جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۹

فیلمی متوسط که مخاطب را به تفکر وا نمی دارد!/ ملغمه ای از موضوعات مختلف در «جاده قدیم»

فیلم سینمایی «جاده قدیم»

سینماپرس: سلمان اسلامی/ در نگاه اول شاید بتوان گفت درون مایه دو فیلم جاده قدیم و فروشنده شباهت عجیبی با یکدیگر دارند، و هر دو قدرت خود را تقسیم به داستان های فرعی می کنند تا مخاطب با یک اثر  متوسط روبه رو شود.

فیلنامه نویسی شباهت عجیبی به شکار شیر دارد، شاید آن ها گله ای از آهو ها را در نظربگیرند، اما  در زمان حمله تنها یک طعمه راهدف می گیرند، اما شباهت این دو کجا می تنواند باشد؟ دنیا نویسنده مانند گله آهو ها پر از اشکال مختلف است، اما خالق داستان زمانی پیروز می شود که تمام نیرو خود را برای پیشبرد گره اصلی و در اختیار یک موضوع قرار دهد، حالا می توان با این مقدمه به یادداشت فیلم جاده قدیم، آخرین اثر منیژه حکمت رفت.

در نگاه اول شاید بتوان گفت درون مایه دو فیلم جاده قدیم و فروشنده شباهت عجیبی با یکدیگر دارند، و هر دو قدرت خود را تقسیم به داستان های فرعی می کنند تا مخاطب با یک اثر  متوسط روبه رو شود، جاده قدیم، می خواهد در یک اثر، با مسائلی مانند: «پول شویی»، «حوادث خسرو»، «بی اختیار بودن همسر در برابر پدر»، «قرص خوردن یک جوان در بیمارستان»، «مشکلات نوجوانان» و در آخر پرداختن به موضوع انرژی هسته ای که بی دلیل ذهن مخاطب را به آن سمت سوق می دهد.

فیلم «جاده قدیم» در ۳۰ دقیقه ای ابتدایی با کات های سریع(به یاد بیاورید سکانس چهارشنبه سوری) به خوبی مخاطب را همراه خود می کند تا با شخصیت های اصلی روایت آشنا شود، اما بعد از گره افکنی اصلی، نبض فیلم کند می شود، که از هوشیاری کارگردان سرچشمه می گیرد، از سمت دیگر همذات پنداری با اکستریم کلوز آپ ها که موقعیت سوبژ کتیو از شخصیت داستان می دهد باعث درگیری بیشتر مخاطب با احساسات درونی کاراکتر می شود که نیاز چنین موقعیتی است، به همین دلیل منیژه حکمت این بار اشتباه فرهادی را نمی کند، اشتباهی که در «فروشنده» زاویه دید دوربین از «رعنا» به «عماد» و مسیر گاو شدنش تغییر می کند، اما در جاده قدیم مسئله متفاوت است، ما صحنه هایی ناقص از صدا و یا تصویر متجاوز ویا  چندین بار صورت های زخمی مینو را از نزدیک تماشا می کنیم واز سوی دیگر کارگردان راهکاری روشن در این موقعیت را بیان می کند، اما در اثری که ادعای «ناتورالیسمی» و طبیعی گرایی دارد، باید فاکتور های آن را هم استفاده شود، مثلا آیا هیچ پلیس زنی وجود ندارد؟ ویا چگونه می شود پلیسی که چندین بار با چنین حوادثی روبه رو شده است در هر بار برخورد با بهرام تنها صورت مسئله که پیگیری تجاوز را بازگو کند؟

اما ضعف بزرگ فیلم علاوه بر تقسیم قدرت روایت، دیالوگ های نچسب و یا گاهی لحن بیان آن ها است، شاید مشهور ترین آن  گفت و گو میان شخصیت های بهرام و خسرو است ویا دعوا بهرام و «مینو» که  به جای نزدیکی با کاراکتر ها باعث دوری از آن ها می شود، اما مشکل دیگر تکرار میزانسن های تکراری، پریدن های مینو از خواب است، شاید برای مخاطب حتی تا سومین بار قابل پذیرش باشد، اما بیش از آن باعث پس زدن مخاطب نسبت به احساس مینو را به ارمغان می آورد در هر حال جاده قدیم مانند زندان زنان نگاهی به دغدغه های زنان دارد، اما مسئله اصلی پرده نهایی هر دو اثر نام برده از منیژه حکمت است، موضوعی که تنها مخاطب  وظیفه نظارت را به دوش می کشد نه تفکر در موقعیت!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.