یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴

«دانکرک»؛ در این شهر، زبان‌ها گنگ می‌شوند!

فیلم سینمایی دانکرک

سینماپرس: دانکرک شهری کوچک در سواحل شمالی فرانسه و در نزدیکی مرز بلژیک است که به‌واسطه نگارخانه‌های متعدد و زیبای خود، زبان هر مشتاق به هنری را بند می‌آورد. اما این روزها دانکرک به سبب ساخته اخیر «کریستوفر نولان» بیشتر از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده است.

به گزارش سینماپرس، دانکرک شهری کوچک در سواحل شمالی فرانسه و در نزدیکی مرز بلژیک است که به‌واسطه نگارخانه‌های متعدد و زیبای خود، زبان هر مشتاق به هنری را بند می‌آورد. اما این روزها دانکرک به سبب ساخته اخیر «کریستوفر نولان» بیشتر از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده است؛ شهری که تا پیش از این فقط تاریخ پژوهان معاصر، بزرگی آن را به سبب عملیات «دینامو» برای رهایی سربازان متفقین از محاصره‌ی آلمان‌ها می‌شناختند، در هفته‌های اخیر نامش بر صدر برنامه‌های سینماهای جهان نقش بسته است و همگان با آن آشنا شده‌اند. شهرتی که به سبب درج شدن نام کریستوفر نولان به عنوان کارگردان این فیلم رقم خورده است، کارگردانی که به نظر برخی از منتقدین برترین کارگردان قرن ۲۱ نام گرفته و با آثار فاخر خود حتی مخالفانش را بارها به تحسین واداشته است.

نولان در دانکرک روایتگر فراز و نشیب‌های برهه‌ای از زمان در شهر دانکرک است که پذیرش واقعیت آن برای هر مخاطبی سخت‌تر و سهمگین‌تر از امواج ساحلش است. ساحلی که ترکش‌های سیاست‌های سیاستمداران، آن را بارها شخم زده است؛ ترکش‌هایی که منعکس‌کننده واقعیتی تلخ از ماهیت جامعه‌ای است که اینچنین سلاطینی دارد. نولان در سکانسی تحسین‌برانگیز نگاه دوربین خود را از میان میله‌های عمودی ساحل بر دانکرک متمرکز می‌کند، تا زندانی که در آن سربازهای انگلستانی و فرانسوی و بلژیکی اسیر شده‌اند را به تصویر بکشد و داستان روزمره یک هفته از روزهای سخت آن‌ها را نمایش دهد که به صورت مداوم توسط توپخانه و نیروهای هوایی آلمان‌ها مورد حمله قرار می گیرند، به نظر می‌رسد بحرانی فراتر از بقا آن‌ها را درگیر خود کرده است.

نگاه خارق‌العاده‌ی نولان از میان میله‌های ساحل خارج می‌شود و ما را با یک روز از روایت یک قایق کوچک همراه می‌کند که داوطلبانه برای نجات اسیرشدگان در زندان ساحلی دانکرک، توسط ناخدای خود، با بازی متفاوت «مارک رایلنس» به دریا می‌زند و به عنوان نمادی از میهن‌پرستان جزیره، در مقابل هر سختی و خطری قرار می‌گیرد و در دیالوگی تاثیرگذار می‌گوید جنگ را پیرمردانی همچون من شروع کرده‌اند پس من هم می‌توانم موثر باشم و در پلان‌های مختلف رفتار منطقی همراه با شجاعت را از این کاراکتر شاهد هستیم. در دانکرک نیز شاهد فداکاری افسران مسن‌تر هستیم که تا سایر سربازها نجات پیدا نکرده‌اند از کشتی‌ها استفاده نمی‌کنند و در مقابل رفتار آن‌ها، سربازان جوان دست به هر ترفندی می‌زنند تا از مخمصه دانکرک رهایی یابند.

سربازان جوانی که تمام امید خود را از دست داده‌اند و روزهای متمادی در دانکرک محاصره شده‌اند و خیره همچون نگاه‌های «فیون وایتهد» در نقش «تامی» سرباز انگلیسی، ملتمسانه به دریا نگاه می‌کنند و منتظر تقدیر خود هستند. تنها موسیقی نفس‌گیر و تپنده‌ی «هانس زیمر» می‌تواند ما را از درون آن‌ها با خبر کند. سربازهای جوانی که در باتلاق تفکرات همین پیرمردهایی قرار گرفته‌اند که چند سال قبل‌تر جنگ جهانی اول را به راه انداختند و حالا پشیمان از عملکرد خود در سر منشا این جنگ به هر دری برای جبران می‌زنند و هرگز تسلیم نمی‌شوند. پیرمردهایی که هنوز زخم جنگ پیشین را بر تن داشته و از نگاه به قربانیان جدید شرم دارند.

نولان باز هم با رجوع به فیلمنامه غیر خطی، نبوغ خود را در عرصه نویسندگی به معرض نمایش گذاشت و با نوشتن فیلمنامه‌ای با دیالوگ‌های محدود اما قدرتمند، در به نمایش گذاشتن یک داستان سه وجهی در آسمان، زمین و دریا بدون کوچک‌ترین تناقضی در روایت، اثری بی‌بدیل را ساخته است. تکنیکی که کمتر در آثار تاریخی و جنگی دیده شده است و غالبا در فیلم‌های با سبک و سیاق اجتماعی دیده می‌شود تا بحرانی عمیق و یا واقعیتی تکان دهنده را به مخاطب القا کند. گویا متن خبر این واقعه را مطالعه می‌کند و هر از گاهی چند خط از اوج این واقعه را برای ما می‌گوید و دوباره به ترتیب از ابتدا روایت را برای ما بازگو می‌کند و به کمک تمام تکنیک‌های موجود در تصویر و تدوین ما را به دل تاریخ و آن حادثه می‌برد و میخکوب در آن نگاه می‌دارد.

تکنیکی که نولان به صورت هدفمند از آن استفاده کرد تا فاجعه‌ای که در دانکرک رخ داد را به تصویر بکشد، فاجعه‌ای که در ظاهر نظامی بود اما محلی برای برخورد تکان دهنده‌ی تمدن‌ها شد؛ برخوردی که همه را به جان هم انداخته بود، برخوردی دهشتناک که برای فرار از آن سربازها دست به هر کاری می‌زدند و هم نوع خود را محو می‌کردند تا نجات یابند. برخوردی که سکوت سهمگین شهر دانکرک در ابتدای فیلم گویای آن بود. واقعیتی که در این شهر رخ داد زبان‌ها را گنگ می‌کند، همچون نولان که همیشه با دیالوگ‌های خارق‌العاده و پر تعداد شناخته می‌شد و حالا فقط با کمک دوربین توانگر «هویته ون هویتما» می‌تواند این رخداد را روایت کند.

روایت محاصره شدگانی که برای کمک به اشخاصی آمده بودند که حالا برای نجات خود باید آن‌ها را قربانی کنند، محاصره شده در تناقضی بزرگ‌تر از بمب‌ها و لشگرهای آلمانی.   آری، سربازان انگلیسی، در محاصره‌ی آلمان ها نبودند، آن‌ها در عملکرد نسل قبلی خود محاصره شده بودند، که حتی متحدین خود را سپر بلا می‌دانستند و کهنه سربازانش از نگاه به چهره‌ی سربازان جوانش شرم داشتند. محاصره در تقدیر نامیمونی که خود واقعی و انسانیت آن‌ها را ویران کرده است و زبانشان را گنگ کرده است و نام این شهر را با گنگی خود پیوندی سخت زده است.

* رضا پورحسین

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.