چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۱

به بهانه ایجاد کمپین موسوم به «هنر توقیف شدنی نیست»

شأن سینما را شما رعایت نمی‌کنید!

کمپین هنر توقيف‌شدني نيست

سینماپرس: اینکه ما نمی‌خواهیم هیچ فیلمی توقیف شود، ایده خوبی است و شرط اصلی آن این است که هیچ فیلم ضد اخلاق و غیرفرهنگی ساخته نشود و اگر چنین فیلمی به شکل غیرقانونی ساخته شد ساختارهای هوشمند آن را برای عده‌ای محدود به نمایش بگذارند و جنبه‌های مختلف آن از سوی منتقدان و کارشناسان آگاه مورد بررسی قرار گیرد تا برای همیشه اتهام توقیف اثر هنری از ساحت حکومت اسلامی زدوده شود.

«هنر توقیف‌شدنی نیست» عنوان کمپین تازه اینستاگرامی است که با درج هشتک #شأن سینما درصدد القای این گزاره است که اساساً هیچ اثر سینمایی نباید توقیف شود. ابداع‌کنندگان این کمپین اینستاگرامی ظاهراً قائل به آزادی مطلق برای تولید و نشر هر اثری در جامعه هستند، احتمالاً با این استدلال که هنر شأن و منزلتی مقدس دارد و نباید برای آن محدودیت ایجاد کرد.

گمان می‌رود در تعریف مؤسسان و مروجان این کمپین، هر اثر سینمایی به طور ذاتی اثری هنری است که از آسمان نازل شده و جنبه مقدس پیدا می‌کند و از این جهت هیچ مرجعی نمی‌تواند و نباید مانع انتشار آن در جامعه شود؛ استنباطی سطحی و ساده‌لوحانه از ماهیت سینما و اثر هنری که به قدری مبنای فکری و فلسفی آن سست است که نیازی به استدلال ندارد.
چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از این سخن گفته بود که «ما می‌خواهیم یک بار برای همیشه این مفهوم توقیف را از اذهان پاک کنیم. فیلم یا مجوز می‌گیرد یا نمی‌گیرد. اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌ها مجوز می‌گیرند و بقیه نیز که نمی‌گیرند باید اصلاحات را اجرا کنند.»
  
ساده‌انگاری تئوریک
ظاهراً صالحی‌امیری به دلیل بار منفی واژه توقیف ترجیح داده بود از این به بعد در فرهنگ لغات و ادبیات سینمایی از این واژه استفاده نشود ولی به نظر می‌رسد به هرحال درصد هرچند ناچیزی از فیلم‌ها به دلیل رعایت نکردن حداقل استانداردهای اخلاقی، فرهنگی و حتی سینمایی راه به اکران نمی‌برند و وزارت ارشاد هم اگر علاقه‌ای به استعمال واژه توقیف ندارد، قاعدتاً باید واژه یا اصطلاح دیگری را جایگزین کند اما به نظر می‌رسد موضوع به این سادگی‌ها هم نیست، چرا که برای رها شدن از شر واژه توقیف احتیاج به ابزارهای قانونی است که به طور شفاف‌تری مرزهای ممیزی در سینما را مشخص کند اما تا الان هیچ اراده‌ای برای این منظور در سازمان سینمایی وزارت ارشاد مشاهده نشده است.
پیش از این «جوان» در گزارشی به این موضوع اشاره کرده بود که همه کشورهای جهان و حتی امریکا به روش‌های مختلف مکانیزم‌هایی برای محدودیت اکران فیلم‌ها ایجاد کرده‌اند اما در امریکا این مکانیزم‌ها پیچیدگی‌های خاصی دارد و همین پیچیدگی‌ها سبب می‌شود توقیف فیلم‌ها در مقایسه با ایران به شکل غیرمحسوس‌تری اعمال شود و این سیاست موجب می‌شود که تقریباً جامعه از اینکه فیلمی مشمول محدودیت‌های اکران قرار گرفته خبردار نشود. بر این اساس، وزارت ارشاد جمهوری اسلامی هم شاید بد نباشد با اکران بسیار محدود آثاری که برای سلامت جامعه مضر تشخیص داده می‌شوند، خود را از اتهام توقیف برهاند. مدیریت تولید، توزیع و پخش آثار هنری متأسفانه در ایران از مکانیزم‌های بسیار ساده و ابتدایی برخوردار است و جوابگوی نیازهای روز نیست. جوامعی که القای آزادی‌های اجتماعی می‌کنند، همواره به گونه‌ای آزادی را محدود و کنترل می‌کنند که به لحاظ روانی در جامعه محسوس نباشد و البته سیستم‌های رسانه‌ای نیز در اتخاذ این راهبرد بسیار هماهنگ عمل می‌کنند.
بنابراین ایجاد کمپین «هنر توقیف شدنی نیست» در فضای مجازی با نگاهی خوشبینانه باید رویکردی ساده‌انگارانه تلقی شود که از فهم پیچیدگی‌های عالم هنر و تأثیر آن بر جامعه عاجز است. آزادی‌های اجتماعی در هیچ جای دنیا مطلق نیست و شعار آزادی بی‌قید صرفاً برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای جهان سوم سر داده می‌شود و متأسفانه ضعف رسانه‌ها و مراکز آموزشی در این کشورها سبب می‌شود این القائات بی‌اساس در ذهن بخشی از افکار عمومی جا باز کند.
هنرمند هم ممکنه خطا کنه
جلیل سامان، کارگردان سریال «نفس» روز گذشته به این کمپین واکنش نشان داد: «من آماری از فیلم‌های توقیفی ندارم و نمی‌دونم هر کدوم به چه دلیلی توقیف هستند، به نظرم این موضوعات هشتکی نیست. در جامعه متمدن هر توقعی و هر درخواستی باید با استدلال طرح بشه، اینکه بگیم هنر توقیف شدنی نیست، ادعایی بیش نیست. مگه هر محتوایی که در قالب هنر عرضه بشه ارزشمنده!؟ این دوستان نه جایگاه هنر رو می‌شناسن و نه جایگاه خودشون رو به عنوان هنرمند... هنرمند هم مثل سایر اقشار جامعه ممکنه خطا کنه... وحی منزل نیست که هر اثری که تولید بشه قابل عرضه باشه... حتی آیات الهی هم شأن نزول دارن... خداوند در قرآن فرمان داده‌اند: «هر جا کافران را دیدید بکشید.» که نتیجه تفسیر غلط اون میشه داعش. من نه طرفدار توقیف فیلم خاصی هستم و نه طرفدار اکرانش اگه قرار باشه نظر بدم قاعدتاً باید ببینمش! حکم کلی نمی‌تونم بدم. اما می‌تونم بگم لطفاً فیلم منو اکران کنید.»
مشکل، فیلم‌های توقیفی نیست
هنر از آنجا که با حساس‌ترین و ناخودآگاه‌ترین بخش‌های مغز و روح انسان سروکار دارد و می‌تواند به شکلی ناخودآگاه افکار عمومی را هدایت کند بااهمیت‌ترین حوزه در موضوع تأثیرگذاری بر افکار عمومی محسوب می‌شود، هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد آثار مغایر با منافع ملی و میهنی به شکلی انبوه و بی‌ضابطه بازارهای هنری را دربربگیرد و اگر سازهای ناکوکی هم در این‌باره نواخته شود با مکانیزم‌ها و سیاست‌های کنترلی به گونه‌ای با آن برخورد می‌شود که کمترین تأثیرگذاری را در جامعه داشته باشد.
اینکه ما نمی‌خواهیم هیچ فیلمی توقیف شود، ایده خوبی است و شرط اصلی آن این است که هیچ فیلم ضد اخلاق و غیرفرهنگی ساخته نشود و اگر چنین فیلمی به شکل غیرقانونی ساخته شد ساختارهای هوشمند آن را برای عده‌ای محدود به نمایش بگذارند و جنبه‌های مختلف آن از سوی منتقدان و کارشناسان آگاه مورد بررسی قرار گیرد تا برای همیشه اتهام توقیف اثر هنری از ساحت حکومت اسلامی زدوده شود.
آنچه در این باره حائز اهمیت است این است که مشکل سینمای ایران فیلم‌های توقیفی نیست، مشکل سینمای ایران نشناختن ذات سینما و نسبت آن با منافع عمومی و ملی است. آنچه با عنوان سینمای امید در سال پایانی عمر دولت یازدهم تنها به عنوان یک شعار و نه راهبرد از سوی رئیس وقت سازمان سینمایی مطرح شد، لازم است جنبه عملیاتی به خود بگیرد، گرچه برای عملیاتی شدن آن هنوز نیاز به تئوری‌پردازی‌های دقیق‌تری است اما مصالح و داشته‌های علمی برای تحقق سینمای ملی نیز تا به حال مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است، برای مثال اگر دغدغه‌های سید مرتضی آوینی نقشه راه مدیران سینمایی قرار بگیرد و بر مبنای آن در مراکز آموزش هنر اقدام به تولید علم و تئوری‌پردازی‌ها شود بخش مهمی از راه برای خلاصی از فیلم‌های توقیفی هموار خواهد شد.

متأسفانه جبهه فرهنگی انقلاب در تربیت نیروی انسانی موردنیاز برای تبیین و تثبیت مبانی و پایه‌های سینمای مطلوب دچار کم‌کاری مفرطی شده است و همین کم‌کاری‌ها باعث می‌شود تحرکاتی برای تولید آثار سینمایی مسئله‌دار و فشار برای اکران آن انجام شود و انفعال در برابر این تحرکات نیز می‌تواند منجر به مناقشه‌های بی‌حاصل در سینمای کشور شود. امروز شعار سینمای امید که در مقطعی به شکلی تاکتیکی بر زبان مدیریت سینمای دولتی جاری شد باید به عنوان راهبرد هنر و سینما مورد توجه جدی قرار بگیرد و این موضوع احتیاج به مدیرانی دارد که تعاریفی متعالی و منطقی از هنر دارند و برای هنر نه صرفاً ساحتی سیاسی و حزبی و نه مستمسکی زودگذر برای رسیدن به امیال مادی قائلند.

* جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.