ها و همچنین تصاویر مربوطه سعی شده تا مستنداتی باشند برای آنچه که در قسمت های بعدی از این سریال نتیجه گیری خواهد شد و سپس تحت عنوان سناریوی آینده نگر جمهوری اسلامی کامستان مفاهیم آینده پژوهی، آینده نگاری و سناریونویسی بطور اجمال معرفی شدند تا عمق کارشناسی ها و بررسی های صورت گرفته ی نهان در پشت صحنه سریال ۲۴ مشخص باشد و همچنین توضیح داده شد که چرا جمهوری اسلامی کامستان همان جمهوری اسلامی ایران است؛ اما در این بخش در ادامه ی مطلب جمهوری اسلامی مطلوب سریال ۲۴ ضمن فرض معادل سازی های صورت گرفته در سریال ۲۴ از جمهوری اسلامی ایران، مؤلفه های مشترک بین آینده مطلوب مورد نظر سازندگان سریال ۲۴ و شرایط کنونی جمهوری اسلامی با استناد به مطالب رسانه های مجازی بررسی و تحت عنوان جمهوری اسلامی و چماق جنگ و انزوای جهانی ارائه می گردد.

مؤلفه های آینده مطلوب ۲۴:

۱. انسان ایرانی باور کند در جهان منزوی است

۲. انسان ایرانی باور کند اگر توافق را نپذیرد با چماق جنگ روبرو خواهد شد

۳. انسان ایرانی باور کند راه حل تمام مشکلات زندگی او وابسته به توافق با امریکاست

۴. روی کار آمدن جریان میانه رو با پیشینه ای انقلابی در ایران

۵. روزی که دست دادن با یک امریکایی مایه ننگ  نباشد

۶. روزی که مخالفان مذاکره با امریکا (انقلابیون) در قالب های افراطی یا قدرت طلب یا منفعت طلب یا ساده لوح تصویر شوند

اگر فصل ۸ سریال ۲۴ یک پروژه آینده نگارانه باشد، که هست، باید بتواند اجزای سناریوی خویش را به درستی تعریف کرده و آنها را در مسیر تحقق آینده  مطلوب بکار ببرد. حامیان و سازندگان ۲۴ به خوبی می دانند اجرای سناریویی که تعریف کرده اند بدون مانع نخواهد بود. نمی توان به سادگی انتظار داشت مقامات ایرانی پای توافقی که موردپسند ایالات متحده است را امضاء کنند و یا مردمی که چندین دهه انواع فشارها و دشمنی ها را تحمل کرده اند یکباره نگاه مثبتی به امریکا پیدا کنند، همچنین جریان میانه رو با وجود نیروهای انقلابی چطور می تواند قدرت را در دست بگیرد؟ با مخالفان مذاکرات هسته ای و جریان رفورمیست (اصلاح طلب) چطور باید برخورد کرد؟ سازندگان ۲۴ در پاسخ به این سوال ترسیم چهره ای افراطی و خشن از مخالفان مذاکرات و مخالفان رییس جمهور حسن به عنوان رییس جمهوری میانه رو را در پیش گرفته اند. آنها به خوبی نشان داده اند برای بی اثر کردنِ مخالفتِ مخالفان باید چهره ی آنها را تخریب کرد.

همان طور که پیشتر اشاره شد گفتگوهای صلح میان کامستان و ایالات متحده مخالفانی تندرو دارد، مخالفانی که با سردادن شعارهای ایدئولوژیک از هیچ اقدامی برای متوقف کردن این گفتگوها دریغ نمی کنند. این مخالفان را افراطی های تندرویی مانند فرهاد، تروریست هایی مانند سمیر که اغلب از نیروهای سابق پاسداران انقلاب بوده اند، جوانان ساده لوحی مانند مارکوس الذکار و در انتها دولت روسیه تشکیل می دهند. مخالفان کامستانی عموماً به علت دشمنی کورکورانه ای که با امریکا دارند با این توافق مخالفت هستند و برای این مخالفت هیچ استدلالی ارائه نداده و تنها به دادن شعارهایی انقلابی اما خالی از منطق اکتفاء می کنند. آنها حاضرند بازیچه دست روسیه باشند اما دوست امریکا نباشند. شعارهای ایدئولوژیکی که افراطی هایی مانند فرهاد و هم دستان داخلی او بیان می کنند تنها سرپوشی است برای قدرت طلبی آنها، به عبارتی می توان گفت شعارهای ایدئولوژیک مسیر رسیدن به قدرت را هموار و منافع عده ای را تأمین می کند.

در کل مخالفان توافق با امریکا یا به علت منافع اربابشان، روسیه، با امریکا دشمنی دارند یا برای کسب قدرت در درگیری های داخلی کامستان و یا به علت تعصبات کور و جاهلانه. از طرف دیگر ناگفته  پیداست که جاه طلبی های هسته ای که برای رییس جمهور حسن ارزشی ندارد اما افراطی ها آن را دنبال می کنند عامل انزوای جهانی و فلاکت اقتصادی کامستان بوده است.

به این ترتیب شعارهای متنوعی که مخالفان افراطی توافق در قسمت های مختلفی از این فصل ارائه می دهند، اگرچه در ظاهر درست به نظر می رسند مانند حفظ استقلال کشور و توانایی دفاعی، تسلیم نشدن و ... اما به سادگی خنثی می شوند چرا که از سوی یک عده وحشی تروریستِ بازیچه ی روسیه و یا افرادی ساده لوح بیان شده اند. به این ترتیب این شعارهای افراطی که منافع عده ای قلیل را تأمین می کند در پسِ ذهن مخاطب ایرانی که این سریال را در آن زمان تماشا کرده ذخیره شد تا روزی که مورد بهره برداری قرار بگیرد.

مانند گزاره های قبلی پس از ۶ سال امروز برای این مؤلفه نیز ما به ازای فراوانی وجود دارد. مقامات امریکایی در سال های اخیر آشکارا منتقدان برجام را به ناآگاهی، طرح شعارهای ایدئولوژیک و ذی نفع بودن از مخالفت با امریکا و وضع تحریم ها متهم می کنند. جالب آنکه همین اتهامات در فضای رسانه ای کشور به منتقدان اقدامات دولت نه تنها در حوزه سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای بلکه در تمام حوزه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نسبت داده شده و می شود به طوریکه در ماه های منتهی به امضای برجام و پس از آن، در فضای رسانه ای جمهوری اسلامی نیز معترضان به نحوه انجام مذاکرات هسته ای مخالفانی ایدئولوژیک معرفی می شدند.

این روند که از سال ۱۳۹۲ هجری شمسی آغاز شده بود در ماه های منتهی به امضای برجام شدت مضاعفی پیدا کرد، به گونه ای که کوچترین انتقادی نسبت به محتوای مذاکرات با هجمه ای سنگین از سوی رسانه های طرفدار جریانات خاص مواجه می شد. در اینجا تنها به تعداد معدوی از تیترهای رسانه ها در خلال سال گذشته اشاره می شود.

حتی چند ماه پس از اجرایی شدن برجام نیز، حمله علیه معترضان به عدم لغو تحریم ها، متوقف نشده و معترضان عامل ناکامی های پسابرجام جلوه داده می شوند.

اشاره شد که تروریست های کامستانی از عدم امضای پیمان صلح سود می برند، آنها می توانند وجهه خود را حفظ کرده و همچنان از طریق دادن شعارهای ایدئولوژیک کار خود را جلو ببرند، به عبارت بهتر ماندن ایشان در قدرت وابسته به دشمنی ایدئولوژیک با امریکاست. البته برخی از آنها مانند سمیر، مزدور روسیه بوده و منفعت امثال او در گروی منفعت اربابانش است.

در جمهوری اسلامی نیز از همان آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای پس از روی کار آمدن دولت یازدهم برای اینکه نفرت پراکنی و تخریب چهره منتقدانِ روند انجام مذاکرات به حداکثر برسد، عنوان کاسب تحریم برای اتلاق به آنها ابداع شد. شاید به درستی نتوان گفت عبارت کاسب تحریم را نخستین بار چه کسی به کار برده است اما می توان ایده شکل گیری آن را در دورانی جست که اعطای لقب کاسب فتنه باب شده بود. کاسب فتنه برچسبی بود که افراد و جریانات دخیل در فتنه ۸۸ برای مقابله با کسانی که آنها را ساکت فتنه می خواندند، ایجاد کردند. انتخابات سال ۹۲ و زمان رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت در همان سال از جمله اوقاتی بود که این برچسب فراوان مورد استفاده قرار گرفت. کاسب تحریم اگرچه در پاییز ۹۲ جسته و گریخته بکار رفت اما از دی ماه ۹۲ به طور ویژه مورد استفاده افراد و استقبال رسانه های حامی مذاکرات واقع شد.

به این ترتیب به واسطه استقبال رسانه های حامی دولت بنفش، لقب کاسب تحریم در فضای رسانی کشور تثبیت شد و به گونه ای روی آن مانور داده شد که تأثیر قابل توجهی بر جهت دهی به افکارعمومی پیدا کرد و بسیاری تصور کردند براستی مخالفان محتوای مذاکرات همان مسببان وضع تحریم ها و سودبرندگان از آن بوده اند.

حتی امروز که ماه ها از امضاء و اجرایی شدن برجام گذشته است با وجود اینکه مشخص شده کاسبان واقعی تحریم ها در داخل و خارج کشور چه کسانی بوده اند، باز هم سعی فراوانی صورت می گیرد تا معترضان به عدم لغو تحریم ها به کاسبی و سود بردن از تحریم ها متهم شوند آنهم در دورانی که موافقان برجام مدعی هستند تمام تحریم ها لغو شده است.

برای همراه کردن مردم همان طور که در سریال ۲۴ به تصویر کشیده شده بود و البته از منظر رسانه ای امری بدیهی است باید چهره منتقدانِ چگونگیِ انجام مذاکرات و مفاد توافقنامه ها طوری نزد مردم تخریب می شد که مخالفت ها مذموم جلوه کرده و بی اثر شود. نتیجه فضاسازی رسانه ها به خوبی در نظرات کاربران فضای مجازی قابل مشاهده بود. در اینجا بخشی از این نظرات که هزاران برابر آنها در ماه های منتهی به امضای برجام و پس از آن، در فضای مجازی و در رسانه های مجازیِ دارای مجوز منتشر شده است، برای یادآوری گردآوری شده است.

در آینده نگاری ِ به نمایش درآمده در فصل ۸ سریال ۲۴ تروریست های جمهوری اسلامی کامستان برای دشمنی با امریکا و مخالفت با گفتگوهای صلح دلایل منطقی و مستدلی ارائه نمی دهد، آنها فقط شعار می دهند، ضمن آنکه اگرچه در ساختارهای سیاسی و نظامی کامستان نفوذ دارند اما در مقایسه با مردمِ طرفدار صلح در اقلیت هستند. شش سال پس از نمایش فصل ۸، در جمهوری اسلامی نیز موافقان مذاکرات و رسانه های وابسته به آنها سعی داشتند این گونه وانمود کنند که منتقدان توافق هسته ای تنها عده ای تندرویِ در اقلیت بوده و شعارهایشان در تضاد با منافع کشور و مردم است.

به این ترتیب مشاهده شد که تصویر به نمایش در آمده از مخالفان مذاکرات صلح در سریال ۲۴ چه قرابت های نزدیکی با چهره معترضان به مذاکرات در فضای رسانه ای جمهوری اسلامی دارد. تکرار همان ویژگی های ترسیم شده اعم از افراطیِ شعاردهنده، سودبرنده از ایجاد تخاصم بین ایران و امریکا، بی منطق و ... و تکرار همان نتیجه، اگرچه سازندگان ۲۴ در آن زمان امیدی به امضای توافقنامه صلح در اندک زمان نمی دیدند و برحسب شرایط امضای توافق را به دولت بعدی ایالات متحده موکول کردند، اما در واقعیت فضا به گونه ای رقم خورد که امضای توافق صورت گرفت. به عبارت بهتر مؤلفه های ترسیم شده در این فصل از سریال ۲۴ آنچنان با ظرافت و منسجم پیاده سازی شد که حتی نتیجه نهایی آن که امضای توافق بود، در فصل ۸ به نمایش در نیامده است و این بدان معناست که گسترش نفوذ رسانه ها در سال های اخیر باعث شد تا سازندگان ۲۴ و حامیان مالی آنها به اهدافی بیش از اهدافِ مدنظر دست پیدا کنند، آنهم در مدت زمانی کوتاه تر از آن چیزی که تصور می کردند. نباید فراموش کرد که ۲۴ به تنهایی به این موفقیت نرسید، ۲۴ تنها یک سناریو را به تصویر کشید اما خودش جزئی از یک برنامه گسترده تر و بخشی از یک سیستم بزرگتر بود. برای فهم این مطلب شاید بهتر باشد که در این مجال جملاتی از اوباما را که در ابتدای این قسمت آورده شد، یکبار دیگر مرور کنیم:

۷. جهت دهی به سیاست های ایران با ایجاد دوقطبی در جامعه ایرانی

رییس جمهور حسن در فرایند صلح تنهاست، اگرچه مردم کامستان طرفدار صلح هستند اما چون مخالفان وی در دولت، پارلمان و همچنین ارتش حضور دارند، فشار زیادی برای متوقف کردن گفتگوهای صلح بر او وارد می شود، اما او بی اعتناء به این فشارها به راه خود ادامه می دهد. البته باید در نظر داشت که رییس جمهور حسن آخرین و تنها امید برای به ثمر رسیدن گفتگوهاست.

از طرف دیگر یکی از مؤلفه های اصلی فصل ۸ سریال ۲۴ که به ظرافت مورد اشاره قرار گرفته است، وجود یک دوقطبی در کامستان پیرامون مذاکرات صلح است، دوقطبی شدیدی که حتی باعث می شود در بخشی از سریال رییس جمهور حسن به علت مخالفت با تندروها، امضای توافقنامه را بپذیرد و پس از مرگ او نیز دالیا حسن به همین علت، راضی به امضای آن شود.

از آنجا که مخالفان صلح با خیانت به رییس جمهور حسن قصد کودتا و گرفتن قدرت را دارند و همچنین پیشتر نقشه ترور وی را اجرا کرده اند، بنابراین او می تواند به شدت با آنها مقابله کرده و این اقلیتی که مخلّ مسیر پیشرفت کشور هستند را سرکوب نماید. او قاطعانه با مخالفانش برخورد می کند و دستور می دهد سرکوب گسترده ای در داخل کامستان پیاده شده و مخالفان دستگیر شوند. این سرکوب از سوی ایالات متحده تائید می شود اگرچه سمبل درستکاری یعنی رییس جمهور تیلور، علناً آن را تائید نمی کند. همچنین از آنجا که تروریست های کامستانی به سبک القاعده و داعش حکم گناهکار را اجرا می کنند خشونتی که علیه آنها به کار گرفته می شود، قابل توجیه است.

از قضا مانند موارد قبلی در جمهوری اسلامی ایران نیز همین موارد به وضوح در فضای رسانه ای دنبال می شود. ابتدا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ یکی از کاندیداها به عنوان تنها گزینه ی مقابله با جنگ، تنها امید برای حل مشکلات اقتصادی و انتخاب او تنها مسیر کشور برای نجات از یک وضعیت بحرانی و در حال فروپاشی که پیشتر رسانه ها ترسیم کرده بودند، معرفی می شود. به همین ترتیب دولتِ برآمده از این انتخابات نیز دولتی قهرمان که برای آبادانی ویرانی های سال های گذشته آمده است، به تصویر در می آید.

در ادامه در فضای رسانه ای جمهوری اسلامی در فاصله مردادماه ۱۳۹۲ تا امضای برجام در تیرماه ۱۳۹۴ هجری شمسی نیز دو قطبی شدیدی حاکم می شود. به عبارت بهتر این دوقطبی از زمان آغاز به کار دولت یازدهم شکل  داده می شود و فضاسازی های حول آن به گونه ای جلو برده می شود تا امکان وفاق و نزدیکی میان دولت یازدهم و منتقدانش بوجود نیاید. در این بازه زمانی دولت یازدهم که به مثابه منجی و تنها امید برای کشور معرفی شده بود را در برابر منتقدان تنها و مظلوم نمایش می دهند، دولتی که حاضر است تمام تهمت ها و تندروی ها را برای مصلحت کشور تحمل کند، سپس آنقدر از مخالفت ها و اعتراض ها بزرگنمایی و جوسازی صورت می گیرد تا در نهایت دولت را به این باور برساند که انتقادها از روی دشمنی بوده و رییس جمهور و دولتمردان در برابر این هجمه ها تنها هستند و یک عده افراطیِ بی منطق قصد نابودی آنها را دارند. سپس هنگامی که تصویر افراطی و خشن ارائه شده از منتقدانِ دولت تثبیت شد، بحث مقابله و برخورد با آنها مطرح می شود، موضوعی که تا امروز از سوی رسانه های حامی دولت در حال دنبال شدن است. در اینجا تنها به تعداد معدودی از محتوای تولید شده در مجازی مرور می شود.

نتیجه شکل دادن به یک دوقطبی میان دولت یازدهم و منتقدان آن به جایی رسید که جریانات سیاسی خاص اقدامات خود را بر اساس دور نگهداشتن منتقدانِ برچسب خورده توجیه می کردند و دولت به گونه ای عجیب منتقدان را دشمن خود می پنداشت و نه تنها گوشی برای شنیدن حرف آنها نداشت بلکه گویا عمدا بر خلاف نظرات آنها عمل می نمود. کافی است جلسات کمیسیون برجام مجلس و جلسات علنی مجلس درباره مذاکرات و برجام و چهره ی بعضا عبوس و اخم آلود مذاکره کنندگان در قیاس با چهره بشاش آنها در مذاکرات به یاد آورده شود. به عبارت بهتر در سال های اخیر بسیاری از اقدامات به بهانه جلوگیری از تندروها و مقابله ها با آنها صورت گرفت است، از حضور در انتخابات مجلس و خبرگان گرفته تا حمایت از افراد خاص و ... و به کرّات تیتر رسانه های حامی دولت به مواردی چون طرد تندروها، ضرورت مقابله با آنها و مواردی از این دست اختصاص پیدا کرده است. افراد برای مقابله با تندروها کاندید نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا عضویت در مجلس خبرگان شدند، برخی اقدامات و تصمیمات برای مقابله با تندروها گرفته شد و ... عجیب نیست اگر روزی گفته شود توافقنامه های هسته ای در لوزان، وین و ژنو برای مقابله با تندروهای داخلی ایران به امضاء رسیده است! چرا که همان طور که قبلا اشاره و به آن پرداخته شد مقامات امریکایی نگران انتخابات آینده ایران و از دست دادن قدرت توسط جریان میان رو هستند و جریان اصلاح طلب آشکارا اعلام کرد که برای ترمیم چهره خود و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید روی برجام و توافق هسته ای مانور دهد.

یکی دیگر از مصادیق اصلی اشاره مستقیم به وجود دوقطبی در کامستان، تشبیه مجلس این کشور به پارلمانی لجوج است. رییس جمهور حسن در کامستان با پارلمانی لجوج و جنجالی روبروست که توانسته به سختی آنها را کنار یکدیگر نگهدارد. اشاره مستقیم به مجلس از این رو حائز اهمیت است که در جمهوری اسلامی ایران دولت برای امضای معاهدات و پیمان های بین المللی نیازمند موافقت و تأیید مجلس است. پس باید یک دوقطبی میان این دو قوه شکل بگیرد تا امکان تشریک مساعی و بررسی نقاط ضعف و قوت توافقنامه ها در فضای رسانه ای مسموم شکل گرفته وجود نداشته باشد.

بر این اساس بود که مجلس شورای اسلامی از جمله نهادهایی بود که برای القای دوقطبی بین آن و دولت تلاش بسیاری صورت گرفت به خصوص آنکه برخی از منتقدان اصلی دولت و توافق هسته ای نماینده مجلس بودند. در نتیجه در ماه هایی که مذاکرات در جریان بود انتقادهای فراوانی به مجلس شورای اسلامی به سبب عدم همراهی با دولت صورت گرفت و مجلس بارها متهم به سنگ اندازی در مسیر حرکت دولت شد، اتهام زنی هایی که از جلسات رای اعتماد به وزرای دولت یازدهم آغاز شده بود. به این ترتیب مجلس شورای اسلامی نتوانست گزارشی جامع و تحلیلی منسجم و علمی از برجام ارائه دهد، گزارش کمیسیون بررسی برجام با وجود کار کارشناسی فراوانی که روی آن انجام شد، حتی نتواست در مجلس اثرگذار باشد و برجام در عرض ۲۰ دقیقه به تصویب رسید تا نشان دهد فضاسازی رسانه ها در جهت دهی به افکار نمایندگان ملت مؤثر بوده اند.

۸. ایجاد این باور که برای حصول موفقیت باید همه چیز را محرمانه نگاه داشت

یکی از مؤلفه های آشکار در فصل ۸ سریال ۲۴، محرمانه نگه داشتن محتوای مذاکرات و پیمان صلح است. به عبارت بهتر ۲۴ نشان می دهد برای جلوگیری از تندروی های افراطی های کامستان باید محتوای مذاکرات را محرمانه نگهداشت. در جلساتی که پیرامون پیمان برگزار می شود، رسانه ها حضور ندارند، هیچ کدام از رؤسای جمهور به رسانه های کشورشان درباره ی محتوا یا نحوه انجام پیمان گزارشی نمی دهند، به خصوص رییس جمهور حسن. کافی است توجه شود اثری از رسانه های کامستانی در مقر سازمان ملل نمایش داده نمی شود، آنهم در زمانی که این کشور در حال امضای پیمانی تاریخی است.

مخالفان توافق درباره متن آن اطلاعی ندارند، حتی فرهاد یا دیگر تروریست های کامستانی با رییس جمهور حسن صرفا به علت دشمنی با امریکا مخالفت می کنند. به جز یک مورد اشاره به تعداد ۶۰۰۰ سانتریفیوژ در مشاجره رییس جمهور و برادرش در ابتدای این فصل، البته نه با لهجه و گویش سرخه ای! مطلب دیگری درباره ی محتوایی که قرار است امضاء شود بیان نمی شود. حتی روسیه نیز در زمان مذاکرات کامستانی - امریکایی حضور نداشته و تنها باید پای توافق را امضاء کند. رییس جمهور حسن به طور خصوصی با قطع ارتباط با سازمان های تروریستی و موافقیت با تشکیل کشورهای جداگانه اسرائیلی فلسطینی موافقت کرده است و معلوم نیست حتی جاموت که پس از رییس جمهور، بیشترین اشراف را بر محتوای مذاکرات دارد، از این موضوع آگاه بوده باشد.

به این ترتیب ۲۴ به خوبی نشان می دهد که برای دستیابی به چنین توافقی، باید تا حد امکان محتوای آن را از رسانه ها و مخالفان تندرو دور نگه داشت. این موضوع با توجه به تصویر عصبی و خشنی که از مخالفان کامستانی توافق ترسیم شده از یکسو و اعتمادی که بین رؤسای دو کشور برقرار است از سوی دیگر، کاملا منطقی به نظر می رسد. از طرف دیگر رییس جمهور حسن در مسیر مذاکرات و حصول توافق نهائی به راحتی اسرار کشورش را در اختیار مقامات امریکایی می گذارد، برای مثال به علت فعالیت های تروریست های کامستانی در ایالات متحده حتی یکی از مهمترین فایل های امنیتی این کشور را در اختیار مقامات امریکایی قرار می دهد یا اینکه پس از مرگ رییس جمهور مشخص می شود او با بازرسی های گسترده از تمام خاک کامستان موافق بوده ضمن آنکه توانسته مدارس ابتدائی را از لیست بازرسی ها خارج کند.

البته عجیب است که در جمهوری اسلامی نیز اگرچه بارها تأکید می شود که نباید محتوای مذاکرات را از مردم و نخبگان مخفی کرد و باید اجازه داد همه نسبت به نقاط ضعف و قوت توافق های مختلف لوزان، وین و ژنو اظهارنظر کنند، اما در عمل اتفاقات به گونه ای دیگر رقم می خورند.

مردم و رسانه ها در طول مذاکرات به بی خبری عادت کرده  بودند و صرفا لبخندهای دیپلماتیک را دنبال می کردند. حتی کارشناسان و مقامات سیاسی نیز به متن اصلی توافقات دسترسی نداشتند، هنگامی که خبر امضایی مخابره می شد معلوم نبود فکت شیتی که مبنای عمل است، فکت شیت ایرانی هاست یا فکت شیت امریکایی ها، حتی نمایندگانی که باید برجام را بررسی می کردند نمی دانستند سند محرمانه و تعهد محرمانه ای وجود دارد یا خیر؟ اگر ندارد کنگره امریکا چه چیزی را از مقامات دولتی و آمانو طلب می کند و اگر دارد چرا مقامات ایران آن را انکار می کنند؟ مقامات دولت یازدهم که از ابتدا منکر وجود محرمانه ها بودند، امروز از درز اطلاعات محرمانه ابراز نگرانی می کنند و امروز مشخص شده که منتقدان درست گفته بودند که توافق بخش های محرمانه ای دارد که دولت اعلام نمی کند.

اما پنهان کاری نه تنها در حوزه سیاست خارجی بلکه در دیگر حوزه ها نیز به یکی از رویه های جاری دولت تبدیل شده است که برای نمونه می توان به قراردادهای تجاری با شرکت های اروپایی، قراردادهای نفتی و ... اشاره کرد و این در حالی است که رسانه های حامی دولت در این موارد یا سکوت می کنند یا به ظرافت به انحراف افکار عمومی می پردازند.

۹. مذاکرات فراتر از موضوع هسته ای است

یکی دیگر از تاکیدات فصل ۸ سریال ۲۴ این است که اگرچه توافق با جمهوری اسلامی به سبب اختلاف بر موضوع هسته ای شکل گرفته و مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم های هسته ای کامستان را به پای میز مذاکره رسانده، اما مذاکرات به موضوع هسته ای محدود نشده و این یک توافق صلح جامع است. توافق صلحی که نشان می دهد کامستان قرار است با ایالات متحده صلح کند و از همه ی آنچه که در گذشته بوده ابراز ندامت و پشیمانی نماید. اشاره به سابقه انقلابی رئیس جمهور حسن نیز از همین روست، رئیس جمهور حسن نماد نظام سیاسی حاکم بر کامستان است، بنابراین اعتمادِ بسیار زیاد به رئیس جمهور امریکا نشان می دهد که امریکا دیگر به عنوان یک دشمن برای عمر حسن مطرح نیست، به عبارت بهتر، فرهنگ زندگی امریکایی، لیبرالیسم، سرمایه داری و در کل هرآنچه که ایالات متحده پرچم دار آن است دیگر مذموم شمرده نمی شود. دیگر امریکا برای نظام حاکم بر کامستان شیطان بزرگ، نماد استکبار و ... نیست. رئیس جمهور حسن که مدت ها قبل از انقلابی گری دست کشیده و در انگلستان تحصیل کرده و حتی به خبرنگار غربی(نماد تفکر و فرهنگ غربی) علاقمند شده است، نه تنها آماده دست کشیدن از ماجراجویی های هسته ای که آماده دست کشیدن از تمام گذشته و صلح با امریکاست.

در دوران مذاکرات هسته ای بین ایران و ۱+۵ نیز بارها عنوان شد این مذاکرات مسیر دستیابی به صلح و توافق های دیگر را هموار می کند و پس از امضای برجام نیز مشخص شد، برجام های ۲ و ۳ ای نیز وجود دارند که پیش از امضای برجام ۱ به آنها اشاره ای نشده بود. برجام هایی که معلوم نیست مذاکرات آنها با چه طرف هایی و تا چه مرحله ای دنبال شده و یا در حال پیگیری است؟

البته باید توجه داشت که بخشی از آینده ی مطلوبی که روز هشتمِ مجموعه ۲۴ به تصویر می کشد، هنوز تحقق پیدا نکرده است، مواردی که برخی از آنها بیشتر به آرزو شباهت دارد. برخی از این موارد عبارت است از:

۱.روی کار آمدن نخستین رییس جمهور زن در ایالات متحده

سریال ۲۴ پیشتر و در اولین سری خود برای نخستین بار از یک رییس جمهور سیاهپوست برای ایالات متحده رونمائی کرد، امری که باعث شکل گیری این تصویر در ذهن مخاطبان و عادی سازی آن شده و در نهایت به روی کار آمدن اولین رییس جمهور رنگین پوست امریکا در واقعیت انجامید. حال سازندگان پیشتازِ ۲۴ نخستین زن ریاست جمهور ایالات متحده که از فصل ۶ در سریال حضور دارد و تلاش وی در دستیابی به توافق جامع صلح را به تصویر در آورنده اند، موضوعی که نمی تواند به حضور هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایالات متحده بی ارتباط باشد، اگرچه تصویر ارائه شده از رییس جمهور تیلور فراتر از کلینتون است.

۲.روی کار آمدن نخستین رییس جمهور زن در جمهوری اسلامی کامستان

یکی از آرزوهای سازندگان ۲۴ روی کار آمدن رییس جمهوری فمینیست و سکولار در جمهوری اسلامی ایران است. گرچه آنها به قطع می دانند که عملی شدن چنین آرزویی به آسانی انتخاب یک بازیگر ایرانی امریکایی(Necar Zadegan) برای ایفای نقش دالیا نیست اما باز هدف مطلوب خود که عبارت است از عقب نشینی شورای نگهبان در برابر حمایت اکثریت مردم به ویژه زنان از دالیا را به نمایش گذاشته اند. برای آنها رئیس جمهوری زنی چون دالیا امری پسندیده است، زن محجبه ای که حجابش تنها در برابر دوربین ها و انظار عمومی است، مگرنه هنگام تردد در سازمان ملل و یا حضور در هواپیما که دوربینی حضور ندارد، دالیا نیز بی حجاب است. ضمن اینکه دالیا در طی داستان با چرخش از مواضع سنتی خود به سمت مواضع رئیس جمهور حسن و حمایت از او، هم حجابش را کمتر می کند و هم با فهمِ خواسته های همسرش به حمایت از وی پرداخته و پس از مرگش، راه او را ادامه می دهد.

۳.قطع حمایت جمهوری اسلامی از گروه های مقاومت و به رسمیت شناختن اسرائیل

یکی دیگر از آرزوهایی که در فصل ۸ سریال ۲۴ مطرح شده، پذیرش تشکیل کشورهای فلسطینی و اسرائیلی و همچنین قطع حمایت جمهوری اسلامی از سازمان های به زعم امریکا، تروریستی است.

کمتر از یک ماه بعد از امضای برجام آنهم پس از قریب ۲۰ ماه مذاکره میان ایران و ۵+۱، رییس جمهور امریکا اعلام می کند جمهوری اسلامی ایران در جهان منزوی بوده و یکی از کارهایی که باید انجام دهد، قطع کمک به سازمان های تروریستی است. به عبارت بهتر امضای برجام پس از قریب دو سال مذاکره و رفت و آمد هیچ تأثیری در انزوای جهانی ایران و حل مشکلاتش نخواهد داشت مگر اینکه رژیمش را تغییر دهد! اشاره به قطع کمک به حزب الله و جریان مقاومت هم از همین روست، چرا که مقاومت خط قرمز جمهوری است و جمهوری اسلامی روزی که حمایت از مقاومت را قطع کند، دیگر جمهوری اسلامی نیست!

در این سو نیز متاسفانه رویکرد دولت یازدهم در پنهان کاری و عدم برخورد مناسب با منتقدان سبب شده برخی اقداماتش در مسیر تضعیف مقاومت نفسیر شود، اقداماتی که بعضا تبعاتی جدی در مسیر حمایت از مقاومت به دنبال خواهد داشت اما دولت به هیچ وجه حاضر نیست در این باره توضیحات لازم را ارائه داده و به شفافیت دست بزند.

به این ترتیب در پایان این بخش به وضوح می توان درباره قرابت های فراوان مؤلفه های ترسیم شده در فصل ۸ سریال ۲۴ به عنوانی محصولی آینده نگارانه که نه به قصد سرگرمی که به قصد ترسیم سناریویی جهت رسیدن به آینده مطلوب تولید شده است و فضای رسانه ای سال های اخیر جمهوری اسلامی و نیز جهت گیری های آن بویژه در عرصه سیاست خارجی شاهد مثال آورد. شاهد مثال های فراوانی که نمی توان آن را انشالله گربه دانست و از کنارشان بی تفاوت گذشت، شاهد مثال های فراوانی که تعدادشان نگران کننده است، شاهد مثال های فراوانی که قابل انکار نیستند، شاهد مثال های فراوانی که توهم توطئه سبب ایجادشان نشده است.

با این همه باید دانست که یک سریال به تنهایی نمی تواند آینده یک کشور دیگر را شکل دهد، پس باید به این اندیشید که مجریان سریال بیست و چهار چه کسانی بوده اند و چه نفوذی هایی به پیش برد اهداف سناریست های ۲۴ کمک کرده اند؟

اخبار مرتبط

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.