چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۷

نگاهی به فیلم«کوپال» اثری که تماشایش هم ناهنجاری است

فیلمی با نمایش امعاء و احشاء یک سگ مرده/ چه انگیزه ای موجب شده تا کوپال در بخش مسابقه جشنواره جای گیرد؟

کوپال

سینماپرس:ارسلان صمدزاده/ فیلمی که با تصاویرش هر بیننده ای را آزرده خاطر می سازد و به هیچ عنوان با روحیه تماشاگر ایرانی هم سو نیست. نشان دادن با جزئیات گرفتن الکل از ادرار با تبخیر آن و سپس نوشیدنش، خوردن کرم از داخل خاک گلدان و در نهایت پاره کردن شکم سگ مقابل دوربین و تشریح بدن سگ مرده همه و همه جزئی از هنرنمایی فیلمساز است که به گمان خود دارد خلاقانه عمل می کند.

فیلم سینمایی «کوپال» به کارگردانی کاظم ملایی ساعتی پیش در اولین سانس پخش آثار سینمایی روز چهارم جشنواره در سالن اصلی همایش های برج میلاد به روی پرده رفت، فیلمی با بازی لوون هفتوان که اولین اثر بلند کارگردانش نیز به حساب می آید، اثری که با حضورش در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر همه را متعجب و نیز متأثر کرد! تأثر از این باب که کار جشنواره فیلم فجر به کجا کشیده است که فیلمی در بخش مسابقه خود به نمایش در می آورد که حال همه حاضرین را تا آخرین سانس جشنواره خراب می کند.

فیلم در رابطه با حادثه ای است که بر سر احمد کوپال یک تاکسیدرمیست متمول در خانه بسیار بزرگش می افتد، زندگی احمد کوپال با یک سگ شکاری و حبس شدنش در خانه ای که پر است از تندیس ها و سردیس های حیوانات بخت برگشته شکار شده، موضوعی است که ملایی آن را برای روایت اثر سینمایی خود انتخاب کرده است. فارق از تم فیلم که گویی قرار بوده در مزمت شکار و شکارچی باشد، تصاویری که با این فیلم بر روی پرده سینما ظاهر می شود هیچ نشانی از سینما و درام ندارد، بلکه بیشتر به فیلم های آماتوری شبیه است که از آزار حیوانات لذت می برد.

احمد کوپال که پس از جدا شدن از همسرش در کاخ بزرگ خود که مملوء است از تجهیزات عجیب و غریب به تنهایی زندگی می کند، در آستانه سال تحویل قصد خروج از خانه به همراه سگش را دارد، اما به دلیل گم شدن کلید و فراموش کردن پسورد قفل الکترونیکی در خانه اش همانجا حبس می شود. حالا او مانده و سگ عزیز تر از جانش و امکاناتی که در خانه دارد تا خود را از آن شرایط خلاصی بخشد.

منطق فیلم به طور کامل زیر سوال قرار دارد، گویی فیلمساز و فیلمنامه نویس نه در هنگام نوشتن فیلمنامه و نه هنگام ساخت به هیچ یک از منطق های روایی فیلم فکر نکرده اند و تنها هم و غم خود را بر تصویر کردن لوکیشن هایی از خانه گذاشته اند که هیچ گونه اثربخشی بر پیش برد درام ندارد. دکورهای سنگین، آکساسوارهای کم یاب و آوردن برخی حیوانات به داخل لوکیشن برای تصویر کردن بخشی از اوهام کوپال تنها هنرنمایی است که فیلمساز بلد است. که آن ها را هم نتوانسته به درستی و جذابیت اجرا کند. اجرایی که در بهترین حالتش سیرک متوسطی را در نظر تماشاچی مجسم می کند.

فیلم برگرفته از تصاویری است که هر بیننده ای را آزرده خاطر می سازد و به هیچ عنوان با روحیه تماشاگر ایرانی هم سو نیست. نشان دادن با جزئیات گرفتن الکل از ادرار با تبخیر آن و سپس نوشیدنش، خوردن کرم از داخل خاک گلدان و در نهایت پاره کردن شکم سگ مقابل دوربین و تشریح بدن سگ مرده همه و همه جزئی از هنرنمایی فیلمساز است که به گمان خود دارد خلاقانه عمل می کند و جنسی از سینمای متفاوت و کمتر دیده شده ای را به تماشاگر نشان می دهد. غافل از اینکه تماشاگر برای دیدن این دست فیلم ها کافی است با کلیکی در موتورهای سرچ اینترنت به مشمئزترین تصاویر و ناهنجار ترین رفتارهای هیستریکی دست یابد که در مجموعه تصاویر زرد و نه محیرالعقول جای می گیرند.

عجیب ترین بخش این مجموعه قرار گرفتن آن در بخش مسابقه سینمای ایران است که نمایشی کامل از بی تدبیری و کج سلیقگی هیأت انتخاب فیلم فجر را یادآور می شود. شاید به این بهانه بتوانیم نامه اعتراضی برخی از فیلمسازان راه نیافته به جشنواره را مرور کنیم و به حرف دل آن ها که هیأت انتخاب را بی سلیقه و نا آگاه خوانده اند صحه بگذاریم. چرا که انتخاب چنین فیلمی برای نمایش در جشنواره چه در بخش چشم انداز و چه مسابقه به هیچ عنوان قابل قبول نیست!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.