شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶

در برنامه «هفت» مطرح شد:

قاسمخانی: به فکر ساخت «خوب، بد، جلف ۲» هستم/ جدال فراستی و قطبی زاده بر سر «ماجرای نیمروز»

برنامه هفت

سینماپرس: مهدویان در اجرا یک نوع فاصله‌گذاری دارد. این فاصله‌گذاری هم در فرم و هم در قصه وجود دارد او بدون آنکه به ابعاد تراژیک واقعه نزدیک شود، احساسات مخاطب را به قلیان درمی‌آورد.

ششمین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» با اجرای بهروز افخمی به مناسبت سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شب گذشته ۱۵ بهمن ماه روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت.

قاسمخانی: به فکر ساخت قسمت دوم «خوب، بد، جلف»‌ هستم

بهروز افخمی در ابتدای برنامه با پیمان قاسم خانی، سام درخشانی و پژمان جمشیدی، کارگردان و بازیگران فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» به گفتگو نشست. پیمان قاسم خانی در این باره گفت: امروز اولین نمایشی بود که با مخاطبان این فیلم را دیدم. مطمئن نبودم تماشاگر با تمام فیلم ارتباط برقرار کند ولی امروز از دیدن واکنش خوب مخاطبان و استقبال بسیارشان خیلی خشنود شدم.

وی افزود: ساخت قسمت های دوم این فیلم را از چند کارگردان خوب شنیدم و تشویق کردند که زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی می تواند موفق باشد. نوشتن روابط و دوستی های مردانه را بسیار دوست دارم و بد هم درنمی آید. امروز بعد از بازخوردهای خوب برج میلاد و صحبت های مشوقانه سینماگران، به طور جدی به این فکر کردم تا قسمت دوم فیلم را تولید کنم.

این نویسنده و کارگردان افزود: یک سال روی تدوین این فیلم کار کردیم تا تدوین خوبی داشته باشیم. هربار با نشستن پشت میز تدوین، تحریک می شدم یک تغییر مجددی روی فیلم بدهم. آقای خرقه پوش بیش از یک تدوینگر برای این فیلم سهم داشت و من بسیار از او ممنونم.

مهدویان: استقبال مردم از «ماجرای نیمروز» بهترین دستاورد جشنواره ماست

«هفت» در ادامه با حضور عوامل فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» به گفتگو درباره این فیلم پرداخت. محمدحسین مهدویان، کارگردان این فیلم بیان داشت: این چند روز برای من روزهای خیلی خوبی است. ما از آن چیزی که از اکران فیلم در جشنواره توقع داشتیم، بدان رسیدیم و آن هم استقبال مردم از فیلم بود.

این کارگردان افزود: من درباره این موضوع پیشتر تحقیقات بسیاری کرده بودم و به کمک ابراهیم امینی که پیشتر دراین خصوص با هم همکاری داشتیم، نگارش فیلمنامه را آغاز کردیم. به هر حال کار سختی بود و من چندین بار در میانه راه به آقای رضوی گفتم، درنگ کنیم. نگارش نسخه های متعدد فیلم با فصل های مختلف تاریخی انرژی زیادی برد. سناریو تا روز فیلمبرداری تمام شد. یعنی در پیش تولید نیز بر روی آن کار می کردیم.

مهدویان درباره بازی جواد عزتی در نقشی متفاوت در فیلم گفت: خیلی برای این نقش مطمئن بودم. چون در چهره جواد، پیچیدگی ای می دیدیم که حس می کردم می تواند برای این نقش موفق باشد. نگران بودم اگر جواد نیاید چه کسی را باید برای این نقش انتخاب کنیم؟!

رضوی: زمان پرداختن به سوژه «ماجرای نیمروز» رسیده بود

در ادامه سیدمحمود رضوی، تهیه کننده «ماجرای نیمروز» نیز گفت: برخی از سوژه ها نقطه اوج دارند اگر در نقطه اوج سراغ آنها رفتی، رفتی والا برای آینده ممکن است بیات شوند. موفقیت های سال گذشته برای «ایستاده در غبار» و «سیانور» سبب شد تا برای من تهیه کننده این موقعیت قطعی شود که به سراغ این سوژه بروم و با تمام توان فیلم را تولید کنیم. در آخر تابستان تازه نگارش فیلمنامه توسط مهدویان آغاز شد.

رضوی خاطرنشان کرد: واقعیت این است که بلایی که بر سر فیلم «سیانور» افتاد مرا در مسیری که انتخاب کردم مصمم تر کرد. شما نیز می دانید این چنین ژانرها و سوژه ها، ژانرهایی ست که مخاطب دارد اما در این سالها نادیده گرفته شده است. زیست سینما و حیات آن اقتضا می کند که به همه ژانرها پرداخته شود. من سعی کردم با وجود اتفاقات سال گذشته این مسیر را ادامه دهم. چراکه از طرفی می بینم کسی نیست که این فضا را ادامه داد. روایت تاریخ بدون آنکه دخل در آن رخ داد. دوم آنکه واقعیت های جذابی است که نیاز به دخل و تصرف ندارد. اگر سهم این سینما به اندازه ۲-۳ فیلم در این ژانر باشد، من رضوی سعی کردم این بار را بر دوش بکشم.

وی نهایتا گفت: از آقای روزی طلب و رمضانی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بسیار ممنونم. اینها به عنوان یک پشتوانه پژوهشی کار به ما بسیار کمک کردند.

سه گانه تاریخی رضوی تکمیل می شود

وی با بیان آنکه تاکنون واکنش منفی به این فیلم نداشتیم، گفت: به دنبال ساخت قسمت سوم این سه گانه تاریخی از برهه کوتاه جذاب و مهمی از تاریخ معاصر ایران هستم و دراین خصوص با مهدویان هم گفتگوهایی داشتم.

جواد عزتی نیز بیان داشت: بنظرم بازی ها خیلی یکدست بود و تلاش کارگردان هم همین بود که یکدست باشد. طبیعتا این جور کاراکترها که همگی کنار هم هستند و یک شغل دارند، یکجور می شوند اما شگفت است که همگی رنگ و شخصیت متفاوت دارند. ما خود از تماشای فیلم در سینما به وجد آمدیم.

نقد فیلم های سینمایی حاضر در جشنواره سی وپنجم

«هفت» در ادامه با حضور سعید قطبی زاده و مسعود فراستی به نقد و بررسی فیلم های روز ششم جشنواره فیلم فجر پرداخت.

سعید قطبی زاده در نقد فیلم سینمایی «آذر» بیان داشت: فیلم مشکلاتی در فیلمنامه دارد. تقریبا ۴۵ دقیقه از فیلم گذشت تا قصه شروع شود. به همین خاطر یکسری از تماشاگران واقعا سالن را ترک کردند. اما من تا آخر نشستم و دیدم فیلم، یک فیلم معمولی است و خیلی بد نیست. خیلی مهم است تو فیلمی بسازی که مردم نخندند. آن هم با موتورسواری یک خانم در شغل پیک موتوری.

وی افزود: فیلم به نوعی می خواست «رضا موتوری» زنانه شود اما نشده است. فیلم تصویری از یک استقلال طلبی زنانه را نشان می دهد. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که فیلم را دیدیم و بعد از آنکه فیلم تمام شد، برای من نیز تمام شد.

فراستی: مهدویان پخته تر شده است

در ادامه فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» ساخته جدید محمدحسین مهدویان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. فراستی در نقد این فیلم گفت: بنظرم این فیلم از فیلم قبلی این کارگردان که اصلا فیلم خوبی نبود، جلوتر است. یعنی دوربین با همان سبک مستندگونه کار خودش را می کند و پخته تر شده است. حتی می تواند در جاهایی بازی بگیرد.

وی افزود: کارگردان دست روی مسئله ای گذاشته که نسل امروز اصلا در جریان آن نیستند. اساسا روی با بچه های داخل نظام کار می کند. در این برخورد این بچه ها را کمی به ما نزدیک می کند. موفق می شود سمپاتی کند اما هیچ کدام را شخصیت نمی خواهد بکند یا نمی تواند بکند.

این منتقد سینما بیان داشت: فیلم خشونت آن دوران را نمی تواند ترسیم کند. یعنی به لحاظ سیاسی معتقدم مجاهدین در آن زمان توانستند این خشونت را هم به نظام و هم به مردم تحمیل کنند. و چون این خشونت را درنمی آورد به نظر فضا خیلی جدی نیست. این کمی با واقعیت تطبیق نمی کند و این خودداری برای آن دوران نیست. بنظرم در این تحقیق اینجاست که در نمایش بچه ها دچار اشکال می شود.

فراستی افزود: درباره سر دیگر دعوا یعنی بچه های آن طرف و موسی خیابانی و... تقریبا هیچ چیز نشان نمی دهد. اینجا مشکل ایجاد می شود. وقتی یک سر دعوا لانگ لانگ است و چیزی از آن نمی بینیم. لذا مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی کند. سعی می کند درگیری ها را دراماتیزه نکند و مستندگونه تر نشان دهد. تیپ هایی که از بچه های این سمت می سازد، قابل قبول و باور هستند.

قطبی زاده: به توانایی مهدویان در خلق درام بدون دخل در تاریخ غبطه می‌خورم

در ادامه سعید قطبی زاده درباره «ماجرای نیمروز» اظهار داشت: البته ما تاثیر این خشونت را در جامعه و افراد فیلم می بینیم. شخصیت فرعی فیلم یعنی مسعود درحقیقت شخصیت لطیف دموکرات منش روشنفکر فیلم است که وقتی کشته شدن برادر خود را به شکل قصابی می بیند، در سکانس پایانی فیلم می گوید هرچه زودتر بریزید و بکشید. این یعنی او متاثر از فضای خشونت فیلم شده است.

وی افزود: من بحثم درباره این فیلم دو بخش دارد. بعد از «ایستاده در غبار» همیشه این توانایی از این فیلمساز جوان برای من غبطه برانگیز بود که چطور می تواند این چنین وقایع را دراماتیزه کند، به گونه ای که هیچ دخلی در واقعیت نبرد؟ وقتی ساعتی پیش «ماجرای نیمروز» را دیدم و هنوز همراهم است و فیلم فوق العاده ای بود، به این نتیجه رسیدم این ویژگی در ذات این جوان است و به شدت سینما و درام را می شناسد و می فهمد چه چیز را از تاریخ باید بلد کند.

نمی توان چشم از «ماجرای نیمروز» برداشت

وی افزود: همه بازیگران فیلم در نقش های مختلف تیپ های منحصر بفردی هستند که همگی از تاریخ سینما می آیند. چه توازن خوبی در ریتم فیلمنامه داریم. حتی ۵ دقیقه فیلم آرام نمی نشیند. منحنی درام چنان نشسته است که بدون هیچ بازیگر فوق ستاره، نمی توان چشم از فیلم برداشت.

قطبی زاده اظهار داشت: قابلیتی که سازنده اثر دارد فقط ۱۰ درصد این فیلم است و باقی اجرا این فیلم است. مهدویان در اجرا یک نوع فاصله گذاری دارد. این فاصله گذاری هم در فرم و هم در قصه است. او بدون آنکه به ابعاد تراژیک واقعه خیلی نزدیک شود، احساسات مخاطب را به قلیان درمی آورد. در عین حال در عین مینیمالی و سادگی، هم تراژدیک است و هم حماسی.

وی افزود: دوربین دائما در جنبش و حرکت است. کارگردان در هدایت بازیگر نیز از احساس گرایی پرهیز می کند چون هدف بزرگتری دارد. در میزانسن تصویر، همواره خطوط افقی و عمودی بیداد می کند. این فاصله گذاری ضمن اینکه برای گذر از راکورد تصویری ۳۰ سال پیش است و به سختی می تواند مشکل طراحی صحنه گرفت، در قصه نیز این رخ می دهد. قصه پردازی به لحاظ تصویر. مهرداد صدیقیان دلبسته دختر است. اما در تمام فیلم مدام سعی می کند این دلبستگی به دختر و این تعهد به مجموعه را به کشمکش درونی تبدیل کند. در عین حال یک شخصیتی که از قله ها آمده حالا مجبور است در شهر محبوس شود. در حرف زدن حجازی فر، چهره و نوع بازی ها این خشونت ذاتی را می بینیم.

این منتقد خاطرنشان کرد: چقدر، چقدر و چقدر جای تبریک دارد که یک کارگردان با این میزان جاه طلبی فیلمبرداری را آورده که من اصلا او را نمی شناسم. این اتفاق درباره باقی عوامل اصلی این فیلم نیز وجود دارد. این فیلمساز مورد علاقه من است که این میزان جاه طلبی را به رخ می کشد و به همه عواملش گفته بیایید و عرض اندام کنید و بدین شیوه نسل جدیدی از بازیگران را معرفی می کند.

فراستی: مهدویان اصلا درام بلد نیست!

در ادامه مسعود فراستی بیان داشت: اتفاقا اساس مشکل من بر سر درام است. بنظرم مهدویان اصلا درام را قبول ندارد. علت این فاصله گذاریش هم این است که به لحظه سینمایی قبول دارد و در برخی لحظات مجبور است به درام روی بیاورد اما قبول ندارد. پشت سبک مستندی هم می ایستد و مخفی می شود که بدان تبحر پیدا کرده است. در سکانس آخر نه واقعه دراماتیزه می شود نه شخصیت ها. برای همین هم شخصیت ها از تیپ ها جلوتر نمی روند. اما او به زودی مشکل پیدا خواهد کرد. از سر این فیلم این مشکل بیشتر خواهد شد تا فیلم های بعدش.

فراستی افزود: وقتی شما یک واقعه ای را از تاریخ ایران که به شدت سیاسی است بیرون می کشید، یا باید آن را به ملودرام سطحی بی در و پیکر تبدیل کنی، یا باید حس ملودرام را مینیمال کنی و حس مستندش را بیشتر کنی. در این حالت اکشن ها به چیزی شبیه اکشن و واقعیت بدل می شود. وقتی اکشن را دراماتیزه نمی کنی، درواقع می گویی واقعیت ماجرا به همین سادگی است و ساده ست.

این منتقد ادامه داد: دوربین فیلم که اساسا مدیوم است، در برخورد با شخصیت ها لانگ است و سبب می شود نتواند جلو برود و واقعیت ها را در لحظه دراماتیزه کند. علی القاعده کارگردان نباید جلو برود و اشک شخصیت ها را برای ما نشان دهد، اما از دستش درمی رود و نشان می دهد.

فراستی درخصوص سکانس آخر فیلم گفت: در سکانس آخر نه در گرفتن این خانه ما نمی فهمیم در این خانه جانوران حرفه ای این کار هستند و این را نشان نمی دهیم. یعنی جغرافیای خانه درنمی آید. نمی فهمیم سر و ته و پشت بام این خانه کجاست و چگونه می توان بدان تصرف کرد! اجرای این سکانس خیلی بد است. و ناچار است خیابانی با یک تیر بمیرد و با یک نارنجک خانه فتح شود. این بحث اصلی است.

در ادامه قطبی زاده بیان داشت: این بحث می تواند از سمت من با زاویه مثبت بیان شود. ایده کارگردان این فیلم که قصه را هم شامل می شود، ایده پرهیز و اجتناب است. یعنی کاملا با یک فاصله مشخص سمت آدم ها می رود. احمد مهران فر کاملا یک رهبر است اما خلاف تمام رهبرانی که در فیلم های ایرانی دیده ایم. او به عنوان کسی که محور و مرکز یک تشکیلات امنیتی است آدمی است که می ترسد، اشتباه می کند و به اشتباه خود نیز به شکل بدی اعتراف می کند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.