یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰

درباره نمایش«تئاتر سعدی، تابستان سی و دو» ؛

وقتی بی تدبیری برگزار کنندگان جشنواره تئاتر فجر، میدان فرهنگ را برای هجو گویی باز می گذارد/ آیا «درد ایران بی دواست»!؟

تئاتر سعدی، تابستان سی و دو

سینماپرس: بهاره خدابخش/ در اولین روز از جشنواره تئاتر فجر، «تئاتر سعدی، تابستان سی و دو» که بنابر گفته کارگردان در تصمیمات نهایی از بخش مسابقه بین الملل کنار گذاشته شده است؛ در سالن اصلی تئاتر شهر به نمایش در آمد.

در اولین روز از جشنواره تئاتر فجر، «تئاتر سعدی، تابستان سی و دو» که بنابر گفته کارگردان حسین کیانی در تصمیمات نهایی از بخش مسابقه بین الملل کنار گذاشته شده است؛ در سالن اصلی تئاتر شهر به نمایش در آمد.

واقعه کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ و به آتش کشیده شدن تئاتر سعدی بستری است که نمایش در آن شکل می گیرد و وجود شخصیت هایی مانند شعبان جعفری و سرگرد قربانعلی فخرایی از جمله اشارات تاریخی این تئاتر محسوب می شود.

اما قصه این نمایش به گروه تئاتری می پردازد که سخت گیری ها و سانسورهای حکومتی عملی شدن اجرای تئاتر را برای آنها سخت و دشوار می کند. در این میان شخصیت اصلی داستان، لورین که رویا میرعلمی به ایفای نقش آن می پردازد، تحت هر شرایطی سعی در عملی شدن اجرای گروه دارد حتی اگر این کار منجر به از دست رفتن زندگی همکارانش شود.

نویسنده، طراح و کارگردان اثر، حسین کیانی به طور مشخص برهه ای از تاریخ را به عنوان فضایی امن برای بیان نقدهای اجتماعی و چه بسا سیاسی امروز کشور برگزیده است؛ دیدگاهی که از همان ابتدا در بین دیالوگ ها و اشعار خوانده شده توسط تقی تمبکی (مجید رحمتی) قابل مشاهده است.

"درد ایران بی دواست" ترجیع بند شعری است که در ابتدا و انتهای نمایش خوانده می شود و دو رقصنده مرد که تن پوشی زنانه به تن کردند به طور مزحکی با آن می رقصند و همراهی می کنند؛ بیانی که به شدت زننده است و از دایره ارتباط مخاطب با نمایش بیرون زده است.

در واقع گروه تئاتر سعدی به عنوان تمثیلی از جامعه ایرانی معرفی می شوند؛ حسن آقا سوفلور نمایش(شهرام حقیقت دوست) لهجه ای گیلکی دارد، سراب علی (علی سلیمانی) ترک زبان است،  فردوس کیهان‌خدیو(علیرضا آرا ) کارگردان تئاتر، اصفهانی است، تقی تمبَکی(مجید رحمتی) و مهرزاده ایرانی (خاطره اسدی) اهل پایتخت هستند و در نهایت لورین که زنی ارمنی است.

چیدمان و طراحی پرسوناژها آن هم در بستری داستانی مانند اتفاق ۱۸ مرداد سال ۳۲، به نحوی است که اختلافات و تفکرات متفاوت سیاسی بین آنها را در قالب جملاتی پیش پا افتاده طنز آمیز که غالبا کنایی است، بیان می کند؛ مثلا از زبان تقی تمبکی بارها جملاتی می شنویم که با پوششی طعنه آمیز به شدت به نقد و تمسخر جامعه و حکومت دوران شاه می  پردازد و با گفتن این جمله: " این ملت تکلیفشون با خودشون معلوم نیست، معلوم نیست شاه رو میخوان یا مجلس و مصدق رو" یا جای دیگر اینگونه در رابطه با انتخاب مردم سخن می گوید: "این مردم شاه دوستن، مصدق هم باید شاه بشه تا قبولش کنن" اما در ادامه کار به تعرض به ایدئولوژی و نحوه اعتراض مردم نسبت به دولت با بیان اینکه "اگر نفس کشیدن از راه دهن رو از مردم بگیرن، ملت بلدن از جای دیگه نفس بکشن"!! می انجامد و این جنس از کلام در تمام طول نمایش نقش پررنگی در دست و پا زدن برای خنداندن لب مخاطب دارد، آن هم به شیوه توهین مستقیم به خود مخاطب و جامعه اش.

مشخص است که کارگردان اثر بیشتر از آنکه بخواهد نقدی به دوران طاغوت داشته باشد، مناسبات سیاسی امروز را دست مایه طنز هزل خود قرار داده تا مخاطب را به خنده وادارد. اما این هزل گاهی پا را فراتر گذاشته و به توهین نیز بدل می شود.

فضا و اتمسفر حاکم بر اثر و حتی برخی دیالوگ ها بیشتر از این که ذهن را به مناسبات فرهنگی در تئاتر دهه ۳۰ بکشاند، در روزگار امروز نفس می کشد و صحبت از بحث داغ محافل هنری به خصوص برخی الزامات شرعی مربوط به نحوه اجراهای تئاتر کشور و نیز اعمال ممیزی ها از سوی نهادهای دولتی در تئاتر و سینما دارد. آن هم به نحوی توهین آمیز که در عین حال تلاش دارد مخاطب را با کلام زننده خود در قالبی کمدی همراه و یکدل سازد.

 سرگرد فخرایی مسئول سانسور نمایش تئاتر سعدی است که در طول نمایش بارها با سانسورهایی که با کمال تعجب محتوای شرعی امروزی دارند، سعی در ایجاد اختلال در اجرای این نمایش دارد؛ "استفاده از کلاه گیس برای خانم ها ممنوع است" ، "خانم لورین باید در هنگام خواندن صدای خود را کلفت کند زیرا در غیر این صورت این کار موجب تحریک جوانان می شود"؛ این دو از جمله موارد اصلاحی است که سرهنگ فخرایی رژیم طاغوت برای این نمایش در نظر گرفته است که به نظر می رسد بی ارتباط با مواضع جشنواره فیلم فجر در رابطه با عدم پذیرش برخی آثار نظیر کاناپه کیانوش عیاری نباشد!

طعنه و سرزنش های پی در پی کارگردان از وضعیت موارد اصلاحی اجرای تئاتر تنها در نامه سرهنگ فخرایی که فردی فاسد تلقی می شود، خلاصه نشده و در پرده آخر که بلاخره تئاتر سعدی به روی صحنه می رود عرصه برای نمایش نقدهای تند و صریح کارگردان محیا می شود. از رقص و حرکات موزون و خوانندگی پرسوناژهای زن که با تاکید کارگردان تئاتر سعدی، «فردوس کیهان ‌خدیو» مبنی بر رفع نگرانی برخی دلواپسان ریتم کندتری پیدا می کند، تا به سخره گرفتن برخی اعتقادات و مناسبات شرعی، همه در راستای مخالفت با بایدها و نبایدهایی که مغز متفکر این تئاتر آن را محدودیت و نماد عقب ماندگی می بیند و این می تواند دست مایه خوبی برای جنجالی شدن تئاتری باشد که از ضعف دراماتیک قصه رنج می برد. این ضعف، به خصوص در پرده میانی «تئاتر سعدی، ...» قابل مشاهده است و تا مدتی فضای کار، بازی ها و دیالوگ ها ناهماهنگ و ناملموس جلوه می کند.

انگیزه و کنش لورین به عنوان اصلی ترین شخصیت نمایش آنچنان کم رنگ و در هم ریخته نمایش داده می شود که عملا هیچ مخاطبی را نزدیک به حس همذات پنداری هم نمی کند، حتی با وجود پایان غم انگیز که لورین را یک قهرمان می نمایاند، آن هم با آن مونولوگ ضعیف پایانی؛ در واقع ماحصل «تئاتر سعدی، تابستان سی و دو» نگرشی قابل تامل و درگیر کننده نیست بلکه تنها مجموعه ای از حرف ها و درد دل های یک تئاتری است که بیشتر از آنکه هنرمندانه بیان شود درگیر اصطلاحات عامیانه و حرف های دم دستی کمیک شده است و ناآگاهانه و بدون تحلیل دست به نقدهایی میزند که بیشتر پز شبه روشنفکری است و حتی به نقد جامعه هم نمی رسد. از همین سو است که تئاتر سعدی، تابستان سی و دو را نه می توان نمایشی اصیل و هنری دانست و نه هجونامه ای که معاند ارزش ها باشد، او بیش از همه کاری خنثی است که خواسته از نقادی باب شده در فضای باز تئاتری جا نماند و حرف های گنده تر از دهانش بزند تا محتوای پوچ و بی رمقش را قدری بپوشاند.

همچنین لازم به گفتن این نکته است که شوخی های غالبا رکیک و استفاده از مفاهیم جنسی در این تئاتر جز مواردی است که باید برای تماشای آن محدودیت سنی در نظر گرفته شود؛ موردی که نه تنها به آن توجهی نشده است بلکه متاسفانه با تدبیر برگزار کنندگان جشنواره جمعیت حاضر در سالن را غالبا خانواده هایی تشکیل می دادند که با فرزندان کم و سن و سالشان به دیدن این تئاتر آمده بودند.

نظرات

  • ۱۳۹۵/۱۱/۰۳ - ۱۳:۵۹
    0 0
    ممنون از ظرافت قلم شما دوست عزیز
  • عمران ۱۳۹۵/۱۱/۰۹ - ۱۰:۳۵
    0 0
    همچین نمایش به درد بخوری هم نبود بهتر که حذف شد
  • عمران ۱۳۹۵/۱۱/۰۹ - ۱۰:۴۰
    0 0
    واقعا عالی نقدش کردین

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.