یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۱

مروری بر بلایی که با فضای مجازی برسرمان نازل شده است

امان از دستت ای مجاز!

فضای مجازی

رسانه انقلاب: در این فضای بزرگ که الحمدلله صغیر و کبیر در آن حضور جانانه و چشم‌گیر دارند، مطالبی بس عجیب و کلماتی بس غریب می‌بینیم که هیچ نسبتی با فهم و شعور و جنبه انسانی ما آدم‌ها ندارد.

بیخود انگاریم و یاوه سرا… الحمدلله دنیای عجیبی که داشتیم، به برکت حضور فراگیر و همه جایی فضای مجازی ، هر روز دارد عجیب‌تر می‌شود. در این فضای بزرگ که الحمدلله صغیر و کبیر در آن حضور جانانه و چشم‌گیر دارند، مطالبی بس عجیب و کلماتی بس غریب می‌بینیم که هیچ نسبتی با فهم و شعور و جنبه انسانی ما آدم‌ها ندارد. مطالب گوناگون و متنوع و عموما سبک و جلف و دل آزار و بی‌مایه، به راحتی می‌چرخد و دست به دست و تکثیر می‌شود. هر روز هم سوژه‌ای و هر لحظه هم ایده‌ای و هر زمان هم جک و لطیفه و هشتک و کمپینی که حقارت و پوچی و تنزل انسان معاصر را نشان می‌دهد.

داریم عادت می‌کنیم که این گونه باشیم و این‌سان بار بیاییم. دریایی باشیم با عمق یک بند انگشت و حتی کمتر!

قوه تمیز و سلیقه و انتخاب ماها و شعور و عقلمان ظاهرا آن همه کوچک و ضعیف شده که هر حرف بی سند بی مقدار مزخرفی را حتی با اینکه بی منبع و بی منطق است، اولا سریع

باور می‌کنیم و می‌پذیریم و ثانیا در کسری از ثانیه هر که را می‌شناسیم مهمان آن مطلب می‌کنیم! یعنی آن قدر در ارسال مطلب و فوروارد متن عجله و شتاب داریم کأنه می‌ترسیم که از بقیه عقب بمانیم و چیزی کم شود از ما…کاری هم به عقل و منطق و اخلاق نداری

دنیای عجیب مجازی این روزها به هر بهانه‌ای مخاطبان خود را ساده اندیش و ساده‌گو و یاوه سرا می‌خواهد و بس. داریم عادت می‌کنیم که این گونه باشیم و این‌سان بار بیاییم. دریایی باشیم با عمق یک بند انگشت و حتی کمتر!

من منکر فضای مجازی نیستم. خوب هم می‌دانم که با ابزار و پدیده‌ها نمی‌شود درافتاد و گلاویز شد. اما وقتی قرار شود که او سوار من شود و مرا هر جور که می‌خواهد راه ببرد و آن گونه که او دوست دارد بتازد و پیش رود و احیانا اگر دلش خواست مرا هم محکم به زمین بکوبد و… خب من حق دارم که بدبین و دل نگران باشم نسبت به این پدیده.  مسأله و درد همین جاست! امروز اگر کاربران ، مسلط بر این فضا باشند، اگر سوار بر این پدیده باشند ، اگر امیر باشند و نه اسیر ، تمام این حرف‌ها و دغدغه‌ها به کناری می‌رود و آن وقت ماییم و پدیده مغتنمی که در اختیار و به فرمان ماست و حال این که عموم کاربران این گونه نیستند. آن چنان وازده و بی اراده شده‌ایم که فضای مجازی حسابی روی کولمان سوار شده و تا دلش می‌خواهد دارد از ما کولی مجانی می‌گیرد و چیزی هم به ما نمی‌دهد.

گسترش شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای مختلف رسانه‌ای البته کم فایده نیستند. دسترسی ما را به اخبار و اطلاعات، آسان و سریع و فراگیر کرده‌اند. در زمان و وقت ما و هزینه‌های ما حسابی باعث صرفه جویی و بهینه سازی شده‌اند. امکان گفتگو و ارتباط‌گیری و تبادل نظر و افکار را در سطح گسترده و قابل توجهی فراهم کرده‌اند. خدمات علمی و خبری و تجاری و بانکی و… به ما می‌دهند و قس علی هذا. اما همین فضای مجازی و همین رسانه‌های صوتی و تصویری در جای خود به قدری مضرند که نگو!

این فضای بی دروپیکر اولا چون عمق و ثبات ندارد مخاطب را تا می‌تواند سطحی‌نگر و کم عمق بار می‌آورد. ثانیا گستردگی اطلاعات و حجم انبوه داده‌ها، مخاطب را سردرگم و متوهم می‌کند. ثالثا من و تو را از دامن کتاب و از لذت علم آموزی و معرفت اندوزی جدا می‌کند. چقدر کتاب‌های خوب و بی نوایی که به واسطه این فضای مجازی از ماها دور شده‌اند و در گوشه کتابخانه‌ها غریبانه خاک  می‌خورند و می‌پوسند. رابعا این دنیای لجام گسیخته بی سامان بی صاحب مجازی، اخلاق و حیاء و ادب و تربیت همه را گرفته. چه بسیار زحمات فرهنگی و تربیتی مربیان و پدر و مادرها که با این رسانه‌ها به هباء و هدر می‌رود. خامسا امراض روحی همچون افسردگی و پژمردگی و پرخاشگری و دم سردی و ناامیدی و هیجانات حرام جنسی و…را هم به ارمغان‌های این شبکه‌ها و گروه‌ها بیفزایید. و دست آخر اتلاف عمر عزیز را که مفت دارد از کفمان می رود و هرگز باز نخواهد گشت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.