چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۸

«طبیعت سربی»؛ مستندی که هشدارهای لازم رابرای جلوگیری از یک فاجعه بزرگ زیست محیطی داده بود!

مستند طبیعت سربی

سینماپرس: حال این سوال مطرح است که چرا در مورد یک فاجعه زیست محیطی وانسانی بزرگی که ۹سال پیش بواسطه ساخت فیلمی مستند و به تبع آن پیگیری های مداوم و فریاد زدن های مکرر که مسولین وقت اینجا یک فاجعه عظیم درحال رخ دادن است گوش شنوایی پیدانشد...؟!!

سال ۸۷ درحال ساخت مجموعه ای از زندگی نیمایوشیج در روستای یوش -زادگاه نیما- وروستاهای اطراف در دره نور بودیم که بطور اتفاقی بایک معضل زیست محیطی مواجه شدیم.

دره نور در حدود ۳۰روستا دارد که یکی از این روستاها کلاونگاه میباشد.

درخلال تولید مجموعه مستند خود بطور خیلی اتفاقی بایک کارخانه تولید شمش سرب در ارتفاعات روستای کلاونگاه مشرف به ازادکوه برخورد کردیم که پایین این کارخانه دریاچه بزرگی از فضولات ، پساب و موادسمی این کارخانه تشکیل شده بود که ابهای سرازیر شده از ارتفاعات اطراف، درست از کنار این دریاچه پساب سمی جاری بود وبدلیل سرریزی سموم این دریاچه به ابهای جاری ، نقطه شروع الودگی خطرناک سمی محسوب میشد.

به دلیل اهمیت موضوع وبدلیل اینکه فاجعه انسانی درحال رخ دادن بود پروژه قبلی درحال تولید خودرا رامتوقف کرده و تحقیقات خودرا در مورد پیامدهای جبران ناپذیر این الودگی سمی خطرناک اغاز نمودیم.

نتیجه تحقیقات وبررسی ها وپیگیریها به اینجارسید که دیدیم تاریخچه الایندگی سمی این کارخانه به بیش از چهل سال پیش وزمان قبل از انقلاب برمیگردد که بدلیل وجود منابع سرشار سنگ سرب در دل طبیعت، اقدام به راه اندازی این کارخانه نموده اند.
بدون توجه به پیامدهای تخریب مراتع و ایجاد فاجعه زیست محیطی منطقه که باالودگی اب و خاک و گیاه و کشاورزی منطقه درارتباط بود و درطی چهل سال گذشته حتی بوی تعفن موادشیمیایی  دریاچه سمی پساب به مشکلات تنفسی و بیماریهای ریوی ازجمله سل و مرگ ومیر و نهایتا مهاجرت به شهرها و ده هاگرفتاری دیگر منجر گردیده است.

باتحقیقات میدانی انجام شده از طریق اهالی و بومیان محل در روستای کلاونگاه وپایین دست ان روستای الیکا نسبت به ثبت وضبط مستندات اقدام کردیم که نهایتا به ساخت فیلم مستند طبیعت سربی منتهی شد.

۹سال پیش دراین مستند بااعلام هشدارهای انسانی و زیست محیطی بران بودیم که مسولان محیط زیست وقت را نسبت به این فاجعه انسانی درشرف وقوع ، اگاه سازیم ...!!

بانامه نگاری و ارسال کپی فیلم به قسمتهای مختلف سازمان محیط زیست اعم ریاست محیط زیست ،روابط عمومی ، معاونت های مختلف مخصوصاحقوقی وحراست و..سالها پیگیر موضوع شدیم و جالب این بود که هربار اعلام میکردند که بدلیل شدت الودگی این کارخانه تعطیل است و استناد میشد به یک گزارش ومکالمه تلفنی با مدیرکل محیط زیست استان مازندران ...!!

در حالیکه بدلیل تردد مداوم تیم فیلمسازی مابه منطقه علنا مشاهده میگردید که کارخانه کاملا فعال است و خودروها وکمپرسی ها و ادوات وتجهیزات فنی همه در منطقه حضور دارند ودرحال امد ورفت هستند و...

تااینکه بنده یک نسخه از فیلم خودرا تقدیم خانم جوادی ریاست وقت سازمان محیط زیست نمودم و ایشان پس از دیدن فیلم اعلام فرمودند که میبایست موضوع رابا مدیرکل مازندران مطرح نمایند که در تماس تلفنی اعلام شد که این کارخانه سالهاست که بدلیل الایندگی خطرناک تعطیل میباشد..!!!؟؟؟!!

بنده اعلام کردم که اگر مستندات فیلم مابرای ایشان ومدیرکل مازندران مورد قبول نیست یک نفر از همکاران روابط عمومی به اتفاق بنده با دوربین خودشان به محل اعزام شویم تاثابت شود که کارخانه همچنان درحال فعالیت است وسرریز مواد سمی والودگی های اب وخاک منطقه ادامه دارد که متاسفانه به خواسته های بنده اعتنایی نشد و فقط دست به دعاشدند که خداکند هیچ مشکل زیست محیطی درکشور اتفاق نیفتد و فرمودند که حراست محترم مارابه بیرون ازسازمان هدایت کنند.!!!

مدیر بعدی اقای دکتر محمدزاده بودند که دردوره ایشان نیز صدای مابه جایی نرسید تااینکه عمر مدیریتی دولت وقت به پایان رسید و رسیدیم به دولت بعدی وخانم دکتر ابتکار...

بنده بااستناد به مکاتبات وپیگیریها در دولت  قبلی به دفتر رییس سازمان محیط زیست وروابط عمومی و.‌. مراجعه نموده و ضمن پیشنهاد خرید این فیلم توسط سازمان بدنبال این بودم که شاید باتهیه کنندگی خود محیط زیست وواگذاری این فیلم به این سازمان بتوانم مسولان وتصمیم گیرندگان راپشتوانه خودقراردهم تاازاین طریق راحت تر بتوانیم حقانیت مردمان این منطقه راثابت نموده و جلوی یک فاجعه انسانی بزرگتر گرفته شود که متاسفانه اینبار نیزدر راهروهای این سازمان اسیرشدیم وانقدر مارا بردند واوردند که عطایش رابه لقایش بخشیدیم واخرسرهم مدیرمحترم روابط عمومی برای بنده نامه نوشتند که این فیلم جزو اولویتهای سازمان نیست...!!

ازمکاتبه و رایزنی با دفتر ریاست سازمان  و روابط عمومی وحراست ومعاونتهای مختلف درطول این سالها فقط دوندگی هاونامه نگاریهای بی حاصل بود که نصیبمان شد وکسی کاری نکرد که تمامی نامه نگاریهای اینجانب در بایگانی ودبیرخانه این سازمان بعنوان مدارک حقوقی قابل استناد، موجود هست....!!


دیگر از عملکرد ورفتارهای مدیران ارشد سازمان محیط زیست ناامید شدیم واحساسمان براین شد که این کارخانه بدلیل سود سرشاری که نصیب صاحبان ان میشود قطعا به حامیان قدری تکیه دارند که نمیتوان باانهامبارزه کرد وحتی فاجعه انسانی هم برایشان مهم نیست..
نهایتا تصمیم گرفتیم که این فیلم را به جشنواره محیط زیست ارایه دهیم که حداقل ازاین طریق صدایمان رابه گوش مسولان برسانیم که هیچگونه استقبالی ازطرف روابط عمومی سازمان صورت نگرفت و سرنوشت فیلم دراین جشنواره نیز معلوم نشد...!!


این فیلم تنهادرهفته فیلم مستند خانه سینما در ان سالها امکان نمایش یافت که انهم به همت عزیزان انجمن مستند سازان سینمای ایران بود که جزو چهل فیلم انتخاب شده برای این هفته مستند بود.

دراین فیلم اززبان اهالی وبومیان روستایی هشدار دادیم که سالهاست فاجعه زیست محیطی بزرگی گریبانگیر زندگی اهالی این روستاها شده وابهای جاری و خاک کشاورزی منطقه درحال نابودی کامل بوده، بگونه ای که ابهای جاری منطقه جملگی به رودخانه چالوس سرازیر گردیده وطبق گفته اهالی، این ابها نیز به سد نوشهر هدایت میشوند که ازان ابهانیز برای کشت برنج استفاده میشود و درانتها نیز تمامی این ابهای الوده به سم خطرناک سرب، به دریای خزر میریزند ...!!

صدای ماباتمامی دوندگیها به جایی نرسید...ماهم تصمیم گرفتیم نامه نگاریها ی خودرابه بایگانی وفیلم طبیعت سربی رادرارشیومان نگهداری کنیم و قضاوت رابه ایندگان سپردیم..
تااینکه چندی پیش اعلام شد که سد خاکی دورتادور پساب که کاملا غیراستاندارد هم بود، شکسته شده و تمامی پسابهای سمی ولجن انباشه در طی سالهای گذشته درپشت سد خاکی، بصورت سیل سرازیر شده و با ورود به رودخانه کلاونگاه والیکا لجنی از سرب ومواد سمی بطرف ابهای رودخانه چالوس درحال حرکت است....!!

حال این سوال مطرح است که چرا درمورد یک فاجعه زیست محیطی وانسانی بزرگی که ۹سال پیش بواسطه ساخت فیلمی مستند و به تبع ان پیگیری های مداوم و فریاد زدن های مکرر که مسولین وقت اینجا یک فاجعه عظیم درحال رخ دادن است گوش شنوایی پیدانشد...؟!!

ایا مهمترین وظیفه سازمان حفاظت از محیط زیست کشور، جلوگیری از بروز ووقوع چنین فجایع انسانی نبوده ونیست..؟؟؟

پس وظیفه سازمان به اصطلاح حفاظت از محیط زیست چیست؟؟؟

کلمه حفاظت در تابلوی این سازمان عریض وطویل به چه معناست؟؟؟

ایا ۹سال زمان کمی بود برای گوش سپردن به یک اعلام فاجعه وپیشگیری از تخریب یک سد خاکی غیراستانداردو سرازیرشدن اینهمه سموم خطرناک واقعا برای یک سازمان به این بزرگی کارخیلی سختی بود.؟؟


ایاوظیفه یک مستند ساز ویاخبرنگار غیر از اعلام یک مشکل است..‌پس چرارسیدگی نکردند.؟!؟

سرخانم جوادی ریاست محترم وقت..‌
اقای دکترمحمدزاده ریاست محترم وقت...
سرکار خانم دکتر ابتکار ریاست محترم وقت...
مدیرکل محترم وقت حفاظت محیط زیست استان مازندران...
و سایر عزیزان مسول دراین سازمان ، هم اکنون بعنوان کسانیکه درزمان اعلام هشدارها بواسطه مستند مذکور گوش شنوایی برای جلوگیری ازاین معضل بزرگ زیست محیطی وفاجعه انسانی نداشتند، امروز میبایست پاسخگوی مردم و سرنوشت روستاییان ساده دل منطقه و پس از ان پاسخگو در محکمه الهی باشند.

* هنرمند

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.