یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۴

سکون سینمایی کشور در دوران بین‌الدولتین

راه‌های نرفته سازمان سینمایی برای شکوفایی سینما

محمدمهدی حیدریان در هفتمین شب کانون کارگردانان سینمای ایران

سینماپرس: پس از چند دهه آزمون و خطا لازم است سازمان سینمایی دولت دوازدهم چارچوب‌ها و مرزهای سینمای منطبق با منافع ملی را مشخص کند.

پس از چند دهه آزمون و خطا لازم است سازمان سینمایی دولت دوازدهم چارچوب‌ها و مرزهای سینمای منطبق با منافع ملی را مشخص کند. به نظر می‌رسد محمد حیدریان تا به حال توانمندی برای تحقق این موضوع نشان نداده است و احتمالاً وزیر ارشاد جای خود را به مدیر لایق‌تری بدهد.

عزل مدیر وزارت خارجه‌ای سازمان سینمایی در اواخر سال گذشته از سوی وزیر ارشاد دولت یازدهم اگرچه دیرهنگام و پس از نزدیک به چهارسال فرصت‌سوزی انجام شد ولی امیدها را برای آمدن مدیری کاردان جهت ارتقای سینمای امید زنده کرد و انتصاب مدیری باسابقه در سینما منجر به دلخوشی به آینده شد اما به نظر می‌رسد حیدریان نیز بی‌برنامه و بدون استراتژی پا به میدان گذاشته است.

محمد مهدی حیدریان برخلاف سلفش در سازمان سینمایی به دلیل سابقه دهه شصتی‌اش در سینما دلخوشی‌ها را برای تغییر و تحول سینمایی بالا برد. همه می‌گفتند که او مدیری است که فضای سینما را می‌شناسد و برخلاف ایوبی که صرفاً خوب شعر می‌خواند و بد عمل می‌کرد، احتمالاً تحولاتی مثبت رقم خواهد زد. وعده‌های نخستین او درباره لزوم رویکرد سیستمی در اداره سینمای کشور نیز مدیریتی متفاوت را نوید می‌داد اما حالا و پس از گذشت نزدیک به شش ماه از روی کار آمدن او تقریباً می‌توان به نتیجه رسید که حیدریان نیز مانند حجت‌الله ایوبی مدیری باری به هر جهت و بدون برنامه است.

  
بوی کهنگی در سینما
چینش معاونان و مدیرکل‌های سازمان سینمایی نیز نشانه دیگری از این بود که اساساً قرار نیست اتفاق امیدبخشی در سینمای کشور رقم بخورد. حیدریان تقریباً همان مهره‌های ناکارآمد پیشین را جابه‌جا کرده بود. تنها فرد جدید، ابراهیم داروغه‌زاده بود که به نظر می‌رسد باید انتصاب خوبی قلمداد شود.
حالا می‌توان گفت که خوش‌بینی به حیدریان تا حدود زیادی ساده‌اندیشانه بوده است، مدیری دهه شصتی که از سخنانش بیشتر رنگ و بوی همان فضای فکری ۳۰سال پیش فهمیده می‌شود. سینمای بدون قهرمان و مخاطب خاص که بیش از همه به دنبال دیده شدن در جشنواره‌های خارجی است تا توهم بین‌المللی شدن ادامه پیدا کند. با گمانه‌زنی‌هایی که درباره تغییر وزیر ارشاد در دولت دوازدهم به گوش می‌رسد، می‌توان احتمال زیادی داد که سکان سازمان سینمایی هم دچار تغییر شود. البته این اتفاق منوط به آمدن وزیری است که واقعاً راهبرد و برنامه‌ای منطبق با نیازهای سینمای کشور داشته باشد و در انتخاب مهره‌های جدید هوشمندانه و کارشناسانه عمل کند.

اما سؤال مهمی که پیش می‌آید، این است که با تغییر وزیر ارشاد سینما باید دستخوش چه تغییراتی بشود؟ اگر قرار باشد مدیران سینمایی یکی پس از دیگری بیایند و همان آدم‌ها و همان سیاست‌ها ادامه پیدا کند و صرفاً جنس واژه‌ها در سخنرانی‌ها و وعده و وعیدها تغییر کند، اتفاق خاصی نمی‌افتد.

  
افق سینمای امید کجاست؟
سازمان سینمایی وزارت ارشاد موظف است هر چه زودتر پاسخ به این سؤال‌ها را به طور شفاف بدهد و به صورت واقعی برنامه‌های خود را برای تعیین تکلیف کارهای بر زمین مانده سینما مشخص کند. سازمان سینمایی باید چارچوب‌های تئوریک برای تخصیص اعتبارات سینمایی را به شکلی شفاف معین نماید. متأسفانه هنوز دیدگاه‌های مختلف و متضادی درباره سینما در میان مدیران وجود دارد و یک نگاه جامع، اصولی و راهبردی و یک افق مشخص در این‌باره مشاهده نمی‌شود.
سازمان سینمایی باید به طور مشخص و نه شعاری به این موضوع بپردازد که برای سینمای امید که رئیس سابق این سازمان در جشنواره فجر سال گذشته و تنها چند روز پیش از برکناری‌اش تنها شعار آن را داد، چه برنامه‌ای خواهد داشت؟ سینمای امید دقیقاً چیست و چه مختصاتی دارد؟
سازمان سینمایی یک‌بار برای همیشه باید تعریف واضح و دقیقی از سینمای اجتماعی ارائه دهد و به این سؤال پاسخ بگوید که آیا بازتاب صرف معضلات اجتماعی و آنچه مردم خود در جامعه می‌بینند با نام سینمای اجتماعی و ژست دغدغه‌مند بودن برای جامعه نسبتی با سینمای متعهد دارد یا خیر؟

سازمان سینمایی باید یک‌بار برای همیشه تکلیف خود را با قهرمان در سینمای ایران مشخص کند و مرزبندی مطالبات خود در نسبت با کاراکترهای بی‌هدف، گیج، پریشان، خسته و پرخاشگری که مخاطب را بیش از پیش ملول می‌سازد، مشخص نماید.
سازمان سینمایی دولت دوازدهم باید نسبت سینما را با انقلاب اسلامی معین نماید و در این باره دست از کلی گویی بردارد. فیلم‌های بسیاری در طول چند دهه انقلاب اسلامی با نام سینمای معنوی و متعهد و دفاع مقدس ساخته شده‌اند که در واقع نسبتی معکوس با مفاهیم انقلابی داشته‌اند. این معضل ناشی از شفاف نبودن مرزهای سینمای متعهد به مبانی فرهنگی جامعه است.

   
جایگاه خانواده و کودکان کجاست؟

سازمان سینمایی یک‌بار برای همیشه باید نسبت سینمای ایران را با قشر کودک و نوجوان به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین قشری که باید مخاطب سینما باشد، مشخص نماید.

سازمان سینمایی در عمل و نه در شعار باید از خانواده به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین قشری که باید مخاطب سینما محسوب شود، به طور جدی حمایت کند و برای این منظور باید تعاریف مشخص و شفافی از سینمای مناسب خانواده‌ها ارائه دهد چرا که به نام فیلم خانوادگی آثار ضد خانواده زیادی طی دهه‌های اخیر ساخته شده است.

سازمان سینمایی باید به این موضوع بپردازد که سینما می‌تواند بلندترین معانی را ارائه دهد اما در قالب داستان و سینما جای سخنان گل درشت فلسفی و سیاسی نیست. هرچند سینما می‌تواند با تأثیرگذاری بر اخلاق و سبک زندگی جامعه روی سیاست هم تأثیرگذار باشد.

   
نسبت سبک زندگی و سینما

سازمان سینمایی موظف است قواعد ترویج اخلاق و معنویت در سینمای ایران را به وضوح مشخص نماید و تئوری‌های لازم نیل به این مقصود را مهیا کند.
آنچه اکنون در حال رقم خوردن است، نوعی سیاست باری به هر جهت و بدون برنامه‌ریزی کلان است، همان اداره بروکراتیک و همان نظم غیرانقلابی که منجر به ایستایی و سردرگمی سینما شده است. غیرانقلابی بودن به معنی بی‌برنامه بودن، راهبرد نداشتن، حل شدن در تئورهای غربی و بیگانه و درماندگی فکری و محتوایی و نیز ناتوانی در تعیین چارچوب‌هایی است که مانع صنعتی شدن سینمای ملی مبتنی بر معنویت می‌شود. ظاهراً از مدیریت حال حاضر سازمان سینمایی آبی برای سینمای کشور گرم نخواهد شد، چرا که حتی در مقام حرف و شعار هم ایده تازه‌ای مطرح نمی‌شود. مدیر سابق سینمایی حداقل در مراسم مختلف با شعر و شعار مستمعان را به وجد آورد و اینگونه چهار سال را به فرجامی بی‌نتیجه رساند اما محمدمهدی حیدریان حتی در فن سخنرانی هم به اندازه سلفش مهارت ندارد، هر چند در بی‌برنامگی و نشناختن سینما با رئیس سابق سینمایی در حال مسابقه دادن است.

* جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.