یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۲

نقدی بر فیلم «سارا و آیدا»

«سارا و آیدا»؛ جعلی و ساختگی/ التهاب الکی خوش‌ها!

سارا و آیدا

سینماپرس: سارا و آیدا خط قصه بدی ندارد. مشکل این است که بلد نیست از این خط‌ قصه جذاب استفاده درستی بکند. همه چیز فیلم انقدر جعلی و الکی و سرخوشانه است که بیش از آن‌که تاثیرگذار از کار دربیاید، خنده‌دار از آب درآمده. مشکلی که میری در فیلم‌های قبلی‌اش هم داشت.

مشکلی که هر منتقدی می‌تواند با فیلم‌های میری داشته باشد تشتت مضمونی آن‌ها است. میری همه نوع فیلمی در کارنامه‌اش دارد و این اصلاً چیز بدی نیست. بسیاری از کارگردانان مطرح جهان مثل اسپیلبرگ و اسکات هم در تمام ژانرها فیلم ساخته‌اند اما تفاوت آن‌ها با میری و سایر کاگردانان این چنینی در این است که پشت فیلم‌های متنوع و گاهاً متضاد آن‌ها یک نگاه مشترک قابل ردیابی است. آن‌ها توانسته‌اند نگاه خاص خودشان به جهان را به فیلم‌هایشان منتقل کنند، اما فیلم‌های میری فاقد این نگاه است. 

میری صرفاً تکنسینی است که سعی می‌کند فیلم‌نامه را تصویری کند. به لحاظ فنی هم کارگردان بدی نیست. دکوپاژ و دوربین را می‌شناسد و بلد است چگونه به لحاظ بصری فیلم را از آب و گل در بیاورد. اما عدم یک نگاه باهویت باعث می‌شود فیلم‌هایش عمق آثار سینمایی بزرگ جهان را نداشته باشد و اغلب کارهایش جعلی و باسمه‌ای از کار در بیاید. درست مثل سارا و آیدا که از یک فاجعه و التهاب حرف می‌زند، اما اصلاً ملتهب نیست. 

تمام نیمه اول فیلم شاهد لوس بازی دو دختر هستیم که بیشتر از آن‌که دخترانی پخته و بالغ به نظر برسند، تین‌ایجرهایی هستند الکی خوش که در اوج غم و غصه داب‌اسمش می‌سازند. نهایت غمشان هم از به زندان اُفتادن مادر این است که گوشه‌ای کز کنند و مثل دختر دبیرستانی‌ها همراه با چندقطره اشک آهنگی را زیر لب زمزمه نمایند. از همه بدتر که منتظرند که کسان دیگری مشکلاتشان را حل کنند.

وقتی شما چنین شخصیت ضعیف‌النفس و بی‌خاصیتی را در مرکز قصه قرار می‌دهید معلوم است که آن پایان به ظاهر اخلاقی که برای طراحی‌اش این همه زحمت کشیده شده محلی از اعراب نخواهد داشت. چون این تصمیم نه حاصل یک تحول عمیق شخصیتی که بیشتر حاصل یک احساسات زودگذر کودکانه است. 

از آن طرف قطب منفی ماجرا هم به مدد بازی بسیار بد مصطفی زمانی بیشتر خنده‌دار از کار درآمده تا ترسناک. مصطفی زمانی مناسب چنین نقش‌هایی نیست. انقدر شیک و تر و تمیز است که نمی‌توان او را به عنوان یک خائن بالفطره پذیرفت. سایر نقش‌های فرعی فیلم هم چنین وضعیتی دارند، همگی تیپ‌هایی تصنعی هستند که بود و نبودشان هیچ فرقی به حال داستان فیلم ندارد. از نامزد سارا بگیر تا همسر میثاق و مادر و رئیس شرکت. این شخصیت‌ها هیچ کنشی در داستان ندارند و هیچ گره‌ای را باز نمی‌کنند و از همه مهم‌تر هیچ ماجرایی را هم حل نمی‌کنند. 

فیلم خط قصه بدی ندارد. مشکل این است که بلد نیست از این خط‌ قصه جذاب استفاده درستی بکند. همه چیز فیلم انقدر جعلی و الکی و سرخوشانه است که بیش از آن‌که تاثیرگذار از کار دربیاید، خنده‌دار از آب درآمده. خصوصاً لحظاتی که مصطفی زمانی قرار است آن وجه هیولایی درونش را نشانمان دهد. میری همین مشکل را در فیلم‌های قبلی‌اش داشت. حوض نقاشی هم یک ملودرام جعلی و ساختگی بود که صرفاً احساسات رقیق تماشاگران را هدف قرار داده بود. یا سعادت آباد بیشتر از آن‌که یک واکاوی عمیق از طبقه متوسط باشد یک سری مباحث خاله‌زنکی به روز شده و مدرن به نظر می‌رسید. میری تا زمانی که صرفاً یک تکنسین باشد و نتواند صاحب نگاه و هویت مستقلی شود، فیلم‌هایش به همین بدی خواهد بود.‎‌

* فردا

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.