شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۱

مستندسازان از کدام واقعیت می گویند؟

چرا دوربین مستندسازان وطنی فقط بدبختی و سیاهی به تصویر می کشد؟/کادر هایی که از ابتدا برای جشنواره های خارجی بسته می شوند!

مستند مسافران

سینماپرس: مستندسازان حاضر در جشنواره سینما حقیقت مدعی هستند که در حال بیان واقعیت های جامعه اند. واقعیت هایی که اکثر آن ها تصویری از مشکلات و بدبختی مردم را به مخاطب نشان می دهد. اما سؤال مهم این است که آیا این تصویر که اتفاقاً به جشنواره های خارجی هم می رود تصویر دقیق و درستی است یا خیر.

به گزارش سینماپرس، رجانیوز نوشت: اگر چه تاکنون بحث های مفصلی در خصوص واقعیت در فیلم مستند و اینکه چگونه می توان بدون واسطه واقعیت را به تصویر کشیده سخن گفته شده اما نکته ای که در این میان همچنان مغفول مانده است موضوع کدام واقعیت است؟ این واقعیتی که مستندسازان مدام به آن اشاره می کنند با چه معیار و ملاکی انتخاب می شود.

مستندساز در آغاز راه و زمانی که می خواهد سوژه را برای کارکردن انتخاب کند در واقع در حال بستن کادر خود است. او به این مسئله فکر می کند که کدام واقعیت ارزش گفتن را دارد و کدام این ارزش را ندارد. این را شاید نامش را هوش انتخاب گری گذاشت یا خود سانسوری تفاوتی نمی کند. آن چه اهمیت دارد این است که فیلمساز به عنوان کسی که ابراز مهم و اثرگذاری در اختیارش هست قدرتی دارد که می تواند بر مسائلی نور بتاباند و آن ها را روشن تر از آن چه هست کند و یا حتی از کنار مسائلی به راحتی عبور کند. 
با این وجود اغلب مستندسازان ما واقعیت را از درون مشکلات و گرفتاری های مردم می جویند. با انبوه آثاری که در جشنواره سینما حقیقت به نمایش در می آیند تقریباً می توان گفت معنای بدبختی و واقعیت در ذهن مستندسازان سال به سال بیشتر به هم نزدیک می شوند. به معنای دیگر ما هیچ واقعیت امیدوار کننده ای نداریم. 
آیا واقعیت امروز ما همین تصویری است که مستندسازان وطنی برای اهل جامعه روایت می کنند. اگر این است پس این مردمی که در اطراف هم می بینیم چه هستند. حتی همان هایی که می توانند با این فراغت به سینما بروند. مردمی که در یک آسایش نسبی در حال زندگی کردن هستند کجای این مستند ها به تصویر کشیده می شوند. 
این سخن مطمئناً به این معنا نیست که مستندسازان از نارسایی های اجتماعی و کمبودهای اقتصادی زندگی مردم چشم بپوشد اما آیا نمایش این حجم از مکافات به حل آن ها کمک می کند یا این هم صرفاً یک سرگرمی برای طبقه متوسط است که در محل گرم و نرمی به نام سینما به تماشای مشکلات دیگران بنشینند تا به نوعی احساس گناه خود از این همه سرخوشی را اینگونه جبران کنند.همچون اتفاقی که برای یک فرد در حین تماشای فیلم های ترسناک اتفاق می افتد.  
اگر غیر از این است چرا به جای این همه تلخی و سیاهی فرهنگ کمک کردن و هم یاری را که به عنوان مثال در ایام ماه مبارک رمضان و ایام محرم اتفاق می افتد کسی به تصویر نمی کشد. این حجم از انفاق که مردم ایران انجام می دهند چرا در کادر دوربین مستندسازان جا نمی گیرد. آیا فیلمسازان ما به واقع به دنبال حل مشکلات هستند یا همین کمبود های اجتماعی است که باعث می شود آن ها همیشه سوژه هایی برای فیلمسازی داشته باشند. 
به نظر می رسد مستندسازان وطنی هم می دانند که اگر آنچه گفته شد به تصویر کشیده شود دیگر زیرنویس انگلیسی که فصل مشترک آثار آن هاست به کار نمی آید چرا که جشنواره های خارجی بر خلاف جشنواره های ما قواعدی را برای پذیرفتن آثار دارند و یکی از آن ها نمایش تصویری فلاکت بار از ایران است. این تصویر البته می تواند ایران را یک کشور شبه مدرن بدبخت نشان دهد یا گداخانه ای گرفتار که این دو خیلی برای آن ها تفاوتی نمی کند. 
در این میان البته در تلویزیون تجربه نسبتاً موفق ماه عسل وجود دارد. برنامه ای که ضمن روایت مشکلات مردم نانش را از بیان بدبختی آن ها در نمی آورد. اتفاقاً آن چه این برنامه را موفق و دیدنی کرده امیدی است که از پس این قصه ها به مخاطبین داده می شود. آن هایی که در اوج خوشی هستند لحظه ای درنگ می کنند که نکند مسیر اشتباه بروند و آن هایی که در میان گرفتاری هستند توکل بر خدا کرده و برای آینده ای روشن چاره ای می اندیشند. اگر چه بالآخره دراماتیزه کردن مشکلات جذابیت بیشتری دارد اما این مسیری که منجر به روشنی می شود رمز موفقیت ماه عسل است.  
اگر چه همه این حرف ها زمانی می تواند مفید فایده باشد که ما ابتدا تصمیم بگیریم برای مردم فیلم بسازیم. بهتر است فیلمسازان پیش از آنکه به فکر آماده کردن زیرنویس انگلیسی آثار برای فرستادن به جشنواره های خارجی باشند قصه هایی را بیان کنند که منجر به حل مشکلات و گرفتاری های مردم شوند و نه روایت هایی که همه اهل جامعه و حتی آن هایی را که دست به خیر هستند را هم به عاقبتی تلخ و سیاه وعده دهد. 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.