پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۷

«سرو زیر آب»؛ سینمای دفاع مقدس با طعم روشنفکری

فیلم سینمایی «سرو زیر آب»

سینماپرس: اگر تنها ۲۰ اثر سینمایی شاخص و ماندگار درباره خود جنگ و نحوه دفاع ساخته بودیم، به دوستان حق می دادیم که از بودجه نهادهای انقلابی استفاده کنند و فیلم درباره تبعات و آثار جنگ و پشت جبهه بسازند و با دید شاعرانه و رمانتیک به ۸ سال جنگ ما نزدیک شوند، چنان که آن موسسه که از نهادهای انقلابی بودجه می گیرد، فیلمی به نام «بدون مرز» در راستای همین نوع نگاه «انسان»محور به جنگ (و در واقع ضدجنگ) ساخته است!

به گزارشش سینماپرس، محمدعلی باشه آهنگر، با فیلم قبلی خود «ملکه»، نوید حضور یک کارگردان مسلط به تکنیک را، با دغدغه‌های قابل احترام، به مخاطبان سینمای ایران داد. بداعت موضوع آن فیلم، لوکیشن دکل دیده بانی بویلر استوک ۵۴ پالایشگاه آبادان، سکانس هجوم تانک‌ها از داخل ویزور دوربین دیدبانی و بازی خوب میلاد کی مرام و مهدی سلطانی، از ملکه یک فیلم شریف و قابل دفاع ساخت، گرچه آن فیلم دچار برخی اشکالات از نظر تطبیق تاریخی بود و بن مایه اصلی ذهن کارگردان درباره «ملکه زنبورها» و پیوند آن با جنگ به درستی روشن نشد و همچنین یک نگاه شبه روشنفکرانه و رمانتیک ضدجنگ هم در کنه خود داشت، اما در مجموع، باشه آهنگر نمره خوبی از «ملکه» می گرفت و بسیاری از اهالی قلم در حوزه سینما منتظر اثر جدید سینمایی او بودند.

در تازه ترین اثر محمدعلی باشه آهنگر، «سرو زیر آب»، باز فیلمساز به سراغ دغدغه ارزشمند خود، یعنی دفاع مقدس رفته است. لیکن در این جا، همان نقطه ضعف و لنگی فیلم «ملکه» با وسعت و شدت بیشتری وارد جهان اثر شده و کل آن را زیر سیطره خود گرفته است: نگاه شبه روشنفکری به جنگ.

از حق نباید گذشت که کارگردان در یک سوم ابتدایی فیلم، در تصویر کردن حال و هوا و ساز و کارهای یک مکان کم‌تر پرداخته شده، یعنی معراج شهداء، خوب و موفق عمل می کند و تماشاگر ناآشنا با موضوع، به خوبی متوجه وجهی کم‌تر دیده شده از جنگ می‌شود که همانا تلاش ایثارگران عرصه دفاع در عقبه جبهه‌ها بود. رزمندگانی که در واحد «تعاون» یگان‌های رزمی خدمت می‌کردند، با وجود وظیفه به شدت مهم و حیاتی خود(جمع آوری و یافتن پیکرهای پاک شهدای و تحویل به خانواده‌های مکرّم آنان) کم تر معرفی شده و قدر دیده‌اند. دشواری و پیچیدگی فعالیت و فشار سنگین مسوولیت در معراج شهداء در دوران دفاع مقدس، به خوبی در یک سوم ابتدایی فیلم به تصویر کشیده شده است.

اما داستان به نیمه نرسیده، کم کم غلبه همان نگاهی که در «ملکه» به نحوی نامحسوس‌تر  وجود داشت، فیلم را به جهتی دیگر می‌برد. منظور نگاه رمانتیک فرادینی و فرا اعتقادی به تبعات جنگ است. این نوع نگاه، خواسته یا ناخواسته، تحت تاثیر یک تفسیر شبه روشنفکری از جنگ است که چندان به «ایدئولوژی» و «حق و باطل» در جنگ محوریت نمی‌دهد و به اصطلاح نگاه «انسانی» به جنگ دارد. از این منظر، مهم نیست که کشته شدگان در کدام جبهه هستند، بلکه به صرف «انسان» بودن فضیلت دارند. هیچ کس منکر فضیبت و شانیت «جان» انسان‌ها نیست، بلکه نکته آن جاست که اگر این نگاه در آثار دفاع مقدس غلبه بیاید (که متاسفانه تا حدی یافته) آن گاه بحث هدف ما از جنگ، آرمان جنگ، «مقدس» بودن دفاع و تقابل «حق و باطل» که شاه‌بیت کلام امام درباره جنگ، حتی در پیام پذیرش قطعنامه بود، کمرنگ می شود. نتیجه آن نگاه این می شود که از زبان سرگرد(مسعود رایگان) می شنویم که "کاش وارد خاک آن‌ها نمی شدیم. " و چه کسی است که نداند این جمله، عصاره‌ی مواضع همه نیروها و گروه‌های مخالف یا زاویه‌دار با مکتب امام، در مخالفت با ادامه جنگ از فردای فتح خرمشهر بود. این بحث همین امروز هم چه از سوی غربی‌ها و هم از سوی جریانات سمپات غرب درباره حضور ما در سوریه و عراق و لبنان هم شبانه روز گفته می شود. و تنها وقتی داعش در روز روشن در ساختمان مجلس ما دست به جنایت می زند و مردم بی گناه را به گلوله می بندد، ضرورت حضور و نفوذ منطقه‌ای ما برای برخی جریانات داخلی تا حدی روشن می شود.

مضاف بر اینکه، مشکل ساخت این نوع فیلم‌ها که فلسفه ساختشان عبور از متن جنگ و پرداختن به آثار و تبعات آن است، در آن جاست که ما هنوز فاز اصلی سینمای جنگ، یعنی تصویر کردن حقیقت جنگ و ایثار رزمندگان را به خوبی محقق نکرده ایم که حال قصد عبور از متن جنگ و پرداختن به حواشی آن آغاز شده است.

مگر ما هنوز زوایای متعدد جنگ خود را روی پرده نقره‌ای یا صفحه تلویزیون به تصویر کشیده ایم که حالا فاز خود را به یکباره از فیلمسازی درباره جنگ، به فیلمسازی درباره تبعات آن تغییر دهیم. چند فیلم درباره کربلای ۴ و کربلای ۵ و والفجر ۸ و سه راه شهادت و دریاچه ماهی ساخته‌ایم؟ چند فیلم درباره رشادت‌ نیروهای اطلاعات-عملیات (که ناب ترین سوژه‌های جذاب سینمایی از آن بیرون می آید) در جنگ، روی پرده رفته است؟ درباره فرماندهان جنگ ما از قبیل همت، باکری، کلهر، صیاد شیرازی، منصور ستاری، آبشناسان، بصیر، زین الدین، عباس کریمی، دقایقی، خرازی، دستواره، احمد کاظمی، ردانی پور، دین شعاری و... کدام اثر تصویری شاخص ساخته شده؟ کجا نشان دادیم که در سرمای کشنده و استخوان سوز زمستان خوزستان، بسیجی‌های ۱۶  ۱۷ ساله، در ساعات اولیه صبح از خواب برمی خاستند و لباس غواصی بر تن می کردند و ساعت‌ها در آبی نزدیک به نقطه انجماد در سد دز تمرین غواصی می کردند تا بدن‌های خود را برای شرایط شب عملیات آماده کنند؟ درباره یک میلیون خمپاره و گلوله توپی که در عملیات خیبر بر پهنه‌ای به وسعت تنها ۲۰۰ کیلومتر مربع(جزایر جنوبی و شمالی مجنون) بر سر رزمندگان ما بارید، ولی جزیره به دستور امام حفظ شد، آیا در آرشیو سینمایی ما چیزی وجود دارد؟ در به تصویرکشیدن مجاهدت‌های افسانه‌ای شهید علی هاشمی و قرارگاه فوق سری نصرت در دل نیزارهای هور(که خود سوژه چندین سریال است) کسی آستین همت بالا زده است؟ درباره ...

اگر آستین همت بالا زده بودیم و تلاش خود را به خرج داده بودیم که تنها ۲۰ اثر سینمایی شاخص و ماندگار درباره خود جنگ و نحوه دفاع ساخته بودیم، بحثی نبود، و به دوستان حق می دادیم که از بودجه نهادهای انقلابی استفاده کنند و فیلم درباره تبعات و آثار جنگ و پشت جبهه بسازند و با دید شاعرانه و رمانتیک به ۸ سال جنگ ما نزدیک شوند، چنان که آن موسسه که از نهادهای انقلابی بودجه می گیرد، فیلمی به نام «بدون مرز» در راستای همین نوع نگاه «انسان»محور به جنگ(و در واقع ضدجنگ) ساخته است!

شاید حرفی که باشه آهنگر در ۱۱۳ دقیقه فیلم خود می خواهد بزند، در مجموع حرف قشنگی باشد و باید هم گفته شود(این که «ایران متعلق به همه ایرانیان است» و «در جنگ نژاد و دین و قومیت نقشی نداشته و همه یکپارچه به دفاع از خاک رفتند» و «سیاوش‌های شهید این مملکت مثل سرو در خاک هستند» و...) اما فیلمساز هیچ تلاشی برای به روز کردن و جذاب کردن همین حرف‌های شاعرانه و زیبا نکرده است و عملا فیلم از نیمه به بعد تکراری و کسالت‌بار می شود. تقریبا عین چنین حرفی را بهرام بیضایی در سال ۶۵ و «باشو و غریبه کوچک» خود گفت و گرفت و ماندگار شد، چرا که حرف روشنفکرانه زدن، استایل و ذهنیت روشنفکرانه می خواهد که بیضایی کاملا متعلق به چنین فضایی است(این به معنای دفاع از بیضایی و تفکر او نیست، کما این که بعد از باشو عملا بیضایی به لحاظ سینمایی به حضیض رفته و به فاجعه تصویری به نام «وقتی همه خوابیم» رسیده است). اما باشه آهنگر ذاتا متعلق به فضای روشنفکری(و بهتر است بگوییم «شبه روشنفکری») نیست، ولی آشکار «می خواهد» که جزیی از این جریان باشد و از این رو، بخش بزرگی از فیلمش کشدار، تکراری و باسمه‌ای از کار درآمده است. باشه آهنگر در فیلم‌های پیشین خود، به ویژه «ملکه»، ثابت کرده که بر مدیوم سینما به لحاظ فنی مسلط است و از پس کارگردانی فیلم‌های سخت، پرلوکیشن و پرشخصیت با جلوه‌های ویژه سخت برمی آید، پس از قضائ او یکی از گزینه‌هایی است که پتانسیل تصویر کردن زوایای مختلف دفاع هشت ساله ما را دارد و درست به همین خاطر است که نگرانیم جناب باشه آهنگر در آثار بعدی به طور کامل پای در وادی «ضدجنگ»بازی شبه روشنفکرانه بگذارد، و این برای کسی که توان فیلمسازی دفاع مقدس را دارد، جنگ را چه به عنوان یک آبادانی و چه به عنوان یک رزمنده تجربه کرده و از همه مهم‌تر دغدغه بچه‌های جنگ را دارد، یک خسران خواهد بود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.