جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۰

نگاهی به فیلم «ماه‌گرفتگی» به کارگردانی مسعود اطیابی

صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق/ فرق است بین بی طرف بودن با محافظه کاری!

ماه گرفتگی

سینماپرس: اگر این فیلم مسعود اطیابی در زمانی که «قلاده‌های طلا» یا حتی «پایان‌نامه» ساخته شد به تصویر کشیده می‌شد چه نوع مواجهه‌ای با مخاطب داشت و مخاطب فیلم را چگونه می‌دید؛ یا شاید اینگونه بهتر باشد مطرح شود که آیا این کارگردان حاضر بود سال ۸۸ یا ۸۹ هم این فیلم را بسازد و هزینه‌های احتمالی‌اش را متقبل شود؟

حسن گوهرپور/ «ماه‌گرفتگی» به کارگردانی مسعود اطیابی به فتنه سال ۸۸ می‌پردازد (ظاهراً فقط روز ۳۰ خرداد)؛ و داستان پسری را روایت می‌کند به نام «هادی رفیعی.» که از مشهد برای ادامه تحصیل به تهران آمده است؛ او از جمله بچه‌هایی است که دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را با مفاهیم قرآن گذرانده و همیشه سعی کرده با بنیان‌های شرعی زندگی خود را به عمل برساند و در این راه هم موفق بوده است؛ اما ناگهان بر حسب اتفاق با دختری آشنا می‌شود که ظاهراً علاقه‌هایی صورت می‌گیرد؛ در این میان، و در شلوغی‌ها و درگیری‌ها در اطراف مسجد لولاگر به ضرب گلوله کشته می‌شود. ساعاتی بعد وبلاگ او هک شده و اطلاعاتی از او به مخاطبان داده می‌شود و ...

این فیلم نکته متمایزی را مطرح نمی‌کند که محل تأمل باشد؛ علی‌الحال به چند مورد در این میان اشاره می‌شود:
۱-  وقتی فیلمی با موضوعی سیاسی ساخته می‌شود، باید از منظر زمانی «به‌موقع» باشد (صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق). در نظر داشته باشید اگر این فیلم مسعود اطیابی در زمانی که «قلاده‌های طلا» یا حتی «پایان‌نامه» ساخته شد به تصویر کشیده می‌شد چه نوع مواجهه‌ای با مخاطب داشت و مخاطب فیلم را چگونه می‌دید؛ یا شاید اینگونه بهتر باشد مطرح شود که آیا این کارگردان حاضر بود سال ۸۸ یا ۸۹ هم این فیلم را بسازد و هزینه‌های احتمالی‌اش را متقبل شود؟ امروز دیگر به تعبیری آب‌ها از آسیاب افتاده و جامعه حساسیت ویژه‌ای به این موضوع ندارد. بنابراین ساخت این فیلم، چندان هم به لحاظ زمانی دارای ارزشی ویژه به شمار نمی‌رود. البته پرداختن به فتنه ۸۸ شجاعت می خواست و باز هم شجاعت می خواهد و هر کس در این زمینه دغدغه خود را نشان می دهد، باید مورد تقدیر قرار گیرد، اما توقع این است که خیلی قوی تر و حرفه ای تر حرف ها زده شود.
۲-  حالا از منظری دیگر نگاه کنیم؛ به فرض اینکه هنوز هم این اتفاقات برای برخی دغدغه باشد؛ این فیلم چه حرف تازه‌ای دارد؛ کدام زوایای پنهانی را آشکار می‌کند؟ دربارۀ چه دغدغه‌ای روشنگری می‌کند و آن را بر طرف می‌سازد. چه نکته‌ای را مطرح می‌کند که مثلاً آثاری از همین جنس به آن نپرداخته است؟  کدام سند را رو می‌کند که نشان دهد در آن روزگار چه اتفاقی افتاده است.

۳-  قصه اصلی در جاهایی درگیر یک موضوع عاشقانه سطحی می‌شود که اساساً ارتباطی با اصل قصه ندارد. پسری بسیجی که اتفاقاً تمام دوستانش او را به انسانیت و ایمان می‌شناسند؛ انگار با دختری در ارتباط بوده که چندین بار هم او را دیده و معلوم نیست برایش گل رز می‌فرستاده و (البته پایان فیلم معلوم شد که گل از کجا می‌آمده) به او علاقمند بوده است؛ بدون اینکه در نظر داشته باشد از نرگس دختر عموی خود خواستگاری کرده و منتظر پاسخ اوست. این موضوع در جاهایی از ماهیت قصه پیشی می‌گیرد.
۴-  موضوع دیگر اعتراض‌هایی است که حتی دامنۀ آن‌ها به یک خانواده امنیتی هم کشیده شده است. یعنی اینکه حتی خانواده‌هایی که مراقب همه چیز هستند، فرزندهای‌شان وارد موضوع تنش‌های انتخابات شده‌اند. مإمور امنیتی (با بازی کامبیز دیرباز) جایی در مسجد به حاجی (با بازی قاسم زارع) می‌گوید: ما خودمان هم انگار تردید کردیم (نقل به مضمون) بچه موندن بزنن، نزنن، و ... این حرف‌ها دریک فیلم سیاسی پس از ۷ سال که از واقعه می‌گذرد حرف‌های تازه و بکری برای مخاطب نیست و محرکی هم ایجاد نمی‌کند که بخواهد فیلم را ادامه دهد. ضمن اینکه باید دید چقدر با واقعیت تطابق دارد.
۵-  فیلم سیاسی در برخی مواقع جسارت می‌خواهد؛ «قلاده‌های طلا» در آن روزگار جسارت داشت فیلم‌های دیگری هم که آن روزگار ساخته شدند و به موضوع پرداختند فارغ از اینکه چقدر کیفیت داشتند و چه گفتند؛ جسارت به خرج دادند؛ اما جسارت این فیلم کجا بود؟
۶-  شاید بشود گفت تمام تلاش کارگردان در این بود که در پی‌رنگ اصلی عنوان کند، اگر هزینه‌ای حاصل آمده، فقط برای عده‌ای از جامعه که معترض بودند ایجاد نشده؛ بلکه خانواده‌های مذهبی و افرادی که پیوندی عمیق با نظام دارند هم هزینه داده‌اند.
۷-  سرانجام اینکه: ماه‌گرفتگی تلاش کرد بی‌طرف به موضوع نگاه کند؛ و در این منظر؛ موفق بود. اما محافظه‌کارانه نمی‌شود فیلم ساخت.

* تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.