نمایش راهبان معبد وانگ، نمایشی فرمیک با قالبی طنز به کارگردانی آقای احمد سلیمانی است. داستان درباره چهار راهب جوان است که در معبدی دور از شهر زندگی میکنند تا اخلاق و معنویت را از استاد اعظم خود بیاموزند. آنچه روند داستان را بر هم میزند، ورود غیرمنتظره دختر جوانی به معبد است؛ در تکاپوی ریاضت شاگردان، دختری جوان، بیتوجه به علائم هشدار دهندهای چون عدم حضور بانوان در معبد، به آنجا وارد میشود و مناسبات معبد را بر هم میزند؛ در واقع اوج داستان نحوه مواجهه هریک از افراد حاضر در معبد با وی است که خود سازنده موقعیتهای کمیک نمایش میشود. اگرچه ماجرای داستان با ضعف نمایشنامه و نبود پیوستگی موضوعات همراه است ولی بهدلیل رفتارهای افراطگرایانه جنسی، نظیر نگاههای هوسآلود مردان به دختر، در آغوش کشیدن و لمس کردن وی و... تماشاگر را تا انتهای نمایش روی صندلیش مینشاند. در واقع کارگردان با بهکارگیری بازیگر مرد در نقش دختر، ممیزیهای ارشاد را دور میزند؛ بی آنکه توجهی به اثرات منفی این رفتار زیرکانه داشته باشد.
به بیانی دیگر حضور و بازی یک مرد در نقش زن و استفاده از پوشش و آرایش زنانه برای وی، شاخصترین نکتهای است که به راحتی نادیده گرفته میشود. رفتار نامتعارف راهبان با دختر آنچنان با جزئیات نشان داده میشود که نظام اعتقادی و فکری مخاطب را به چالش کشیده و از خط قرمزهای اخلاقی به راحتی عبور میکند. نگاه هوسآلود راهبان در نماد اخلاقگرایان جامعه به دختر، مملو از القائات جنسی است؛ رفتارهایی که در قالب موقعیتهای طنز موجب خنده مخاطب میشود. در واقع مخاطب به این میخندد که خلاف نظام اخلاقی اوست و این هنجارشکنی بارها، تا انتهای نمایش نشان داده میشود.
ایران نمادی از معبد
نمایش راهبان معبد وانگ، نماد جامعهای بسته با قوانینی سختگیرانه است که هر فردی بخواهد به رشد اخلاقی دست یابد، باید خود را نسبت به بسیاری از مؤلفههای رفتاری قرنطینه کند که این خود موجب بروز رفتارهای نامتعارف میشود. نمایش تابلوی عدم حضور بانوان در معبد، نمادی از شاخصههای جامعه ایرانی است که بهصورت کاملاً آگاهانه توسط کارگردان نمایش داده شده تا به تماشاگر القا کند که جامعهای چون ایران که اجازه ورود زنان به ورزشگاهها یا برخی از اماکن عمومی را نمیدهد، در نهایت دچار فساد و ریاکاری و بروز رفتارهای نامتعارف خواهد شد. آنچه در پشت پوسته طنز نمایش قابل درک است، نمایش معبدی با کاهنانی هوسباز و ریاکار است.
این هوسبازی و فساد بالقوه در میان کاهنان زمانی خودنمایی میکند که دختری بر خلاف قواعد معبد وارد آنجا میشود. به رخ کشیدن رفتاری خارج از اصول اخلاقی توسط راهبان در مواجهه با دختر، که سعی دارند برای تأمین نیاز جنسی خود به هر روشی متوسل شوند و دختر را تصاحب کنند، از دیگر نکات منفی این نمایش است. راهبان در راه تصاحب دختر حتی از حذف و کشتن دوستان خود نیز ترسی ندارند و هوسبازی آنان تا جایی ادامه مییابد که سه تن از آنان، راهبی را که نزدیکی بیشتری به دختر دارد به قتل میرسانند و لباسهای وی را به دختر میدهند تا دختر شناسایی نشده و بتواند در معبد در کنارشان بماند. کارگردان سعی دارد تا با نمایش گزارههای گوناگون، اوج تلذذ و فساد بالقوه در جامعهای بسته را نشان دهد؛ جامعهای که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و ذهن او را ناخودآگاه به سمت جامعه ایرانی سوق دهد.
* صبح نو
ارسال نظر