یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶

نقد سریال شبکه سه سیما

بازیگران «ماه و پلنگ» لودگی می‌کنند/ داستان تکراری که بی‌منطق جلو می‌رود

سریال ماه و پلنگ

سینماپرس: منتقد تلویزیون و سینما گفت: سعید مطلبی (نویسنده سریال ستایش و ماه و پلنگ) سوار بر همان الگوی «ستایش» شده و پیش رفته است که این موضوع خیلی جذاب نیست و مخاطب را ترغیب نمی‌کند.

«حسین سلطان محمدی» منتقد تلویزیون و سینما با اشاره به سریال «ماه و پلنگ» به کارگردانی احمد امینی و تهیه کنندگی آرمان زرین کوب که این شب‌ها از شبکه سه سیما پخش می‌شود به فارس گفت: در چند قسمت ابتدایی این سریال نکته‌ای که بیش از پیش برایم بوجود آمد،‌ تماشای همان الگوی تمام و کامل سریال «ستایش» بود که حالا می‌توان گفت به دلیل اشتراک نویسنده‌هایشان این اتفاق افتاده است.

وی ادامه داد:‌ معتقدم سعید مطلبی (نویسنده سریال ستایش و ماه و پلنگ) سوار بر همان الگوی «ستایش» شده و پیش رفته است که این موضوع خیلی جذاب نیست و من نوعی را بیشتر از 8 قسمت پای تلویزیون ننشاند.

این منتقد درباره یکی بودن برخی بازیگرهای این دو سریال نیز گفت:‌ شیوا خنیاگر در ستایش و اینجا و همچنین ارجمند و برخی دیگر از بازیگران این دو سریال مشترک هستند. همه اینها این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که فیلم نامه و بازیگران تعیین شده‌ای در اختیار داشته و آن را به کارگردان داده‌اند و از او خواستند تا کاری را بسازد،‌ فارغ از اینکه در اصل به کیفیت اثر ضربه خواهند زد. در ادامه شخصیت اصلی داستان که شاهرخ استخری است به عبارتی بازی‌اش با لودگی همراه است و در اغلب موارد بیشتر شبیه به لُمپن‌ها است که در دیگر بازیگران جوان سریال هم دیده می‌شود. در اینحا بد نیست از بازی مهدی سلوکی در قالب شخصیت برادر و پسر ستایش یادی کنیم که نقش آفرینی‌اش به نسبت برخی بازیگران «ماه و پلنگ» قابل تامل‌تر بود.

سلطان محمدی ادامه داد: سریال و فیلم‌های قبلی احمد امینی قابل قبول‌تر از «ماه و پلنگ» بودند و لااقل داستان‌شان معقول‌تر پیش می‌رفتند.

وی با اشاره به الگوسازی و کپی کردن در ساخت آثار نیز بیان داشت: ما داستان‌های بسیاری را داریم که بارها از روی آنها ساخته شده است و این کار به صورت حرفه‌ای انجام شده که مخاطب اصلا آن را احساس نکرده است. ‌یعنی می‌خواهم بگویم می‌توان با در دست داشتن الگویی حتی تکراری هم سریالی موفق و با کیفیت ساخت.

این منتقد افزود: چنین داستان‌هایی که قرار است برای پخش هر شبه در رسانه ملی پخش شوند و دارای الگوهایی تکراری هستند، باید دقت بیشتری در ساختارشان داشته باشند که لااقل کمی با آثار قبلی همین گروه (متشکل از تهیه کننده،‌نویسنده و بازیگران) متفاوت باشد.

وی ادامه داد: متاسفانه در «ماه و پلنگ» علاوه بر الگوی داستانی مشترک با «ستایش» ما شاهد بازیگرانی هستیم که تقریبا با با حفظ نقش و کاراکتر مقابل دوربین «ماه و پلنگ» رفته‌اند. داریوش ارجمند در «ستایش» برای خود کسب و کاری داشت و تاجر بازار میوه و تره بار بود و در اینجا نیز در قالی فروشی حرفی برای گفتن دارد و دقیقا همان الگوی پسر دوستی که در ستایش داشت را اینجا هم از خود نشان می‌دهد. در آنجا پسرش قصد فرار از کشور داشت و آن اتفاق برایش افتاد و اینجا پسرش تصادف کرد و قصه‌ای رخ داد!

این منتقد درباره بی منطق و ریشه بودن داستان این سریال نیز گفت: در ادامه روند داستان، حاج صنعان به خاطر مسئله تصادف پسرش و قتل دامادی درست در شب عروسی‌اش، در صدد معامله‌ای برآمد که به عقیده خودش مردانه هم نیست! و باز این موضوع توجیه منطقی‌ای برای مخاطب نداشت! در ادامه می‌بینیم که برخی کاراکترها شناسنامه ندارند مثل سهیل پسر داریوش ارجمند با بازی علی شادمان که اصلا مشخص نیست به چه دلیل می‌خواهد ادامه تحصیل دهد و به طور غیر قانونی از کشور خارج شود؟ و کسی نیست بگوید تو که پسری عاطفی و احساسی هستی، چرا اصلا باید به فکر فرار غیر قانونی از کشور بیفتی که در ادامه و بین راه دلت برای خانواده تنگ شود و به از راهی که رفتی برگردی؟!

وی درخصوص عدم منطق در قصه‌های کوچک و بزرگ داستان «ماه و پلنگ» بیان داشت: خیلی برایم جالب وبد که در تمام لحظه‌های سخت و دشوار این عروس و داماد، فقط و فقط دوستان عکاس و فیلم‌بردارشان در سکانس‌ها حضور داشتند و هیج خبری از فامیل و بستگان نبود! اینها همگی برای پیشبرد داستان بی منطق جلوه می‌کند و با مجموعه زندگی ایرانی تناسب درستی ندارد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.