چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۸

فرصت‌های موسیقی نظامی و تهدیدهای آن

سازِ کوکِ رزم‌نوازان

موسیقی نظامی

سینماپرس: بخش اعظمی از موسیقی درخشان و مؤثر دهه‌ی شصت، دهه‌ی انقلاب و دفاع مقدس، در ژانر موسیقی نظامی قرار می‌گیرد که مورد استقبال وسیع مخاطب، به‌خصوص رزمندگان اسلام هم بوده است. مهم‌ترین وجه معنایی موسیقی نظامی، جنبه‌ی رزمی آن است که علاوه بر تناسب با جنبش و تحرّکِ مقتضایِ انقلاب اسلامی، از منظر شرع مقدس هم کمتر مورد مناقشه و تحریم بوده است.

موسیقی رزمی، مجموعه‌ای از آهنگ‌های خاص است که همراه با عملیات‌ها و فعالیت‌های سپاهی‌گری در میادین جنگ و نمایش‌های نظامی (مانند رژه) نواخته می‌شود. این موسیقی در ایران از عهد هخامنشیان رواج داشته و نخستین سروده‌هایش را مشخصاً به دوران کوروش منتسب می‌کنند. اما در کل به جهت کارکرد زنده و ربط مستقیمی که به جنگ و حیات و ممات ملت‌ها دارد، به این گزارشات تاریخی نباید اکتفا کرد و می‌توان رد نوای جنگ را در پیش از این تاریخ هم جست.

پیامبر اسلام، صلوات‌الله علیه هم در غزوات خود از ساز و دهل نظامی برای تهییج رزمندگان و تحریک روحیه‌ی سلحشوری و جنگ‌آوری در برابر دشمن، بهره گرفته‌اند.

در موسیقی نظامی بیشتر از سازهای کوبه‌ای و بادی استفاده می‌شود که صدای آن‌ها بلند و رسا، مهیب و باوقار، و کوبنده و پرشکوه باشد و احساسی از نشاط توأم با قدرت و حرکت‌دهنده‌گی برای مخاطب ایجاد نماید.

در سیر تاریخ، به دلیل روح برانگیزاننده و فاخر موسیقی نظامی که محرّک غرور ملی و احساس تهور و شجاعت در شنونده بوده، دامنه‌ی آن وسعت پیدا کرد و در محیط‌های متفاوت از میدان رزم هم به کار گرفته شد. قابلیت‌های موسیقی نظامی به شکلی بوده که آن را محدود به ارتش‌ها و نهادهای حکومت نکند و در انواع جنبش‌های مردمی و انقلاب‌های طول تاریخ هم به کار آمده است. همچنان که در زمان انقلاب اسلامی هم می‌توان بسیار از این نمونه‌ها سراغ گرفت. سرود مشهور “به لاله‌ی در خون خفته”، نمونه‌ای قدرت‌مند از این گونه است که با گذشت چهل سال از زمان آفرینش آن، نه‌تنها در مناسبت‌ها مورد استفاده‌ی رسانه‌های رسمی است، بلکه همراه نمونه‌های مشابه خود، در محیط بی‌ضابطه و مردمی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هم دست‌به‌دست می‌شود.

در جنگ، یک ارتش نیاز به حرکت و انرژی و قدرت سرباز دارد و موسیقی نظامی باید بتواند حتی در بدترین شرایط نظامی، احساس قدرت و حرکت را به سرباز منتقل کند و او را به ادامه‌ی جنگ وا دارد. یعنی عبور دادن سرباز از یک وضعیت روانی ضعیف، به یک وضعیت روانی قدرت‌مند؛ یعنی تعالی و استعلا. این کارکرد، با روضه و انابه تفاوت دارد. اگر چه در روضه هم می‌توان به استعلا رسید و انگیزه‌ی حرکت را ایجاد کرد، اما این خاصیت، نه چنان است که جواب‌گوی فوریت، قدرت و نشاط لازمه‌ی صحنه‌ی نبرد باشد.

حالا چند سالی است که در سپاه و بسیج، موج تولید آثار موسیقایی به راه افتاده و رده‌های فرهنگی این دو نهاد با زحمت و مرارت، و افتان و خیزان تلاش می‌کنند تا برای حفظ روحیه‌ی انقلابی مخاطب و برانگیختن او در مبارزه با ظلم و استکبار، از موسیقی بهره بگیرند. البته سپاه و بسیج صرفاً نهادی نظامی نیستند و همه‌ی این تلاش‌ها، بخشی از ذات و ماهیت وجودی آن‌ها است. اما به لحاظ سازوکار نظامی که به هر حال در این دو نهاد وجود دارد، هم‌اکنون “دسته‌های رزم‌نواز” بسیاری در رده‌های مختلف سپاه پراکنده‌اند که حد اقل استفاده‌ی ممکن از ظرفیت و توان آن‌ها صورت می‌گیرد.

آموزش و تدارک این دسته‌ها و تولید آثار فاخر درخور مضامین متعالی و مبارزه‌جوی انقلاب، کاری کم‌هزینه و سهل‌الوصول است که قابلیت ارتباط با مخاطب امروزی را هم می‌توان در افق نزدیک آن دید. با وجود چنین امکان قدرت‌مندی، جای پرسش است که چرا باید دست به دامن موسیقی پاپ شد که فوق‌العاده ناهمگون و بی‌تناسب با مضامین و شعائر مد نظر ما است؟

چرا سرکه‌ی نقد موسیقی نظامی را وا گذاریم و با دردسر و مرارت، و البته کسر از شئونات انقلابی و دینی خود، دل به حلوای نسیه‌ی موسیقی پاپ بسپریم؟

این یکی طوعاً هم‌سوی تفکر انقلاب است، و آن یکی کرهاً. موسیقی پاپ می‌تواند به طور محدود و نسبی به انتقال مضامین انقلابی نائل شود؛ اما تنها وقتی که از موتیف‌های موسیقی نظامی و یا موسیقی سنتی ایران بهره بگیرد، و به آن‌ها تشبّه بجوید. که باز هم از همراهی مناسب و راضی‌کننده عاجز است. تنها تصوری که باعث می‌شود کارگزاران هنری سپاه و بسیج به موسیقی پاپ اقبال نشان دهند، ذائقه و پسندی است که از نسل جدید سراغ دارند. اما باید پرسید وقتی جریان موسیقی ایران، در گونه‌های مختلف خود رشد متوازن نداشته و تنها به موسیقی پیش پا افتاده، سهل‌الوصول و بی‌هویت مدرن غربی پر و بال داده و باقی اقسام موسیقی را به ضعف و حتی مرز انقراض کشانده، چه‌گونه می‌توان در باره‌ی پسند مخاطب قضاوت و ارزیابی داشت؟ آیا مخاطب حق انتخاب داشته که معلوم شود به کدام سو بیشتر گرایش دارد!؟ تصور عام مدیران هنری و فرهنگی کشور، لزوماً تصور صحیحی نیست؛ بلکه نه صحیح است و نه دقیق.

اما اگر هم این تصور صحیح باشد، شئونات معنوی و قدسی انقلاب را چه کنیم؟ شأن تفکر انقلاب اسلامی، یک منزلتِ تشریفاتیِ برساخته و تصنعی نیست که به سادگی از آن بگذریم. بلکه عبارت از همان روح و جایگاه درخوری است که ظرف طبیعی حفاظت، و نقل و انتقال این تفکر است. وا گذاشتن شئونات یک تفکر به بهانه‌ی جلب نظر مخاطب، به معنی کوتاه آمدن از مؤلفه‌های آن تفکر است که طبعاً آن را از شکل و صورت طبیعی و ذاتی خود خارج، و تصویر و تصوّر دیگری می‌سازد. کأنه شیری بی یال و دم و اشکم به مخاطب نشان داده‌ایم که دیگر زیبایی و هیبت گیرای شیر را ندارد. اما موسیقی رزمی و نظامی – بعد از موسیقی سنتی عرفانی – ممتازترین گونه و قالبی است که می‌تواند چهره و هیبت انقلاب اسلامی و صفات روحانی آن را همان‌طور که هست به مخاطب نشان دهد. اگر ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی تمام نشده و هنوز واقعه‌ای در شرف تکوین است، باید بپذیریم که نیازمند نوعی از موسیقی هستیم که اصالتاً همگون و هم‌تراز حرکت و تکاپوی متدرج انقلاب اسلامی باشد. نه آن‌که به زور و اجبار بخواهیم ساز ناکوک موسیقی پاپ را با گرته‌برداری و تقلید از آثار موفق موسیقی ملی و رزمی، کوک کنیم!

سامان‌دهی و تدارک و تجهیز دسته‌های رزم‌نواز در سپاه و بسیج می‌تواند جریان هنری فاخر، پسندیده و بی‌تناقضی شکل دهد که تصویر زیبا و متوازن و متقارن تفکر انقلاب را به شایستگی منعکس نماید.

به‌خصوص حضور این دسته‌ها، در یادواره‌ها و کنگره‌های شهدا که هر سال و در تمام نقاط کشور برگزار می‌شوند، در عین آن که در شأن و تراز مجلس ذکر شهید هستند و می‌توانند در فضای مساجد هم حضور یابند، غنا و جاذبه‌ی این برنامه‌ها را برای مخاطبان جوان و نوجوان صدچندان می‌نمایند.

*رسانه انقلاب

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.