چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۷

گفتاری از دکتر قائمی‌نیا در باب رسانه و تولید ملی

خیانت‌های رسانه در حق تولید ملی

تولید ملی

سینماپرس: برای این که بخواهیم نقش رسانه ملی را در اقتصاد مقاومتی بیان کنیم، ابتدا می‎بایست بحث رسانه و رسانه ملی را باز کنیم. بیش‎ترین نقش رسانه و رسانه ملی چیست! آیا نقش آن اطلاع رسانی است؟ ساختن یک فرهنگ و الگوی فرهنگی، حالا الگوی اقتصادی مورد نظر آن است یا خیر؟

گفتار زیر از آقای دکتر «علی اصغر قائمی‌نیا» استاد اقتصاد اسلامی در دانشگاه تهران می‌باشد. باتوجه به بیانات رهبر انقلاب اسلامی پیرامون اهمیت تولید ملی در سال‌های اخیر، سایت رسانه انقلاب بر آن شد تا نقش و نسبت رسانه‌ها را با تولید ملی و اقتصاد مقاومتی بسنجد و ابعاد آن را برای خوانندگان بررسی کند.

رویکرد رسانه ملی نسبت به تولید ملی می‎بایست دارای چه ویژگی‎ها و خصیصه‎هایی باشد؟

من دو مطلب هم پیش‎تر در فضای مجازی داشتم؛ یکی نقش رسانه‎ها در گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی که در اینترنت هست، یکی هم خانواده و نقش آن در شکوفایی اقتصاد مقاومتی است. این‎ها می‎تواند بیس باشد که شما به آن رفرنس بدید و از آن اسم برده شود تا آن‎ها هم قابل استفاده شود. اما بطور خاص، من اگر بخواهم نقش رسانه را در تعهد اقتصاد مقاومتی عنوان کنم، یک مقدمه باید بگویم.

زمانی که دو مقاله خود را نوشتم تازه اقتصاد مقاومتی بُلد شده بود و تازه رسانه‎ها بدان توجه کرده بودند. الان ما در دوره دیگری هستیم، می‎بایست مطالب ما دقیق‎تر و عمیق‎تر باشد و مشخصا به آن هدفی که می‎خواهیم اصابت کند. به نظر می‎رسد برای این که ما بخواهیم نقش رسانه ملی را در اقتصاد مقاومتی بیان کنیم، ابتدا می‎بایست بحث رسانه و رسانه ملی را باز کنیم. بیش‎ترین نقش رسانه و رسانه ملی چیست! آیا نقش آن اطلاع رسانی است؟ ساختن یک فرهنگ و الگوی فرهنگی، حالا الگوی اقتصادی مورد نظر آن است یا خیر؟

من فکر می‎کنم بیش‎ترین نقش رسانه ملی –اگر بخواهیم در بحث اقتصادی بگوییم- به صورت غیرمستقیم و ضمنی، نه به صورت شعاری و به صورت صریح اثرگذار نباشد، بلکه به صورت غیرمستقیم و ضمنی باید مروج الگوی اقتصادی انقلاب اسلامی باشد. الگوی اقتصادی انقلاب اسلامی یعنی چه؟ یعنی الگوی مصرف اقتصاد انقلاب اسلامی و الگوی تولید اقتصاد انقلاب اسلامی. به عبارتی آن چیزی که تحت عنوان الگوی مصرف یا حتی سبک زندگی مد نظر است، رسانه ملی می‎بایست به صورت غیرمستقیم آن را ترویج دهد. تا الان هم یک سری براساس همین پیشنهادی که در راستای اقتصاد مقاومتی انجام شده این کار هم انجام شده. مثال عرض می‎کنم. مثلا چند وقت پیش در صدا و سینما اطلاعیه دادند که تبلیغ کالاهای ایرانی به صورت رایگان در رسانه ملی انجام دادنی است. حالا با توضیحات و شرایط خاصی انجام می‎گیرد.

خب این یک گام خوبی بود و یک سری تبلیغ هم کردند. اما گام تکمیلی آن دیگر نشد که ما در عین این که می‎بایست مروج و مبلغ کالای داخلی باشیم، نباید مروج کالای خارجی در رسانه ملی باشیم. این مسئله از آن جا تکمیل نشد.

به هر حال نقش رسانه ملی در موضوع اقتصاد مقاومتی هم به عنوان الگو انقلاب است و ربطی به تحریم و غیرتحریم ندارد به همین موضوع برمی‌گردد؛ که ما باید از رسانه ملی کمک بگیریم و رسانه ملی را به خدمت بگیریم برای این که منویات اقتصاد مقاومتی را بتوانیم در قالب یک پیام، نه در قالب یک دستور و حکم، به مردم اعم از مصرف کننده و تولیدکننده، اعم از دولتی و خصوصی، اعم از زن و مردم، اعم از پیر و جوان در اقشار مختلف مردم این پیام را منتقل کنیم.

حالا دو مسئله پیش می‎آید، یک این که آیا اقتصاد مقاومتی به این سطح از محتوا رسیده که رسانه ملی بخواهد آن را در قالب پیام منتقل کند یا خیر؟ نکته اول به خود اقتصاد مقاومتی برمی‌گردد که ما از آن خیلی غافل هستیم. انتظار ما معمولا از رسانه انتظاری است که شاید جاهایی خلاف از رسانه باشد. زیرا رسانه لزوما نباید محتوا تولید کند، بله یک جایی به فراخور توان خود محتوایی تولید می‎کند، اما وظیفه اصلی تولید محتوا به عهده پژوهشگر اقتصاد اسلامی، اقتصاد مقاومتی است، به عهده دانشگاه، به عهده حوزه است، به عهده دولت، مجلس است، به عهده کسانی است که تصمیم‌گیر یا تصمیم‌ساز در اقتصاد مقاومتی است.

بنابراین بحث اول برمی‌گردد به این که آیا ما محتوای خوبی برای عرضه در رسانه ملی داریم یا خیر؟ که پاسخ من منفی است، نداریم. اما بحث دوم این است که آیا رسانه ملی پویایی و قابلیت‎ها و قالب‎ها و فرم‎های مورد نیاز برای چنین الگوسازی را دارد یا خیر؟ باز هم جواب من منفی است. یعنی در واقع برای پاسخ کلی به این سوال کلی، عرضم این است که نقش رسانه در اقتصاد مقاومتی ارائه الگوی باورپذیر و غیرمستقیم و در قالب پیام به مخاطب است. الگویی است که در آن سبک زندگی اسلامی اعم از حوزه تولید و مصرف را داشته باشد. اما این دو شرط و الزام دارد؛ یکی این که محتوای مناسبی در حوزه اقتصاد مقاومتی تولید شده باشد، و دو این که خود رسانه ملی هم ابزار، قالب و قابلیت‎ها را برای کار داشته باشد.

می‌خواهم مورد اول را توضیح دهم. اقتصاد مقاومتی را تبدیل به خوراک رسانه نکردیم. از سال ۸۶ تا الان حالا بیش‎تر از سال ۹۲ تا الان که آن سیاست‎های اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد، همه جا داریم می‎گوییم اقتصاد مقاومتی. به خاطر گستره وسیعی که مفهوم اقتصاد مقاومتی دارد، حوزه‎های مختلفی را شامل می‎شود حتی این مسئله مورد سوء استفاده هم قرار گرفته، یعنی اقتصاد مقاومتی مورد سوء استفاده مکاتب مختلف فکری در حوزه اقتصاد قرار گرفته. یعنی آن کسی که تفکر لیبرال در اقتصاد دارد، تفکر واردات‌گرا و مصرف‌گرا دارد، او هم خود را به اقتصاد مقاومتی معطوف کند، دولتی هم که چنین تفکری دارد، اقدامات خود را در راستای اقتصاد مقاومتی می‎داند، و از آن طرف کسی که خلاف آن را معتقد است، خودش را در چارچوب اقتصاد مقاومتی می‎داند، بنابراین اقتصاد مقاومتی به معنای یک مفهوم کلی یک جاهایی مورد سوء استفاده قرار گرفته و شاید همین رویکرد یک جاهایی در رسانه هم به مخاطب آسیب برساند. یعنی ما با یک رویکرد غربی را به عنوان رویکرد اقتصاد مقاومتی در رسانه آوردیم و نتیجه عکس از آن چیزی که مدنظر داشتیم گرفتیم.

در واقع می‎توان گفت اقتصاد مقاومتی به عنوان یک الگوی اجمالی مطرح شده، اما تفصیل آن و تفسیر آن و تبدیل کردن آن به یک برنامه اجرایی و یک بسته سیاستی و حتی بسته رسانه ای هنوز صورت نگرفته، جاهایی هم که صورت گرفته کاملا سلیقه ای بوده. یعنی ما هنوز تکلیف خود را نمی‎دانیم که مثلا این که ما یک برند خارجی مثلا سامسونگ می‎گوییم آقای سامسونگ شما در ایران کار کنید، یک آیتم‎های خاصی مثلا یخچال خود را در ایران بزنید، یا در مورد دوو، یا در مورد ال جی، خب آقای دوو یک یخچال دوو برای ایران بزنید.

این برای اقتصاد ما خوب است، این جا یک اشتغال دارد ایجاد می‎شود، یک سرمایه‎گذاری مستقیم خارجی دارد رخ می‎دهد. از آن طرف مجوز این کالا را که در ایران دارد تولید می‎شود می‎گیریم که در همه رسانه‎ها تبلیغ کنیم. یعنی مثلا ما فقط یخچال دوو را در ایران داریم می‎زنیم اما با همین مجوز گرفتیم کل دوو را به عنوان یک محصول کلی در ایران تبلیغ می‎کنیم. ما هنوز به یک اجماع نظری و تئوری آن در بحث اقتصاد مقاومتی نرسیدیم که الان این کار به نفع اقتصاد مقاومتی است یا به ضرر آن! زیرا از یک طرف دارد به تولید کمک می‎کند، حالا موارد دیگری هست که مشخص است اقتصاد مقاومتی نیست، من آن‎ها را مثال نمی‎زنم. من دارم مثال‎هایی می‎زنم که محل اشکال است.

سوال من این است این کار در چارچوب اقتصاد مقاومتی است یا خیر؟ آیا کسی هست به من پاسخ دهد! خب رسانه هم نمی‎تواند تصمیم بگیرد، رسانه هم به همین قیاس است. الان شما بگویید چرا شما بیلبورد سامسونگ زدید، می‎گوید سامسونگ دارد در ایران تولید می‎کند! کسی نیست به رسانه بگوید این دارد در ایران تولید می‎کند اثر فرهنگی تبلیغ کاملا دارد آن تولید را خنثی می‎کند. شما شاید یک محصول از بیست محصول را در ایران تولید می‎کنید اما دارید بیست محصول هم تبلیغ می‎کنید! خودرو هم همین است. می‎بینید خودرو هم دارند در رسانه ملی تبلیغ می‎کنند سپس می‎بینید چینی است، بعد می‎گویید چینی است، می‎گوید مونتاژ آن در ایران است. به هر حال چیزی که تحت عنوان پیام در رسانه دارد منتقل می‎شود این است که دارید کالای چینی تبلیغ می‎کنید و این ضد اقتصاد مقاومتی است.

بنابراین وظیفه حوزه پژوهش و تئوریک اقصاد مقاومتی اعماز دانشگاه، پژوهشگاه این است که یک بسته رسانه یا یک بسته خروجی رسانه ای از مفاهیم اقتصاد مقاومتی را تولید کنند. یک خوراک که رسانه ملی در مواجهه با این سوالات بتواند پاسخ درستی دهد. شاخص‎های رسانه اقتصاد مقاومتی را باید دربیاورند. این از نکاتی است که می‎توانید بُلد کنید که جامعه علمی ما باید یک سری شاخص تولید کند و به رسانه ملی دهد که با این شاخص ارزیابی کنید که این تبلیغ، تولید محتوا و فیلم، اخبار، برنامه تولیدی، برنامه مستند شما آیا در چارچوب اقتصاد مقاومتی هست یا خیر.

سبک زندگی که در فیلم‎های خود نشان می‎دهید آیا در چارچوب اقتصاد مقاومتی هست یا خیر! زیرا من با هر دو طیف صحبت کردم، جلسات مختلف گذاشتیم، رسانه ملی هم برای خودش ادعا دارد، رسانه ملی می‎گوید در فلان سریال فلان کار را نکنید، من می‌گویم باشد و مثلا آن ماشین که در سریال نشان داده می‎شود روی آرم آن برچسب می‎زنم، همه ما می‎دانیم این کافی نیست، اما می‎گوید آن شاخصی که شما گذاشتید را برآورد کردم، پس شاخص ما اشتباه بوده، که حتی ما را مسخره هم می‎کنند، پس شاخص ما اشتباه بوده. یا خیلی از تبلیغاتی که می‎کند یا خیلی از برنامه‎هایی که تولید می‎کند با همین توجیه است، می‎گوید من این طور توجیه شدم، و دارم طبق این توجیه، ضابطه و قانون که شما به من دادید دارم عمل می‎کنم، و این می‎شود که در پایان سال ادعا می‎کند من کاملا در راستای اقتصاد مقاومتی دارم عمل می‎کنم.

بنابراین قسمت اعظم مشکل برمی‌گردد به این که محتوای مناسب با رسانه ملی که دغدغه‎های الگوسازی، سبک مصرف، سبک تولید را که به مخاطب القا کند را نداریم. یک مثال دیگر عرض کنم. مثلا در زمینه بانک، مدت‎ها می‎گفتند بانک را به عنوان الگو، به عنوان یک سبک زندگی تبلیغ نکنید. این با بحث اقتصاد مقاومتی منافات دارد. شما دارید روحیه تولید را از مردم می‎گیرید، هر چقدر هم بانک شما اسلامی باشد، بانک شما عقود شرعی باشد، شما با تبلیغ بانک، روحیه تولیدکنندگی و کارآفرینی را از مردم خود می‎گیرید، مردم تبلیغ بانک را می‎بینند، فرد یک میلیارد، دو میلیارد پول دارد، خواست یک کار تولیدی کنند، می‎گوید من به بانک می‎روم هم مطمئن است، هم پول آن خوب است، رسانه ملی چه کرد! این قدر مقاومت کرد تا به خاطر مسائل امنیتی، به خاطر موسسات غیرمجار در نهایت مجبور شد تبلیغات بانک خود را حذف کند، اما دغدغه اقتصاد مقاومتی در آن وجود نداشت. زیرا بسته سیاستی و بسته رسانه ای که بیان کند هر چقدر بانک اسلامی باشد، هر چقدر قانونی باشد تبلیغ بانک خلاف است، منویات اقتصاد مقاومتی برای رسانه ملی وجود نداشته، رسانه ملی هم داشت کار خود را می‎کرد. البته شاید سفارش دهنده کار هم رسانه ملی باشد، یعنی شاید رسانه ملی باید احساس نیاز کند، اصلا از پژوهشگرهای خود استفاده کند که چه شاخص‎هایی داشته باشد ببیند مطلبی که دارد ارائه می‎دهم در چارچوب اقتصاد مقاومتی هست یا خیر.

مؤلفه و الزام دوم به رسانه ملی برمی گردد. من الان نمی‎خواهم در رابطه با رویکرد رسانه ملی صحبت کنم که بگویم رویکرد رسانه ملی، رویکرد لیبرالی است، انقلابی است یا خیر. من فرض می‎کنم رویکرد رسانه ملی انقلابی است ودوست دارد این اتفاق بیفتد. زیرا شاید این بحث، بحث علمی نباشد که الان بگوییم دوره آقای ایکس این طور بود.

الان بحث من این است که فرض می‎کنم رسانه ملی می‎خواهد این کار را انجام دهد. فرض دوم من این است که بسته علمی که آن جامعه علمی داده، آن بسته علمی هم وجود دارد. حالا در مورد صدا و سیما صحبت کنیم. آیا رسانه ملی این قابلیت و ظرفیت را دارد یا خیر.

ببینید معمولا مسائلی که حالت الگوسازی و تربیتی داشته باشد در فضای رسانه ملی بار اصلی آن روی رسانه کودک و نوجوان است. مثال می‎زنم. مفاهیم اصلی اقتصاد را مثل پس انداز، مثلا پس انداز خوب است، تولید خوب است را ما کی به دانش آموز یاد می‎دهیم، در دوره دبیرستان. به کدام دانش آموز؟ دانش آموزی که در رشته انسانی تحصیل می‎کند. در صورتی که در کشورهای پیشرفته‎تر که اقتصاد برای آن‎ها مهم است، این مفاهیم را در قالب نکات ساده و شیرین به بچه از ۴ الی ۵ سالگی یاد می‎دهند، یک بعد آن هم رسانه ملی آن‎ها است. یعنی کارتونی که برای بچه تولید می‎شود و ما این جا هم می‎بینیم و خوشمان می‎آید، می‎بینیم –حالا اگر بحث آن باز شود، می‎توان در همه کارتون‎ها می‎توان این گونه تحلیل کرد- که دارد یک پیام اقتصادی را به کودک و نوجوان منتقل می‎کند.

متاسفانه به عنوان یک نکته تربیتی و نکته‌ای که بتواند جریان ساز باشد که از رسانه ملی بتوانیم خروجی بگیریم که هر جا برود اگر مصرف کننده شود، مصرف کننده با سبکی که ما می‎خواهیم می‎شود، اگر تولیدکننده هم شود به همین شکل. ما در رسانه ملی مهم‎ترین کاری که در بحث اقتصاد مقاومتی بایستی انجام دهیم و انجام ندادیم تولید محتوای مناسب برای کودک و نوجوان است. زیرا بهترین و موثرترین قالب و با نفوذترین قالب تولید انیمیشن و کارتون و فیلم است. ما این را نداریم. هرچند محتوای کودک و نوجوان ما به لطف شبکه‎هایی که اضافه شده و برنامه‎هایی که زیاد شده، اما محتوای متناسب با اقتصاد مقاومتی نداریم. مثلا در کارتون‎های معروف هر شخصیتی نماد یک نوع رفتار است، تیپ ایدئالتایپ یک انسان است، چرا ما تیپ ایدئالتایپ یک انسان که تولیدکننده است کارآفرین است را در کارتون‎های خود نداشته باشیم! یا ایدئالتایپ فردی که فرهنگ پس انداز درستی دارد را نداشته باشیم! این‎ها کار سختی است اما ضعف قالب در حوزه کودک و نوجوان به شدت مشهود است.

کمی جلوتر برویم. در بحث‎های تولیدی که دارد اتفاق می‎افتد، می‎گویم صدا و سیما سعی کرده در راستای اقتصاد مقاومتی همگام باشد. مثلا برنامه‎های تولیدیدر راسای اقتصاد مقاومتی با یک واحد تولیدی مصاحبه می‎کند، شما چند نفر هستید؟ چقدر موفق هستید؟ مردم ترغیب شوند که مثل شما شوند. این برنامه‎ها یک اثر سطحی روی جامعه دارد. اگر بخواهید یک برنامه در حوزه اقتصاد مقاومتی تولید کنید، که من با یک کارآفرین مصاحبه کنم، این‎ها خوب است، یا برنامه‎هایی مثل پایش، کارآفرین برتر را معرفی می‎کند، مثلا فرد شترمرغی داشته، بعد ۱۰ شترمرغ شده، سپس ۱۰۰ شترمرغ شده. یا مثلا یک برنامه تولید کرده که من با ده میلیون پول می‎توانم چه کار کنم، مثلا یک نفر را می‎آورد که با ده میلیون ۱ گاو خریده، سپس ۲ گاو خریده و… یا برنامه علمی در مورد اقتصاد مقاومتی تولید می‎کند که یک برنامه می‎گذارد که اقتصاد مقاومتی این است، وظیفه شما این است و باید این کار را انجام دهید.

خب این‎ها تا یک سطحی خوب است که قبلا هم نبود. الان هست ما می‎گوییم قبول تا یک سطحی خوب است. اما آیا کافی است! به نظر نمی‎رسد کافی باشد. زیرا بهترین حالت این است که دارید یک داستان موفق را بیان می‎کنید. اما چه پیامی در این داستان وجود داشته باشد، چه مکانیزمی در این داستان وجود داشته باشد که من که دارم تلویزیون را می‎بینم مسیر تصمیم گیری من را تغییر دهد، این با آن نقطه خیلی فاصله دارد. یعنی صدا و سیما باید از خودش بپرسد آیا من این برنامه را نشان دادم تصمیم مخاطبی که سرمایه گذار هست، مثلا می‎خواست سرمایه‎گذاری کند توانستم روی تصمیم او اثر بگذارم یا خیر. به نظرم خیر. زیرا انگیزه لازم برای بحث تولید در رسانه ملی به عنوان یک مولفه کلیدی و به عنوان پیش فرض اقتصاد مقاومتی وجود ندارد یعنی من در رسانه ملی هزار بار هم بخواهم تبلیغ کنم که این کار تولید خوب است، وقتی انگیزه تولید را در آن فرد نتوانم ایجاد کنم، قطعا آن فرد باز هم رغبت نمی‎کند سمت تولید برود.

این که این انگیزه تولید چطور نمایش داده شود، به این برنمی‎گردد که من یک تولیدکننده را بگویم ایشان تولیدکننده خوبی است، که معمولا آدم‎های روستایی و درب و داغان را می‎آورند که بگویند بدترین مخاطبان صدا و سیما می‎توانند این کار را کنند. ببینید زمانی می‎تواند در مخاطب تاثیرگذار و باورپذیر باشد، من یک نخ تسبیح در برنامه‎های اقتصاد مقاومتی داشته باشم و بگویم نخ تسبیح برنامه‎های اقتصادی صدا و سیما باید این باشد که تولید به عنوان یک ارزش در صدا و سیما به مخاطب القا شود. هنوز این اتفاق نیفتاده.

ببینید در تولید به عنوان یک ارزش در صدا و سیما مطرح شود این یک پروسه مفصلی است این بدین معنی است که ما مصادیق تولیدکنندگان را در اخبار پیدا کنیم بگوییم ایشان کارآفرین برتر است. در نهایت در جامعه ما تولید ارزش نیست. صدا و سیما برای این مسئله چه پاسخی دارد. باید در این راستا سیاست‎گذاری صورت بگیرد مثلا اگر ما یک فیلمی تولید می‎کنیم که در آن تولیدکننده یک آدم بدبختی است، بدهی دارد، بعد کسی هم هست که یک بازرگان موفق است، از آن طرف کارآفرین هم در برنامه دیگری نشان می‎دهد. این نشان می‎دهد ما استراتژی مناسبی برای این که به عنوان یک ارزش در جامعه –در لایه فرهنگ می‎رود- در فرهنگ این مسئله را به مخاطب بخورانیم در صدا و سیما وجود نداشت.

اگر این اتفاقا در مجموع بیفتد فکر می‎کنم رسانه ملی به عنوان مهم ترین، بهترین و گسترده‎ترین ابزار رسانه که الان در کشور وجود دارد و معتقدم که همچنان اعتماد به رسانه ملی وجود دارد بتواند بهترین موید اقتصاد مقاومتی در فضای رسانه‌ای باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.