سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۷

فیلمی از آیدا پناهنده

آدم هایی که برای زندگی در شیپور «اسرافیل» وارونه می دمند/ تصویری از جامعه سیاه عاری از امید

اسرافیل

سینماپرس: بهاره خدابخش/ «اسرافیل »جامعه را تا حدی سیاه و تلخ به تصویر می کشد که مغز استخوان ستون آن یعنی خانواده فرو می پاشد.آدم های فیلم هیچ کدام اهل مبارزه و ماندن نیستند و سرنوشتی شوم دور زندگی آنها را احاطه کرده است،اسرافیل جامعه را به حدی بی رحم نشان می دهد که در آن نه می شود به معنای واقعی عاشق شد نه به راحتی زندگی کرد و نه حتی در آن زنده ماند.

فیلم «اسرافیل» ساخته آیدا پناهنده در نهمین روز از سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد.

داستان روان اسرافیل به تلخی آغاز شده و به همان تلخی به پایان می رسد. قصه عشق ناکام بهروز و ماهی خط اصلی قصه این فیلم است.  

بهروز که نقش آن را پژمان بازغی بازی می کند، مردی میانسال است که بعد از گذشت بیست سال زندگی در کانادا برای رهایی از تنهایی به زادگاهش در شمال کشور بازمی گردد این در حالی است که ماهی به تازگی داغدار پسر جوان و کشتی گیر خود است، او عشق قدیمی بهروز است و در شرف یائسگی است. مرگ پسر و شرایط جسمانی ماهی او را به شدت افسرده و ناامید ساخته است، تا جایی که حال متزلزل روحیش باعث عزل وی از سمت معاونت مدرسه می شود.

عشق بین ماهی و بهروز حتی بعد از گذشت بیست سال همچنان در خاطر مردم شهر کوچک محل زندگی آنها پایدار است. دایی ماهی که فردی مستبد و غیر منطقی است، در همان سال ها به شدت با رابطه بین این دو مخالفت کرده و باعث می شود ماهی تا مرز خودکشی پیش برود و بهروز از ترس خشم دایی ماهی قاچاقی به ترکیه و سپس به کانادا فرار کند. حالا بهروز دوباره به بهانه ختم پسر ماهی به دیدن او می آید اما بار دیگر با حرف و حدیث های مردم و کینه قدیمی دایی ماهی جان دوباره می گیرد روبه رو می شود؛ ماهی که زنی مطلقه است با دیدن بهروز در قرارهای پنهانی اندیشه وصال را در سر می پرواند اما با ورود سارا معادلات به هم می خورد. سارا پیوند خویشاوندی دوری با بهروز دارد اما از طریق شبکه های اجتماعی باهم بیشتر آشنا شده و قرار ازدواج می گذارند.

اما زندگی سارا به شدت تلخ تر و سیاه تر از ماجرا و سرگذشت بهروز و ماهی است. مادر سارا  دچار اختلالات روحی و روانی است و برادر بیکار تحصیل کرده او تنها راه نجات از تنگنای اقتصادی را در مهاجرت به استرالیا می داند که تامین هزینه آن در گرو فروختن ملک مادر مجنونشان است.

نمایش بنیان متزلزل و نابه سامان خانواده و جبر زندگی و زمانه در تعیین سرنوشت زندگی در فیلم اسرافیل جز نمونه هایی بارزی است که در ماجرای هر کدام از شخصیت ها به نوعی بروز می کند. همچنین دایی ماهی به عنوان شخصیتی پرخاشگر در یک خانواده شهرستانی به عنوان شخصیتی عقب مانده و جاهل بدون هیچ دلیل و منطقی تنها عامل خشونت و مخالفت است. بهروز که در شرایط سخت فرار را بر قرار ترجیح می دهد آن هم فرار از نوع مهاجرت به خارج از کشور، دریچه ای که هم برای بهروز نمادی از امید و آینده است هم برای علی برادر سارا؛ «اسرافیل» جامعه را تا حدی سیاه و تلخ به تصویر می کشد که مغز استخوان ستون آن یعنی خانواده را متلاشی می شود. مردم آن نیز مانند دایی ماهی چنان با تنگ نظری و کینه جویی به طرزی عقب مانده معرفی می شوند که فرصتی برای ابراز عقاید باقی نمی گذارند و تنها به قضاوت یکدیگر می پردازند و در این میان آدم های داستان تنها و بی یاور یا باید مانند ماهی بسوزند و بسازند یا مانند بهروز و سارا و علی راه غربت را پیش بگیرند.

عشق سارا به بهروز هم نوعی فرار است اما با اندکی تفاوت، سارا از خانواده رو به زوال خود فرار می کند خانواده ای که هیج آینده روشن و مشخصی نمی توان برای آن تصور کرد، او مادر بیمار خود را رها کرده و با بهروز به امید فردایی بهتر راهی کانادا می شود همان جایگاهی که سازنده اثر آن را تنها راه چاره و در نهایت مسیر خوشبختی برای شخصیت های داستان خود قرار داده و تلاش می کند به این کاراکتر ها نماد عینی در جامعه ببخشد.

در نهایت هم فضا و تم سرد حاکم بر تمام صحنه های فیلم کار خودش را می کند؛ با وجود اینکه در انتها داستان به وصال دو تن از شخصیت های فیلم می رسد اما عشق ناکام و به جامانده و زنده بهروز نسبت به ماهی، علاقه او به سارا را تحت شعاع قرار داده و زندگی با او را تنها راهی برای رهایی از تنهایی به تصویر می کشد.

آدم های فیلم هیچ کدام اهل مبارزه و ماندن نیستند و سرنوشتی شوم دور زندگی آنها را احاطه کرده است، اسرافیل جامعه را به حدی بی رحم نشان می دهد که در آن نه می شود به معنای واقعی عاشق شد نه به راحتی زندگی کرد و نه حتی در آن زنده ماند.

آیدا پناهنده این بار هم مانند فیلم قبلیش سعی کرده است دنیای شخصیت هایش را در بستری از جامعه ای به تصویر بکشد که افراد خود را روز به روز منفعل تر کرده و اجازه انتخاب را از آنان سلب می کند اما این بار با درامی دست و پا شکسته و ساختاری ضعیف تر».

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.