دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۰

انتشار کتاب «توسعه رهبری استراتژیک در سازمان‌های رسانه‌ای ایران»

مدیریت رسانه

سینماپرس: اخیرا کتابی با هدف طراحی الگویی جهت مدیریت راهبردی فرهنگی تحت عنوان «رهبری استراتژیک در سازمان‌های رسانه‌ای ایران بایسته‌ها و مولفه‌ها» با پژوهش و تألیف حسن کربلایی روانه بازار نشر شده است.

به گزارش سینماپرس، «رهبری استراتژیک در سازمان‌های رسانه‌ای ایران بایسته‌ها و مولفه‌ها» عنوان اثری است که به تازگی از سوی حسن کربلایی منتشر شده است.

بر اساس این گزارش، این کتاب با هدف طراحی مدل توسعه رهبری استراتژیک در سازمان‌های رسانه‌ای ایران انجام گرفته است.

نویسنده این اثر پیرامون روش تحقیق این پژوهش اظهار داشت: از حیث هدف کاربردی و از منظر شیوه اجرا توصیفی ـ پیمایشی (بینابینی) است. جامعه آماری در این تحقیق، تمام نخبگان و خبرگان حوزه فرهنگ و رسانه کشور هستند که تعداد آنها ۱۳۲ نفر است. حجم نمونه این تحقیق با حجم جامعه برابر است.
کربلایی در ادامه ضمن اشاره به ابزار اندازه‌گیری توضیح داد: ابزار اندازه‌گیری پرسشنامه محقق‌ساخته بوده و برای سنجش روایی ابزار از روش ضریب لاوشه و تحلیل عاملی اکتشافی و همچنین برای سنجش پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، درصد تجمعی، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون میانگین یک جامعه (آزمون تی) برای بررسی وضعیت متغیرهای تحقیق و همچنین از تحلیل مسیر و آزمون رگرسیون جهت آزمون فرضیات تحقیق و نهایتاً از روش معادلات ساختاری برای تحلیل کمی مدل استفاده شده است.
این نویسنده بیان کرد: با توجه به نتایج حاصله از تحلیل عاملی تاییدی تمامی سوال‌ها به طرز معناداری اندازه‌گیرنده متغیر پنهان است.

وی در پایان اضافه کرد: تحقیقات درباره «رهبری استراتژیک در سازمان‌های رسانه‌ای ایران» یک سال به طول انجامید.

یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد سیاست‌های دولتی در خصوص زیرساخت‌ها و فن‌آوری در سازمان‌های رسانه‌ای کشور (W۳) با ضریب ۷۲/۰ بیشترین تاثیر را بر رهبری راهبردی در سازمان‌های رسانه‌ای کشور و متغیر مدیریت راهبردی در سازمان‌های رسانه‌ای کشور (W۲) با ضریب ۴۵/۰ کمترین تاثیر را دارد. ضمنا در رابطه با آزمون برازندگی مدل نیز می‌توان گفت تمام شاخص‌ها در حد مطلوب بوده و مدل برازش داده شده مدل مناسب است.

این گزارش اضافه می‌کند، به طور کلی، موارد ذیل ضرورت انجام این پژوهش را مطرح می‌کند؛
۱. مطالعه پیشینه تحقیق در رهبری راهبردی رسانه به عنوان زیرشاخه‌ای از مدیریت رسانه‌ها نشانگر آن است که این مقوله دارای ادبیات غنی و گسترده‌ای نیست و بر پایه مباحث تئوریک رشته‌های مهم و کاربردی مدیریت، مدیریت استراتژیک و ارتباطات استوار است. با در نظر گرفتن طبیعت منحصر به فرد رسانه‌ها، مطالعات مربوط به رهبری شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای، مدیریت مؤسسات رسانه‌ای و مدیریت منابع انسانی رسانه به صورت طبیعی در طول زمان رشد کرده است. امروزه، رهبری رسانه پدیده‌ای جهانی است و پژوهش و بررسی در رشته مدیریت رسانه از مرزهای بین رشته‌ای، حوزه‌های نظری و سیستم‌های سیاسی عبور کرده است. این حوزه برای جستجوی شاخه‌های جدید پژوهش، گسترش و استفاده از متدولوژی‌ها و تدوین رویکردهای جدید نظری آماده و مهیاست (آلباران و همکاران، ۲۰۰۶: ۳۹).
بنابراین انجام چنین پژوهشی می‌تواند از حیث نظری منجر به رفع خلاء مفهومی برای ایجاد مکانیسم مدیریت راهبردی در رسانه‌ها شود و بایسته‌های رسانه‌ای برای تشکیل مرکز مدیریت راهبردی رسانه‌ای را تنقیح سازد.

۲. از آنجا که توانایی رهبر برای پیش‌بینی، رویایی بودن و انعطاف‌پذیری جهت توانمند کردن دیگران برای ایجاد تغییر استراتژیک، از اهمیت و جایگاه برجسته‌ای برخوردار است (هیت و همکاران، ۲۰۰۷: ۳۷۵)، لذا سبک رهبری راهبردی در سازمان‌های رسانه‌ای این امکان را فراهم می‌آورد که به شیوه‌ای نوآور عمل کنند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت سنتی عمل نکنند. این شیوه رهبری باعث می‌شود که سازمان‌ها دارای ابتکار عملی باشند و فعالیت‌های‌شان به گونه‌ای درآید که اعمال نفوذ نمایند نه اینکه تنها در برابرش واکنش نشان دهند و بدین‌گونه سرنوشت خود را رقم زده و آینده را تحت کنترل درآورند. بر این اساس، با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات در سازمان‌های رسانه‌ای، لزوم به کارگیری سبک رهبری راهبردی برای مواجهه با این‌گونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. در حقیقت، رهبری راهبردی با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمان‌های رسانه‌ای است
بنابراین نتایج این پژوهش از حیث کاربردی می‌تواند منجر به توسعه همگرایی رسانه‌ای در کشور شده و زیرساخت‌های لازم را برای مدیریت چالش‌های رسانه‌ای در مواقع عادی و بحرانی فراهم آورد بنابر این از این منظر حائز اهمیت است.

۳. یکی دیگر از ابعاد ضرورت انجام این پژوهش، اختلاف نظر میان مسئولان و صاحبنظران رسانه‌ای کشورمان پیرامون موضوع چگونگی مدیریت رسانه ملی است که در صورت توفیق در استقرار رهبری راهبردی در سازمان‌ها و موسسات رسانه‌ای کشور این خواسته نیز تحقق پیدا خواهد کرد و قطعاً یکی از نیازهای جامعه نیز برطرف خواهد شد.
۴. وجود واقعیتی به نام «جنگ نرم» علیه بنیان‌های هویتی جامعه ایرانی اسلامی ضرورت توجه به مدیریت راهبردی در سازمان‌های رسانه‌ای ایران را دوچندان می‌کند، چراکه تنها با وجود یک قرارگاه رسانه‌ای متمرکز در قبال انواع جنگ‌های رسانه‌ای، عملیات‌های روانی، شانتاژها و ... به شرط مدیریت راهبردی موفقیت قابل حصول است. بنابر این احساس می‌شود در این زمینه خلاء تحقیقاتی وجود دارد.

۵. با مطالعه ادبیات و پیکره دانش مدیریت رسانه این نکته روشن می‌شود که علی رغم ظهور سازمان‌های عظیم رسانه‌ای و گذشت چند دهه از فعالیت سازمان‌های رسانه‌ای هنوز تلاش جدی، جامع و نظام‌مند در خصوص تدوین یک الگو و چارچوب نظری برای تبیین مفهوم مدیریت راهبردی رسانه صورت نپذیرفته است. خلأ موجود در تحقیقات مربوط به مدیریت راهبردی در رسانه‌ها از یک‌سو و اهمیت راهبردی رسانه‌ای در سرنوشت جوامع و توجه به ضرورت‌های فوق از سوی دیگر، زمینه آغاز تلاش برای شناخت ابعاد راهبردی رسانه و بررسی ملاحظات مربوط به به‌کارگیری رهیافت نو در سازمان‌های رسانه‌ای و تدوین یک مدل مطلوب و کارآمد برای آن را فراهم می‌آورد. بنابراین با وجود تحولات پرشتاب محیطی، تغییرات سریع نیاز و سلیقه مشتریان و مخاطبان، پیشرفت‌های تکنولوژیکی و علمی، پیچیدگی محیطی، نیاز به انجام پژوهش را در مورد این موضوع بیشتر از قبل گوشزد می‌نماید.

۶. بررسی و مطالعه پیشینه تحقیق مؤید آن است که در خصوص مدیریت راهبردی در سازمان‌های رسانه‌ای ایران، تاکنون الگویی تحت عنوان «الگوی مدیریت راهبردی فرهنگی» طراحی و تدوین نگردیده است یا اگر هم انجام شده، قابل دسترسی نبوده است. بنابراین خروجی این پژوهش از حیث نوآوری حائز اهمیت می‌باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.