به گزارش سینماپرس، تلویزیون روشن میشود و شما شبکه نسیم را انتخاب میکنید. یک مسابقه در فضای باز با شرکت کنندگانی از زوجهای جوان. ناگهان میبینید که یکی از مردان مانند یک مارگزیده درحالی که تا کمر خم شده است دارد دور خودش میچرخد. هرچقدر بیشتر بچرخد امتیاز بیشتری میگیرد و خوش قولی و تعهدش را نسبت به همسرش اثبات میکند. چون این خانمها هستند که پیش بینی میکنند که همسرانشان چندبار دور خودشان میتوانند بچرخند! زنان در گوشهای نشستهاند و دارند با جیغ و فریاد همسرشان را تشویق میکند. این نما بعلاوه بخشهای دیگر مسابقه آبروی هر ایرانی را میبرد.
شبکه نسیم برای خندادن و سرگرمی خانواده به هر حربهای متوسل میشود. «رشید» بیچاره با آن همه سابقه در طنز را کنار یک آشپزی که معلوم نیست درجه چند است میگذارد تا نمک برنامه مارکتینگ آشپزی شود.
صداوسیما جهت سرگرم کردن بینندگان خود دچار نوعی کرم خوردگی و بیهویتی است. فارغ از اینکه با فرهنگ سازی که غایت برنامه سازی تلویزیونی است فاصله فراوان دارد حتی در شیوههای برنامه سازی و کار معمول و سالم فرهنگی در تلویزیون نیز فاصله فراوان دارد.
اما علت این همه فاصله جز تلاش برای جذب بیننده و بالا بردن ساعت پخش و کسب درآمد چیز دیگری نیست. زمانی که ملاک کار فرهنگی زرق و برق و پول است و جای سرگرمی سالم و اخلاقی چرخ و فلک بازی بازیگران و شکرت کنندگان ملاک قرار میگیرد به همین نقطه میرسیم که رسیدهایم.
ولی صداوسیما روزگاری اینچنین نبود فاصله فراوانی با شرایط نامطلوب فعلی داشت. برنامهها، سریالها، جنگها و… همگی در شرایط بهتری بسر میبردند. جذب سراسری و بالابردن آمار کارکنان و کارمندان، عدم مدیریت کارآمد و شعارزده سیاسی، خلط راه اصلی با فرعی و حتی دور از انتظار و عوامل متعدد دیگر نتیجه وضعیت فعلی است.
البته مدیریت سالهای دهه ۷۰ و میانی دهه ۸۰ هم قطعا شامل مشکلات فراوانی بود اما در مجموع کار بدست صاحبان امر و متخصصان امور بود. اگر نسیم هم بدست متخصصان واقعی و کارشناسان طنز باشد بعید است که در وضعیت اسفباری بسر ببرد.
زمانی برنامهای موسوم به «سینما یک» برای اولین بار در تلویزیون در سال ۸۲ شروع به کار کرد. شبهای جمعه از شبکه یک همه منتظر پخش آثار مهم سینمای جهان و ایران و بعد از آن نقد تخصصی توسط اساتید دانشگاه و نویسندگان و پژوهشگران حوزه مربوطه بودیم. این برنامه بینظیر در نوع خود متاسفانه بعلت جابجایی تفکر و سیاست مدیرت و برنامه ریزی سازمان یکباره از بین رفت و تبدیل شد به برنامهای برای پخش آثار دست چندم سینما.
بدون شک این نمونه کوچک مشتی است از یک خروار و این واقعیت در شکلهای دیگر خود رخ نمایی کرده است.
رسانه ملی امروز به یک رنسانس و تحول اساسی نیاز دارد. خاطرمان باشد که امروز از سوی دیگر، شبکه رسانه داخلی و سینمای خانگی نیز مکررا در حال تولید و پخش آثار سریالی هستند و این عامل خود در زمین خوردن رسانه ملی بدون شک موثر است. البته برخی از چهرهها که خود از رسانه خارجی سودی نبردند بعد از مدتی به سیما بازگشتند و تصمیم گرفتند تا برنامه سازی را از سر بگیرند. مهران مدیری نیز یکی از همین افراد بود. برنامهها و سریالهایی که ساخته شد منجر به آن شد تا تلویزیون جان دوبارهای بگیرد. امروز اگر دورهمی از شبکه نسیم بیرون برود چه میزان از بینندگان تلویزیون کم خواهد شد!؟
خبر رسانی جدای از تولید بسته و نشر آن در هر روز هنوز قدرت بیبیسی فارسی را ندارد چون زبان خبر و تحلیل و جریان سازی در افکار عمومی را بلد نیست ولی تعداد کامندان آن دهها برابر بیبیسی است.
شبکهها بعضا برخی از برنامهها را تا ۴ برابر باز پخش میکنند. چون برنامه ندارند اما زمان باقی مانده را با برنامههایی مثل «خانواده باحال» پر میکنند. شبکههای سیما در سالهای قبل ۲۴ ساعته برنامه نداشتند ولی در همان ۱۲ ساعت با بهترین برنامههای داخلی و خارجی مردم را از بیرون خانهها به داخل میکشاند و آموزههای اخلاقی، اجتماعی، دینی و… را به مردم میآموخت.
رسانه ملی باید در مدیریت، تفکر و سیاستگذاریهای خود تغییر مسیر دهد و اگر نه با پیشرفت دیگر رسانههای داخلی و خارجی سر این چوب پاره سرخ میشود.
*رسانه انقلاب
ارسال نظر