دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۱

همراه با اولین روز جشنواره سینما حقیقت؛

از زمان نامناسب بریدن کیک تا نمایش پرتره کیارستمی/ روزی شلوغ که حتی برای تجمع و نشستن مدعوین و خبرنگاران فکری نشده بود؛ اما صمیمی!

افتتاحیه دهمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت

سینما پرس: علی دشتبان/ نکته ای که شایان ذکر است حضور جمعیت قابل توجه در روز اول جشنواره بود، جمعیتی مشتاق که در میان آن ها می شد چهره های مشهور سینما و تلویزیون، اعم از فیلمسازان، بازیگران، تهیه کنندگان سینما و حتی برخی مسئولین را دید. شاید یکی از دلایلی که جمعیت هنردوست و سینما دوست را در اولین روز جشنواره آن هم در ساعات صبحگاهی به جشنواره کشانده بود، اکران فیلم مستند پرتره عباس کیارستمی در اولین سانس ویژه جشنواره بود.

روز گذشته نخستین روز از جشنواره سینما حقیقت در دهمین دوره برگزاریش به پایان رسید در حالی که امسال پردیس سینمایی چارسو میزبانی این جشنواره را بر عهده گرفته است. ساعت ده صبح روز گذشته آیین افتتاحیه در حالی برگزار شد که از یک ساعت پیش اولین آثار بر روی پرده ها رفتند و جشنواره رسما کار خود را آغاز کرده بود. اما مراسم افتتاحیه نه در سالنی مجزا و نه حتی در یکی از سالن های چهارسو، بلکه در لابی مجتمع و بر روی سکوی تبلیغاتی جشنواره در میان حضور بی نظم خبرنگاران و مدعوین که حتی برای تجمع و نشستنشان فکری نشده بود انجام گرفت. گویی حضور میهمانان، خبرنگاران و اصحاب رسانه مهم نبود بلکه جلوه گری دبیر جشنواره و کیک تولد ده سالگی سینما حقیقت بود که قرار بود به مناسبت دهمین دوره برگزاریش بریده شود.

 طباطبایی‌نژاد دبیر جشنواره هم که شاهد برخی واکنش ها از سوی خبرنگاران و حاضران شده بود اینطور مراسم خود را توجیه کرد که: مراسم افتتاحیه این جشنواره به شکل مرسوم جشنواره‌های دیگر برگزار نشده است و ما امسال در جمعی خودمانی مراسم افتتاحیه جشنواره را برگزار می‌کنیم.

سپس منوچهر طیاب مستندساز پیشکسوت کیک ده سالگی جشنواره را برید و پس از آن در میان حضار و میهمانان تقسیم شد. به این صورت کیک تولد جشنواره فرصت دیده شدن برخی آثار را به خاطر تداخل برنامه از حضار و تماشاگران گرفت.

اما نکته ای که شایان ذکر است حضور جمعیت قابل توجه در روز اول جشنواره بود، جمعیتی مشتاق که در میان آن ها می شد چهره های مشهور سینما و تلویزون، اعم از فیلمسازان، بازیگران، تهیه کنندگان سینما و حتی برخی مسئولین را دید. شاید یکی از دلایلی که جمعیت هنردوست و سینما دوست را در اولین روز جشنواره آن هم در ساعات صبحگاهی به جشنواره کشانده بود، اکران فیلم مستند پرتره عباس کیارستمی در اولی سانس ویژه جشنواره بود. فیلمی ساخته سیف الله صمدیان که از دوستان و نزدیکان عباس کیارستمی بوده که فیلمبردار بیش از ۵ فیلم او نیز بوده است. او به سبب این همکاری و نزدیکی که با کیارستمی داشته در سال های آخر زندگی این چهره مشهور سینمای جهان او را با دوربینش دنبال کرده است و توانسته چهره ای از کیارستمی به مخاطب ارائه دهد که به واسطه حضور همیشگی فیلمساز در پشت قاب فیلم هایش و عدم تکلم به طور مستقیم با مخاطب برای بیشتر تماشاگران چهره ای جدید، بکر و قابل کشف و جستجو به شمار می رفت.

این فیلم که به جهت درگذشت کیارستمی و ماجراهای پس از آن بر سر شکایت و نارضایتی از دنیای پزشکی توسط هنرمندان و سینمادوستان صورت گرفت، بستری مناسب داشت تا بیش از حد انتظار مورد توجه و استقبال قرار گیرد. چراکه علی رغم ارائه چهره ای ساده، صمیمی و کمتر دیده شده از کیارستمی بر پرده سینما، دوستداران او را با حیات خاص و اخلاقیات و دنیای شیرین و زیبای کیارستمی بیش از پیش آشنا می کند و مخاطب را در فضایی رویایی قرار می دهد، گو آنکه او هنوز در میان ماست.

فیلم پرتره عباس کیارستمی روز اول جشنواره در دو سانس به نمایش درآمده، ابتدا در سانس مخصوص خود به عنوان اولین پرتره جشنواره دهم و سپس در اولین سانس ویژه جشنواره که به فیلم پر مخاطب روز اول اختصاص پیدا کرده بود. در حالی که فیلم در سانس اول خود هم توانست تمام ظرفیت سالن را از مخاطب مملوء سازد و برخی نتوانستند فیلم را به طور نشسته مشاهده کنند.

به همین جهت نگاهی کوتاه خواهیم انداخت به فیلم برگزیده و پر مخاطب روز اول جشنواره که به نسبت از دیگر فیلم های روز اول نیز بهتر و اثرگذار تر بود.

فیلم با ثبت تصاویری بی واسطه از زندگی کیارستمی آغاز می شود که در حال برف روبی از ماشین شاسی بلند خود است و با آماده کردن دوربین عکاسیش قصد دارد به سفری خارج از شهر برود تا تصاویر بکری را ثبت کند. سیف الله صمدیان هم که دوست و همکار اوست پشت دوربینش در هر لحظه بی واسطه ما را با کیارستمی و احوالاتش روبرو می سازد.

از تعقیب روباهی که در میان برف ها می چرخد تا ثبت تصاویر چندین سار که به روی شاخه ای نشسته اند. نگاه ظریف کیارستمی به طبیعت و محیط پیرامونش مشخصا جلوه ای دیگر از عکس هایش را به مخاطب ارائه می کند و این برگ برنده فیلم صمدیان است که بی هیچ دخالتی اعم از نریش و... مصاحبه و ... مخاطب را با احوالات و افکار کیارستمی روبرو می سازد.

سپس در خلال دنیای عکاسی او دغدغه ادبیات و شعر نیز در احوالات او زیر ذره بین صمدیان قرار می گیرد و شعر خوانی های مدام کیارستمی از حافظ و سعدی و نیما یوشیج و انتخاب آن ها و صحبت پیرامون فرم و محتوایشان در هر بیت، ابیاتی که پس از آن به عنوان گزیده ای از اشعار شاعران به انتخاب عباس کیارستمی چاپ شده و به بازار نشر آمدند.

کیارستمی آماده ساختن فیلمی می شود، فیلمی کوتاه که در آن مرغابی ها نقش های اصلی هستند و قاب بندی زیبای اثر بی واسطه مخاطب را در طبیعت و زیبایی هایش قرار می دهد. تلاش کیارستمی برای بازی گرفتن از مرغابی ها و نحوه تعامل او با طبیعت  نکته قابل توجه و بکر این سکانس است که مخاطب را با چگونگی برخورد یک فیلمساز مؤلف با طبیعت پیرامونش آشنا می سازد.

صمدیان خود را محدود نساخته و تنها با نزدیکی و صمیمیت با سوژه خود او را دنبال کرده است به همین واسطه چیدمان سکانس ها در عین بی نظمی، نظمی دارد که همین زیست حقیقی عباس کیارستمی است، از همین جهت روایت به شدت ملموس و قابل درک است. کیارستمی در دنیایی از دغدغه های هنری، ادبی و تصویری زندگی می کرد و خوب بودن حالش همیشه برای او اولویت داشته است. سر زدن به بازیگر دختر فیلم زیر درختان زیتون و پرسیدن احوالش در خلال تولید فیلم دیگر و برپایی نمایشگاه عکاسی از همین دغدغه می آید که دوربین صمدیان از آن غافل نمانده است.

کیارستمی اثر زیبای درختان خود را برای نمایش در خانه هنرمندان آماده می کند، چاپ طرح و نقش تنه درختان بر روی لوله هایی قطور همانند درختان جنگل و قرار دادن آن ها کنار هم نشان از خلاقیتی ویژه دارد که هنوز در پیرمردی جوان همانند کیارستمی جلوه گر است. او در این حین لحظه ای از ادبیات، شعر خوانی و انتخاب های بسیار وسواس گونه اش غافل نیست.

حتی هنگامی که ژولیت بینوش بازیگر شهیر فرانسوی برای فیلم کپی برابر اصل کیارستمی وارد ایران می شود. نحوه برخورد صمیمی وتعامل کیارستمی با او جذاب و دیدنی است و گاهی مخاطب را به خنده می اندازد و گاهی به فکر فرو می برد و او را با ابعاد گسترده زندگی یک هنرمند درگیر می کند.

 فیلم به نحوی خاص هم با کار حرفه ای کیارستمی  درگیر است و هم عامدانه سعی کرده از آن فاصله بگیرد و او را در احوالات درونی اش دنبال کند نه نگاه حرفه ای به کار فیلمسازیش به همین جهت هیچگاه جز یک صحنه آن هم پشت دوربین قرار گرفتن کیارستمی برای درست کردن تیتراژ فیلم سربازان جمعه کیمیایی او را در حال کار جدی نمی بینیم.

نحوه تعامل و رفتار کیارستمی با خانواده اش بسیار صمیمی و زیباست و لحظاتی که او با فرزند کوچکش لب ساحل مشغول بازی کردن است لحظاتی ناب است که نشان می دهد دنیای این فیلمساز فقید چقدر با کودکان نزدیک و دمخور بوده است و به همین جهت تا آخرین فیلم های او کودک  نوجوان از دغدغه هایش به شمار می رفت و نگاه ساده و صمیمی او نیز از همین نقطه با فیلم هایش متصل می شود.

فیلم در صحنه هایی به پایان می رسد که هیچ تلخی و نا امیدی و یأسی در ان وجود ندارد و گویی عامدانه وارد روزهای بیماری کیارستمی نمی شود و مخاطب را با همان طعم شیرین خیال در میان نگاه ها و حرف های کیارستمی تنها می گذارد. چراغ های سالن روشن می شود و صدای تشویق تماشاگران است که همه را از دنیای زیبای چشم یک هنرمند خلاق بیرون می آورد.

در واقعیت اما کیارستمی از میان دوستدارانش رفته است و فیلم مجالی را در اختیار دوستدارانش قرار می دهد که تا تماشای فیلم بعدی و حتی فیلم های بعد از آن در رابطه با کیارستمی و دنیایش و دیدگاه هایش با هم به صحبت و بحث بنشینند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.