شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۷

چرا «ربوده شده» نمی‌تواند توجهات را به خود جلب کند؟

حکایت کارگردان خوش‌شانسی که قدر امکانات را ندانست!

ربوده شده

سینماپرس: «ربوده شده» نمونه تمام عیاری از سوژه دست اولی است که در یک فیلمنامه ضعیف و اجرایی ضعیف‌تر هدر می رود.

ماجرای ربوده شدن لپ تاپ یکی دو بازیگر سینمای ایران در چند سال گذشته از جمله سوژه های رسانه ای داغ زمان خود بود؛ سوژه ای که البته هر کدام از رسانه های سیاسی نیز با خط مشی خود به آن می پرداخت.

زمانی که سال قبل شنیده شد بیژن میرباقری کارگردان یونیت دوم «محمد رسول الله(ص)» بناست براساس این سوژه درامی سینمایی خلق کند بسیاری گمان می کردند تعلیق های پیاپی موجود در چنین سوژه ای یک اثر معمایی درجه یک را خلق خواهد کرد.

حتی وقتی میرباقری با گرته برداری از درام پرتعلیق لوک بسون فرانسوی نام «ربوده شده» را برای فیلمش درنظر گرفت باز هم این پیش بینی درامی با ریتم تند و ضرباهنگ بالا بود که شکل گرفت اما اینها همه پیش بینی های قبل از تماشای فیلم بود.

بیژن میرباقری نه تنها نتوانسته یک درام با ضرباهنگ معمولی را برای اثرش خلق کند که توانایی پایین اش در کارگردانی سکانسهایی که بناست تعلیق برانگیز باشند نیز بدجوری به ضرر فیلم تمام شده است.

از همان سکانس ابتدایی مربوط به شکستن شیشه خودروی سوپراستار فیلم و سرقت لپ تاپش بگیرید تا تلاشهای نامزد سوپراستار برای پیدا کردن سارق لپ تاپ و در نهایت ملودرامی که در حاشیه داستان اصلی روایت می شود با اثری کم جان و بی رمق روبروییم که انگار خالقش اعتماد به نفس لازم برای ساختن یک فیلم معمایی را نداشته است.

*گرفتار در پیام رسانی اخلاقی

سوژه سرقت لپ تاپ یک هنرپیشه معروف و سپس تلاش هنرپیشه برای یافتن سارق بهترین ماده خام برای نگارش یک درام معمایی با زمینه های جنایی است به خصوص که مضمون فیلم زمینه واقعی داشته و با تحقیقات کامل بر روی سوژه می شد از دل آن یک درام جنایی حقیقی درآورد اما کارگردان «ربوده شده» به جای اینکه به سراغ اسلوب ژانر برود و سعی کند سوژه اش را به بهترین شکل پرداخت کند به سطحی ترین شکل ممکن فیلمنامه اش را نوشته و برای اجرای آن نیز آن قدر گرفتار ایراد پیامهای اخلاقی درباره حفظ حریم شخصی شده که محصولش فرسنگها فاصله گرفته از درامی که باید اساس اش ایجاد تعلیق برای مخاطب باشد.

داستان عاشقانه این سوپراستار با نامزد ترانه سرایش هم به جای آن که تصویری تازه از زندگی واقعی این طبقه از اجتماع را ارائه کند اغلب محدود شده به آوازخوانی های مکرر این ترانه سرا برای نامزدش! جالب اینجاست که افتتاحیه این آوازخوانی ها هم خواندن قطعه ای از یک خواننده لس آنجلسی مشهور است.

*کارگردان خوش شانسی به نام بیژن

«ربوده شده» به لحاظ کیفیت بازی بازیگران هم اثر زیر حد متوسطی است. درباره ترانه سرایی به نام روزبه بمانی طبیعی است که عدم اعتماد به نفس لازم برای ظاهر شدن در برابر دوربین است که باعث شده نتواند از پس ایفای نقش حقیقی اش که یک ترانه سراست هم برآید اما درباره بازیگر نقش سوپراستار یعنی نیکی کریمی علیرغم تلاشهای این بازیگر، فقدان یک فیلمنامه پرداخت شده سبب ساز آن شده که یک بازیگر حرفه‌ای هم نتواند تصویری رئالیستی از یک هنرپیشه ارائه کند.

میرباقری کارگردان خوش شانسی است؛ خوش شانس از این جهت که علیرغم عدم اقبال مخاطبان به فیلمهایی نظیر «روز برمی آید» و «دوزخ برزخ بهشت» همچنان برای تولید آثارش سرمایه گذار پیدا می‌کند و می تواند فیلمی نظیر «ربوده شده» را بسازد که جزو قعرنشینان جدول فروش است!

البته به مانند میرباقری در سینما و تلویزیون ما کم نیستند. آدمهایی که ارتباطات‌شان باعث می شود حتی بارها شکست خوردن هم مانع گرفتن سفارش کار جدید نشود.

سوال اما اینجاست که چرا میرباقری و امثال وی سعی نمی کنند از این امکاناتی که در اختیارشان است برای بهتر شدن استفاده کنند؟ چرا میرباقری که خود می‌داند پاشنه آشیل کارهایش فیلمنامه است برای نگارش یک درام جنایی موثر به سراغ فیلمنامه نویسان کارکشته نمی رود و حداقل بازنویسی سناریوهایش را به مشاوران قوی نمی سپارد؟

*مقایسه میرباقری با یک جوان

ماندن در جریان فیلمسازی به هر قیمتی که شده یک حرف است و اثرگذار بودن حرف دیگر! کافیست تصویرسازی یک اتفاق حقیقی در «ربوده شده» را مقایسه ای کنید با تصویرسازی یک اتفاق حقیقی دیگر در «خشم و هیاهو». این دومی را جوانی به نام هومن سیدی ساخته که علیرغم روایت داستانی کاملا شنیده شده با تغییر راوی کاری می کند که یکی از بهترین درامهای جنایی سالهای اخیر خلق می شود و چنان از قدرت تصویرسازی برای معرفی آدمهای داستانش بهره می گیرد که درمی‌مانی در حال تماشای یک آرت پرفورمنس هستی یا یک فیلم سینمایی.

میرباقری اما آن قدر در داستان پردازی، شخصیت پردازی و از همه مهمتر تصویرسازی سهل انگار و پر ایراد رفتار کرده که بعید است مخاطب پیگیر سینما از دقیقه بیست به بعد از تماشای فیلم خسته نشود.

«ربوده شده» می توانست فقط با کمی وسواس بیشتر در تکیه بر جزییات به جای کلیات و شخصیت پردازی به جای تیپ سازی به یکی از بهترین محصولات آسیب شناسانه سینمای ایران بدل شود.

محصولی که تصویری نسبی و واقع گرایانه هم از دردسرهای زندگی آدمهای مشهور ارائه کند اما ساده انگاری بیش از حد سوژه و سردستی طی کردن اجرا باعث می شود شکست سنگینی برای کارگردانی رقم بخورد که کارگردانی جشن خانه سینمای امسال را هم برعهده داشت و نتوانست حتی در این کارگردانی یک مناسک سینمایی هم ترس را کنار گذاشته و به نوآوری روی آورد.

* نسیم آنلاین

نظرات

  • وحید ۱۳۹۵/۰۷/۱۷ - ۱۵:۵۳
    0 0
    فیلم را نپسندیدم و بازی نیکی کریمی خیلی سرد و بی روح بود

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.