چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۰

نگاهی به فیلم «آباجان» آخرین ساخته هاتف علیمردانی

روایت تلخی های ناتمام یک فیلمساز این بار در بستر دوران جنگ

آباجان

سینماپرس: علی دشتبان/ در کل می توان از آباجان به عنوان داستانی تلخ اندیش نام برد که فضای دوران جنگ را بستری مناسب برای بیان تلخی هایش دانسته و رخت ماتم را این بار بر شانه پیرزنی انداخته است که قرار است نماینده مادر ایرانی و سنتی باشد. مادری که نتوانسته خانه خود را به مثابه سرزمینش از گناه و آفت و بلا مصون نگه دارد.

فیلم سینمایی «آباجان» به نویسندگی و کارگردانی هاتف علیمردانی و با بازی بازیگرانی نام آشنا نظیر فاطمه معتمد آریا، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی و سعید آقا خانی ساعتی پیش در سالن همایش های برج میلاد به اکران درآمد. فیلمی در فضای دهه ۶۰ و حال و هوای شهرستان ها در زمان جنگ که صدای آژیر و سوت هواپیماهای جنگی در آن موتیفی فراموش نشدنی برای چند نسل به شمار می رود. فیلم در شهرستان زنجان می گذرد و در فضای خانه ای بزرگ و قدیمی که متعلق به پیرزنی به نام آباجان است. آباجان که فرزندش خلیل را به جبهه های جنگ فرستاده است، اکنون با بی خبری از پسرش چشم انتظار آمدن اوست، در حالی که دامادش که از دوستان خلیل نیز بوده مدتی است از شهادت او به آباجان خبر داده است. اما آباجان نیز مانند هر مادر چشم انتظار دیگری خبر شهادت فرزندش را نپذیرفته و همچنان در انتظار شنیدن خبری خوش از فرزندش است.

فضای فیلم که در دوران جنگ نفس می کشد به شدت سیاه و تلخ است، آباجان که به همراه هووی خود با بازی فریبا متخصص در یک خانه زندگی می کنند، ناملایمت هایی را از سوی دامادهایش می بیند که هر کدام به طریقی دل پیرزن چشم انتظار را می لرزانند. از سویی دیگر با برملا شدن عضویت فرزند هووی آباجان یعنی محسن که جوانی تنها و معترض است در یکی از گروهک های معاند نظام، و از سویی دیگر پیدا شدن تریاک در آشپزخانه و خوردن اتفاقی آن توسط کودک خردسال خانه که نوه آباجان است تلخی و نا امیدی در گوشه به گوشه این خانه بخت برگشته لانه کرده است. از کفتر بازی بزرگ خاندان که اکنون زمین گیر شده است تا اعتیاد داماد بزرگ آباجان که هم ناظم مدرسه است و هم سابقه جبهه و جنگ داشته می توان فهمید که هاتف علیمردانی همچنان قصد دارد به تلخ اندیشی و سیاه نمایی در آثارش ادامه دهد.

اما مسأله دیگری که فیلمساز در آثار گذشته اش نیز به نحوی به آن پرداخته است عشق ممنوع است که این بار در قامت یک خواهر و برادر رضایی نمود پیدا می کند. هرچند علیمردانی در دیالوگ های چند شخصیت قصد توجیه کردن این رابطه را دارد که به ظاهر شرعی است و مشکلی از لحاظ مذهب و شرع ندارد، اما تأکید به آن در ساختار فیلمنامه و اثرگذاری که میان شخصیت های داستان دارد شأن این موضوع را به شدت نازل و در عین حال حساس کرده است. امری که به طور معقول و از منظر اخلاقیات و فرهنگ عام جامعه سنتی به خصوص آذری زبان ها غیر معقول و نامتعارف می نماید.

اما اگر آثار پیشین کارگردان را خصوصا طی سه سال گذشته دنبال کرده باشید متوجه رشد محسوس او در کارگردانی و نیز بازی گرفتن از بازیگر ها خواهید شد.   همچنین فیلمبرداری نسبتا خوب و موسیقی عمیق و تأثیر گذار فیلم را می توان از نقاط قوت اثر ارزیابی کرد که نشان از رشد نسبی کارگردان در تسلطش به زبان سینما و ابزار بیانی آن دارد. در کل می توان از آباجان به عنوان داستانی تلخ اندیش نام برد که فضای دوران جنگ را بستری مناسب برای بیان تلخی هایش دانسته و رخت ماتم را این بار بر شانه پیرزنی انداخته است که قرار است نماینده مادر ایرانی و سنتی باشد. مادری که نتوانسته خانه خود را به مثابه سرزمینش از گناه و آفت و بلا مصون نگه دارد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.