سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۲

نگاهی به فیلم«دریاچه ماهی»؛ نمایشی امیدوار کننده از یک فیلمساز زن

تجربه ای هنرمندانه در سینمای دفاع مقدس و تلاش یک فیلمساز جوان برای بیان دغدغه هایی ارزشمند

دریاچه ماهی

سینماپرس: علی دشتبان/ باید دریاچه ماهی را تلاشی ارزشمند از سوی فیلمسازی دانست که نه صرفا از برای ساخت فیلم و ورود به دنیای سینما بلکه با نگاه و بصیرت لازم از لحاظ دستمایه داستانی و پژوهش وارد این حوزه شده ولی برای رسیدن به زبان سینما که الزاما قرار نیست مورد پسند همه هم واقع شود کار زیادی در پیش دارد.

«دریاچه ماهی» اولین ساخته مریم دوستی نوید ورود یک فیلمساز صاحب دیدگاه را در حوزه سینمای ارزشی و دفاع مقدس می دهد، سوژه نابی که علی رغم ضعف های ساختاری و پرداخت در فیلمنامه به خصوص در میانه داستان یعنی پرده دوم نمایشی، توانسته دیدگاهی ارزشمند را در قالب ژانری ملودارم که خلاقانه از سورئالیسم هم بهره برده است وارد حوزه دفاع مقدس و شخصیت های داستانش کند.

داستان سورئال دریاچه ماهی با ارائه تصویری از شخصیتی منحصر به فرد در دو زمان دفاع مقدس و امروز دست به ریسکی زده است که به نوع خود برای روایتش از سوی یک فیلمساز زن فیلم اولی قابل دفاع و همچنین ارزشمند است، همچنین با در نظر گرفتن این نکته که پرداختن به موضوع دفاع مقدس به خودی خود حساسیت هایی محتوایی را ایجاد می کند، اما فیلمساز توانسته است تا حدی از پس کار بر بیاید و مفاهیم ارزشمند آن دوران و دغدغه های آن نسل را به زبان تصویر و نماد های سینمایی بر پرده به نمایش در بیاورد.

رضا روشن رزمنده ای است که گویی دارای کرامتی ناخواسته است، بصیرتی که گویی از عالم والا و از ید ایزدی به او اهدا شده تا بتواند پاسدار حرمت شهدا و پیام رسان آرمان ها و روح پاک آن ها به نسلی باشد که با فاصله ای محسوس گویی از آن آدم ها و تفکرات و ایمانشان فاصله گرفته اند. هرچند هم رزمانش در جبهه جنگ نمی توانند کلام رضا را باور کرده و در آن بحبوحه به کرامتی که به شخص او شده است ایمان آورند، اما زمانه رضا را برای آرمان همان شهدا نگه می دارد تا در برابر ناملایمتی ها و درشتی های زمانه حافظ نسلی باشد که هرچند دور مانده اند اما با دستاری سفید دلشان را به دریای ایمان آن شهدا گره زده اند.

رضا روشن در زمان حال هم همین حال خوش معنوی را حفظ کرده و زندگی اش را به واسطه حیات گل ها و ریشه های در خاکشان از آدم های بی ریشه جدا ساخته است. رضا روشن که در گلخانه ای  تنها با رویای زن از دست رفته اش زندگی می کند قلبش برای فرزندان این خاک و شهدای این آب و خاک می تپد و نمی تواند چشم بصیر خود را بر روی هرچه غبار گرفته است ببندد.

داستان زندگی رضا روشن داستان مرد گمنامی است که گویی آرمان خواهی اش از دل شعارهای زمان و زمین بیرون زده و از همین رو کمی اغراق شده و شعاری نشان می دهد، اما حقیقت آن است که او چه در نسل خودش و چه در میان مردمان و نسل امروز تنها مانده است و از همین رو هر کلامش همچون نوری در دل تاریکی چشم ها را می زند و صدایش چون نت موسیقی سکوت حاکم بر فضا را در خود می بلعد و این خاصیت حقیقت است که با روشنی چشم ها را بصیرت بخشد.

اما از منظر ساختار و فن سینما نمی توان دریاچه ماهی را اثری دست اول دانست چراکه آشکارا زوائدی محسوس دارد، چه در فیلمنامه و پرداختن به شخصیت ها که می توان چندین کاراکتر را به راحتی و به نفع تمامیت اثر از آن حذف کرد و چه در پرده بندی و ساختار دراماتیک که جا گذاری های نقاط عطف داستان نتوانسته در مهندسی ساختمان درام درستی را بنا کند و داستان را دچار آشفتگی و تشتت کرده است.

در نهایت باید دریاچه ماهی را تلاشی ارزشمند از سوی فیلمساز دغدغه مندی دانست که نه صرفا از برای ساخت فیلم و ورود به دنیای سینما بلکه با نگاه و بصیرت لازم با دستمایه  ای داستانی و پژوهشی وارد این حوزه شده ولی برای رسیدن به زبان سینما که الزاما قرار نیست مورد پسند همه هم واقع شود کار زیادی در پیش دارد. اگر تلاش فیلمساز را در راستای بیان ارزشی ناگفته به دنیای پر جذبه سینما  نیمی از راه و رسالت فیلمساز بدانیم، فیلمساز به درستی و با گام هایی محکم این راه را طی کرده است و باید به او اجازه داد تا با کسب تجربه بیشتر زبان خود را در این دنیای پیچیده قدرتمند تر سازد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.