پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶

نقدی بر فیلم هلن

«هلن»؛ الهه ای در راه فرار!/ آیا این چهره ای حقیقی از جامعه ما است؟

فیلم سینمایی«هلن»

سینماپرس: هلن و هلن ها، هیچ گاه نماینده خوبی برای جامعه ما نبوده و نخواهند بود و اگر بخواهند نماینده ای هم باشند، جز تباهی و عدم حل مسئله بیان دیگری برای ما ندارند و تجربه هم نشان داده که چنین نگاه های هیچ گاه از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار نمی گیرند.

محمد ابراهیم یزدانی و علی کرمی/ تشویش و نگرانی در بین بدبختی و بدشانسی های زندگی چیزی است، که می توانی در تمام نماهای هلن ببینید. فیلمی که اعتراضی است؛ اما زبانه های اعتراض ظاهراً در میانه هیاهوی آهنگ های ریتمیک حذف می شود. فیلمی که فمینیسم را دنبال می کند با نمادهایی ساده و بدیهی، البته بیان های اعتراضی بازیگران به وضع موجود و اینکه ایران جای ماندن نیست و اینجا بمانم چه کنم؛ خود هر کدام حدیث مفصلی است از وضعیت جامعه فعلی که در گیرودار معضلات اجتماعی قرار دارد.

شاید سوال شود بر چه اساسی شما انگ فمینیسم را بر این فیلم می زنید. در پاسخ باید بگویم، واضح ترین دلیل بر این مدعا شمایل پسرگونه هلن است. هلنی که در دوران نوجوانی مورد تعرض افرادی قرار گرفته و الان برای فرار از اتفاق دوباره این مسئله، خود را پسر جلوه می دهد. دلیل دیگر بر این مدعا، سیل بلا و مصیبتی است که به کرات بر سر هلن و مادر او از جانب مردان آمده است. مردانی که هر زمان اراده کنند، این جماعت زنان فیلم را به دنبال خود می کشند.

مهاجرت و گریختن از وضعیت موجود دیدگاه اصلی است، که به مخاطب القاء می شود. جوانان در حال گریختن و مادری که دیوانه شده است و جز سربار بودن، سرمایه دیگری برای دخترش ندارد. فیلم با ریتم تند آهنگ های هیپ هاپی شروع می شود و سبک پوشش هلن (نقش اصلی فیلم) مدل هیپ هاپی غربی است. نقش پدر در این فیلم کاملاً در حاشیه قرار دارد و چهره ای متنفر و کاملاً منفعت طلب و خودخواه از او برای ما ایجاد می شود. پدری که دختر خودش را کتک می زند و او را در کودکی با مادر رها کرده است. هلن فیلم معنا گرایی از نوع سبک صحنه های دوربین و قاب بستن ها نیست، اما توانسته است به خوبی تمامی اعتراض و خشم نهفته در شخصیت هلن را در سکانس آخر به تصویر بکشد.

دراین فیلم ما یک فرد نمی بینیم که زندگی درستی داشته باشد، تمام زن های فیلم یا به نوعی فریب مردان هوس باز جامعه را خورده اند یا خود در حال فریب دادن مردانی هستند که خود را به سادگی زده اند. مردان در این فیلم به کلی منفعت طلب هستند، حال گاهی منفعت آنها در جدایی و دوری از زنان است مانند جایی که کاراکتری که نقش اش را امین حیایی انجام می داد که از مادر هلن دوری کرد، یا منفعت آنها در پناه دادن آنهاست. به راستی آیا این چهره ای حقیقی از جامعه ما است. آیا واقعاً جامعه ما را مردانی هوس باز و پلید تشکیل داده است؟ چرا کارگردان و نویسنده این تصویر را از جامعه نشان می دهند؟

اجازه بدهید دایره بحث را گسترده تر بکنیم، چرا باید موضوع فیلم، زندگی یک سری جوان باشد که تنها دغدغه آنها رقص هیپ هاپی و تلاش برای بدست آوردن پول برای مهاجرت غیر قانونی به ایتالیا باشد. آقای کارگردان مگر چند صدم درصد جوانان ممکلت ما، دارای این دغدغه ها هستند؟ مگر نه این است که شما فیلمی می سازید تا آینه ای باشد برای نمایش جامعه ای که در آن زندگی می کنید و می کنیم. هیچ گاه در صدد کتمان این مشکل و معضل نیستیم که جوانان کشور ما به دلایل مختلفی مشکلات متعددی دارند؛ اما حرف این است که چرا کارگردانان ما، چرا نویسندگان ما دغدغه حقیقی این گروه را بیان نمی کنند و تنها دغدغه های شخصی خود را به آنها و جامعه حقنه می کنند.

آری دغدغه اصلی جوانان ما، بحث کار است، بحث ازدواج است، بحث رفاه اجتماعی است؛ اما هیچ گاه دغدغه جوانان ما رقص هیپ هاپی و این قبیل مسائل نبوده است. آقای کارگردان، شما به عنوان یکی از مصلحان اجتماعی وظیفه دارید تا این دغدغه ها و معضلات را در فیلمهای خود مطرح کنید و در آن به جواب و راهکار برسید.

مَثَل کارگردان، مثل جراحی است که توده ای سرطانی را در بدن بیمار شناسایی می کند و بعد از جراحی و خارج کردن، بدنی را که شکافته بخیه می زند و با گذر زمان آن را بهبود می بخشد. حال اگر دکتری مریضی را جراحی کند و به جای اینکه آن توده مشخص را بردارد، موجب ایجاد مریضی دیگری در آن فرد شود، یا اینکه توده را از بین ببرد ولی بعد از آن زحم را بخیه نزند، آیا این عمل او موجب سلامتی آن فرد می شود؟ بله کارگردان باید معضلات اجتماعی را شناسایی کند؛ اما در چارچوب و ضوابط مشخص شده، یعنی اینکه ابتدا طرح مسئله بکند، سپس پس از آن، به دنبال راهکار برای حل آن باشد. نه اینکه صرفا آن را بیان و سپس با سکوت اش در برابر آن معضل، به عبارتی حتی موجب شیوع و گسترش آن در جامعه شود. همانگونه که راهبر جامعه، مقام معظم رهبری در دیداری که با کارگردانان داشتند این مطلب را اینگونه بیان داشتند و فرمودند: «وقتی که ما در جشنواره فجرمان فیلم‌هایی نشان داده می‌شود که اصلاً سوق می‌دهد مردم را به سمت این مفاسد اجتماعی، در واقع فرهنگسازی ضد این جهت را داریم انجام می‌دهیم».

در نهایت شاید نیاز باشد توضیح مختصری در خصوص نام هلن در اسطوره شناسی نیز ذکر شود. زیباترین زن افسانه های یونان هلن نام داشت. مادر او لیدا از انسانها و پدرش زئوس از خدایان بود. زیبایی فوق العاده هلن بطرز چشمگیری همه را متحیر کرده بود و توجه همه را بی اختیار بسوی خود جلب می ساخت. هنگامی که هلن بزرگ شد، زیباترین و پر قدرت ترین شاهزاده های یونان مایل به ازدواج با او بوده و از آنجا که خواستگاران بسیاری داشته ناپدری او شاه کشور اسپارتا به همه کسانی که برای خواستگاری او آمده بودند گفت که همه آنها باید به کسی که به عنوان همسر هلن انتخاب میشود، وفادار بمانند. مردی که با هلن ازدواج کرد مینالوس ثروتمندترین و قدرتمند ترین آنها بود و با هلن به خوشبختی زندگی کرد. آفرودیت الهه عشق می خواست به پاریس شاهزاده توران پاداشی بدهد و به او قول داد که زیباترین دختر را برای او به ارمغان می اورد؛ اما پاریس با کشتی به اسپارتا رفت و در انجا هلن را دید و دلباخته او شد. پاریس هلن را وادار کرد که با او به شهر تروا بگریزد. مینالوس خشمگین شد و با خو د عهد کرد که پاریس را شکست دهد و هلن را دوباره بدست آورد. مینالوس تصمیم گرفت در تروا بر علیه پاریس همراه با متحدان خود بجنگد که این جنگها امروزه با نام جنگ تروا مشهور است.

حرف آخر اینکه هلن و هلن ها، هیچ گاه نماینده خوبی برای جامعه ما نبوده و نخواهند بود و اگر بخواهند نماینده ای هم باشند، جز تباهی و عدم حل مسئله بیان دیگری برای ما ندارند و تجربه هم نشان داده که چنین نگاه های هیچ گاه از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار نمی گیرند. اینجا می توان پیشنهاد کرد که چه بهتر است به جای هزینه های گزاف و عمری صرف ساخت چنین فیلم هایی نمودن، کمی رسالت حقیقی سینما را بشناسیم. سینمایی که وظیفه حقیقی آن شناخت آسیب ها و ارائه راه حل است، تبدیل شده است به یک موجود نق نقو که چیزی برای احیای سینمای خودش ارائه نمی دهد. بنظر می رسد سینمای ما باید یک اصلاح گر اجتماعی شود و از قالب یک سینمای جنجالی بی حاصیت خارج شود و به راهکار برسد. سینمایی که اصلاح گر نباشد خود به طوفانی نزدیک می شود که زیرساخت های اجتماعی جامعه را بهم می ریزد.

* سینما انقلاب

نظرات

  • بیتا ۱۳۹۵/۱۲/۱۹ - ۱۶:۱۳
    3 0
    من نمیدونم ما هم در این جامعه زندگی می کنیم در کنار همین نویسنده ها و کارگردانها اما چرا غالب فیلمهایی که ساخته میشه جامعه ای رو ترسیم کرده که من یا مای بیننده باهاش ناآشناییم. ادم احساس غربت می کنه میگه اینا کین یا کجا زندگی کردن که این فیلمو ساختن....

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.