یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۸

وزیر ارشاد پدر هنرمندان است یا ناپدری؟!

سید رضا صالحی امیری در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر

روزنامه جوان: وزیر ارشاد برای مجموعه هنرمندان جامعه نقش پدر را دارد. اگرچه این پدر عاریه‌ای و ناپدری است، با این حال بسته به ذات او، ممکن است از پدر واقعی فهمیده‌تر و دلسوزتر باشد.

وزیر ارشاد برای مجموعه هنرمندان جامعه نقش پدر را دارد. اگرچه این پدر عاریه‌ای و ناپدری است، با این حال بسته به ذات او، ممکن است از پدر واقعی فهمیده‌تر و دلسوزتر باشد، اما امان از روزی که دو نقش مخوف و غیرقابل تحمل «ناپدری» و «نابخردی» در وجود یک انسان دست به دست هم دهند و نقش پدر را برای آدم بازی کنند. کافی است نابخردی چنان اوج بگیرد که ناپدری تصور کند حق فروش زن و فرزندش را هم دارد. مثلاً هنرمندان فرهیخته کشور را بندگان زرخرید خود تصور کرده و به یک کاندیدا بگوید اگر به من می‌گفتی، چندتا هنرمند به تو می‌دادم. اینجاست که آدمی برای فرار از شر این دیوصفتی‌ها حاضر است سر به جهنم بگذارد، اما فرزندخواندگی این فراعنه سرمست قارونی را نپذیرد. این حد توهین به هنرمند جز از یک ذهن زرخرید برنمی‌خیزد.

 
وقتی بنده مصاحبه حین رأی ناپدری ارشاد را دیدم، به نظرم رسید این سؤال را از او بپرسم که جناب آقای صالحی‌امیری! چهار سال از ارسال نامه تقاضای دیدار و گفت‌وگوی مؤسسه رسول آفتاب با معاون فرهنگی‌تان می‌گذرد. طی این چهار سال، از معاون فرهنگی فرهنگی‌ترین وزارتخانه دولت انتظار پاسخی فرهنگی داشتم. متأسفانه تا این لحظه با فرار ایشان از زیر پاسخ، به عمق فهم فرهنگی‌اش پی برده‌ام. و اما جنابعالی که بعد از استعفای مشکوک و حقارت‌آمیز ناپدری سابق، سر این سفره دستمالی شده نشسته‌اید، تا این افاضات اخیرتان در نظر ما پسته لب باز نکرده بودید و از مغزدار یا تهی مغز بودن‌تان خبری نداشتیم. وقتی آن مصاحبه سرشار از شعور! و ادب! و اخلاق! شما در فضای مجازی پخش شد، بنده از داشتن چنین پدر ناخلفی احساس شرم کردم. کما اینکه پیشتر چنین شرمی را از ناپدری آموزش و پرورش به خاطر کاسبی خود و قاچاق دختر میلیادر بیکارش کرده بودم. نمی‌دانم خبر دارید یا خیر. بنده از بد روزگار دوتا ناپدری دارم، چون هم معلم هستم و هم نویسنده. حال سؤالم این است. وزارت ارشاد اسلامی را از سر می‌خوانید یا از ته؟
 
اگر از سر بخوانید، این وزارتخانه باید از ارشاد افراد به اسلام و از گل شدن خارها، خرسند باشد، نه اینکه از زور عصبانیت حالتی نزدیک به انفجار به او دست دهد. مثل ندامت آن خواننده از رویه بد گذشته و دست رأفتی که بر شانه‌اش نشست.
اما اگر از ته بخوانید، طبیعتاً برای ارشاد افرادی مایه فخر و مباهات خواهند بود که از اسلام ارشاد شده و اعلان ندامت از خوبی‌های گذشته کرده‌اند. مثل آن یکی خواننده که البته ایشان هم به تازگی از ندامت خود نادم شده و خوشبختانه ارشادی‌ها را در خماری گذاشته است. پس سؤال بنده این است؛ وزارت ارشاد را از سر می‌خوانید یا از ته. خوب فکر کنید و اگر دوست داشتید مثل معاون فرهنگی‌تان پاسخ بنده را بدهید!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.