جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۳

یادداشتی بر فیلم «سرو زیرآب»

فیلم‌سازی بی‌مساله

فیلم سینمایی «سرو زیر آب»

سینماپرس: فیلمسازِ تمام شده، فیلمسازی‌ست که مساله‌هایش تمام شده و نمی‌داند اساسا چه چیزی، مساله‌ای اساسی است. آنهایی که اساسا سینما را جای مساله و حرف نمی‌دانند که هیچ، ولی آن کسی که یک دغدغه اشتباهی برایش مساله می‌شود هم تمام شده است و هم بودجه را هدر خواهد داد. «باشه آهنگر» در «سرو زیر آب» اینچنین است و حتی در ایجاد حس و حال هم ناتوان است.

به گزارش سینماپرس؛ «سرو زیر آب» روایت رزمنده‌ای است که در معراج شهدا برای امیدواری بعضی خانواده‌های شهدا، پیکر شهدای گمنام را جای گمشده‌شان جا می‌زند و طی ماجراهایی از کارهایش پشیمان می‌شود. خب این چه مساله‌ای از ذهن مخاطب امروز را قرار است حل کند؟ و بدتر اینکه حتی ممکن است یک مساله بی‌مورد هم برای ذهن او بتراشد! و فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که در دل یک مخاطب فیلم دفاع مقدسی که مبتلا به چنین حادثه‌ای است امید تبدیل به شک شود.

اصلا سوال اینجاست چرا چنین پروداکشن عظیمی باید صرف چنین مساله‌ای شود؟ لزوم طرح چنین داستانِ دور از ذهن و غیرقابل وقوعی برای امروز چیست؟

این‌ها را هم که کنار بگذاریم، نکته دیگر آن است که «سرو زیر آب» بر عکس ذات یک فیلم دفاع مقدسی، خشک و بی‌روح است. فیلمی بی‌حس و حال که صرفا قرار است با هلی‌شات‌های بی‌مورد حرفه‌ای جلوه کند.

گاهی فوتبالی‌ها می‌گویند «گل نکردن یک توپ از گل کردنش سخت است» این مصداق سکانس‌هایی از فیلم باشه‌آهنگر است که واقعا سخت است که با توجه به موضوعشان بی‌روح و بی‌حس نشان داده شوند، ولی در کنال تعجب بی‌حس و حالند و هیچ تاثیری بر مخاطب نمی‌گذارند.

سخت است تصاویری از پیکرهای شهدای جنگ تحمیلی روی پرده‌ی نقره‌ای باشد ولی حسی را منتقل نکند، اما «سرو زیر آب» اینگونه است. سخت است مخاطب مادر شهیدی را که برای شناسایی پیکر فرزندش به معراج آمده ببیند و اشکش جاری نشود، ولی خب «سرو زیر آب» موفق به چنین کاری هم می‌شود.

فیلم با نماهای تر و تمیز که دکور بودن‌شان کاملا مشخص است، ذهن را کمتر به دهه شصت و دوران جنگ نزدیک می‌کند. طراحی صحنه و لباس بر عکس روزگار جنگ اصلا جنگی نیست و معراج شهدا به عنوان لوکیشن اصلی بیشتر شبیه کارگاه‌های اروپایی دهه ۹۰ میلادی است. طبعا فیلمی با پروداکشن بزرگ، با دکور عظیم، با هلی‌شات و لانگ‌شات‌های زیبا فیلم خوبی نخواهد شد. «سرو زیر آب» مصداق چنین شکستی است.

*یاسر فریادرس

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.