چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۴

به بهانه «به وقت شام» و «پایتخت۵»

به وقت شام - پایتخت 5

سینماپرس: در حالی که ایران طی سالیان گذشته، به بازیگر اصلی منطقه غرب آسیا تبدیل شده و نقش مهمی را ایفا کرده، جای افسوس است که چرا سینمای ما همپای قدرت سیاسی و دفاعی ما عمل نکرده است؛ یعنی در واقع بر اساس منطق دیپلماسی فرهنگی، در کنار هر اتفاقی در این عرصه، لازم است چند فیلم سینمایی برای تأثیرگذاری بر مخاطب داخلی و خارجی نیز تولید شود و به نمایش در بیاید.

به گزارش سینماپرس، بهار امسال، سینما و تلویزیون ایران وضعیت متفاوتی را در زمینه نمایش فیلم و سریال استراتژیک تجربه کرد، به طوری که هم بر پرده سینما و هم در قاب تلویزیون، آثاری دراماتیک با موضوع مسائل منطقه و مواجهه با داعش به نمایش درآمد. از یک سو، یکی از سریال‌های نوروزی صداوسیما، یعنی «پایتخت۵» در قسمت‌های پایانی، به بخشی از واقعیت‌های سوریه پرداخت و در حالی که قسمت‌های نخست آن صرفاً در قالب کمدی بود، در نهایت با حماسه به پایان رسید.

از سوی دیگر، فیلم سینمایی «به وقت شام» به عنوان یکی از آثار تحسین شده جشنواره فجر اخیر، در سینما به اکران رسیده است. نکته قابل توجه و امیدوارکننده این است که هر دو اثر با استقبال کم‌نظیری از سوی مردم روبه‌رو شدند. «پایتخت» یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیون در تعطیلات نوروز و پربیننده‌ترین سریال در سال‌های اخیر است و «به وقت شام» نیز دومین فیلم پرفروش اکران فصل بهار است و احتمالاً نام خود را به عنوان یکی از آثار پرفروش سینما در سال جاری رقم خواهد زد.

در حالی که ایران طی سالیان گذشته، به بازیگر اصلی منطقه غرب آسیا تبدیل شده و نقش مهمی را ایفا کرده، جای افسوس است که چرا سینمای ما همپای قدرت سیاسی و دفاعی ما عمل نکرده است؛ یعنی در واقع بر اساس منطق دیپلماسی فرهنگی، در کنار هر اتفاقی در این عرصه، لازم است چند فیلم سینمایی برای تأثیرگذاری بر مخاطب داخلی و خارجی نیز تولید شود و به نمایش در بیاید. همچنان که در بسیاری دیگر از کشورهای صاحب صنعت سینمای جهان چنین اتفاقی می‌افتد. آمریکا، هم قبل، هم در خلال تهاجمات نظامی خودش و هم پس از آنها برای توجیه جنگ‌طلبی‌اش صدها فیلم و سریال را تولید می‌کند. اما در کشور ما درباره نبرد دفاعی و انسان‌دوستانه در سوریه و عراق، تا قبل از بهار ۹۷ هیچ سریالی ساخته نشده بود و فقط دو سه فیلم بلند و نیمه‌بلند تولید شده بود. چند قسمت پایانی «پایتخت۵» و «به وقت شام» را می‌توان واکنشی به این خلأ و کم‌کاری سؤال‌برانگیز دانست.  

فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌کیا از زاویه‌ای جدید به جنایات داعش در سوریه و ازخودگذشتگی مدافعان حرم پرداخته است. در این فیلم، خلبانان ایرانی حاضر در این جنگ که به انتقال مجروحان و مردم و همچنین کمک‌های انسانی در مناطق محاصره شده مشغول بودند، محور قرار گرفته‌اند. حاتمی‌کیا که در زمینه خلق لحظات ناب دراماتیک و تلفیق محتوای انقلابی با تکنیک سینمایی در مرتبه‌ای بالاتر از سایر فیلمسازهای ایرانی قرار دارد، در این فیلم هم واقعیت‌های تلخ داعش را در قالب یک فیلم خوش‌ساخت و چشم‌نواز به تصویر کشیده است. اما جدای از جنبه‌های فنی و هنری، این فیلم در زمینه نمایش داعش نیز دارای ظرایف و قابلیت‌های بالایی است. برای نمونه، در این فیلم می‌بینیم که گروه تکفیری داعش، یک جریان یکپارچه و متحد نبوده است؛ بلکه رویکردهای مختلفی در آن وجود دارد. این فیلم برای اولین بار نشان می‌دهد که داعشی‌هایی که دارای اصالت اسلامی هستند و در عراق یا سوریه زاده شده‌اند، نسبت به دیگر افراد هم‌گروه خود، مشی متعادل‌تری دارند، به طوری که فرمانده داعشی‌هایی که در نیمه اول فیلم، هواپیما را می‌ربایند، به مراتب منطقی‌تر از گروهی هستند که در نیمه دوم فیلم، بر هواپیما و اسرا سلطه می‌یابند. در این فیلم می‌بینیم، داعشی‌های اروپایی و آمریکایی، به نوعی دچار جنون جنگ و خونریزی هستند. این جنون در ابوعمار شیشانی (فرمانده چچنی داعش) که در این فیلم بازسازی شده و با دیالوگ «چطوری، ایرانی؟ » شهرت یافته بارزتر است. همچنان که ابوطلحه بلژیکی به عنوان یک مهندس نخبه و ابوسلما که قبلاً در آمریکا خواننده هوی متال بوده، ماهیت دیوانه‌وار بخشی از این گروه تروریستی را نشان می‌دهند. در این فیلم همچنین درباره اینکه چرا تکفیری‌ها این همه نسبت به شیعیان و ایرانی‌ها بغض و کینه دارند، اما برای دشمنی و مقابله با رژیم صهیونیستی، بی‌انگیزه‌اند نیز صحبت می‌شود.

«پایتخت۵» نیز در مرحله ورود به سوریه، به یک سریال استراتژیک تبدیل می‌شود. این اولین بار است که در یک سریال ایرانی، به جنگ با داعش در سوریه پرداخته شده است. این سریال از دریچه نگاه شخصیت‌های خود توانست بخشی از واقعیت‌های هولناک وقایع سال‌های اخیر را نشان دهد. مثل صحنه‌ای که نفربر حامل علی‌آبادی‌ها از کنار خودروی داعشی‌ها می‌گذشت و ترسی حیرت‌آور را به مخاطب منتقل می‌کرد. موقعیت ملتهبی که در آن نقی سعی می‌کرد رگبار نفربر را به سمت داعشی‌ها نشانه برود و کنترل خود را از دست داده بود، یا به اسارت درآمدن زنان در دو قسمت آخر که عمق فاجعه‌ای که در نزدیکی کشور ما اتفاق می‌افتاد را برملا کرد. در واقع برخی از صحنه‌های این مجموعه در بخش‌های پایانی شجاعت نیروهای مقاومت را به تصویر کشید.

امید است که بازتاب مثبت و تأثیرگذاری خوب این دو اثر، مشوقی برای فیلمسازها، نهادهای فرهنگی و به ویژه صداوسیما باشد تا در طول ماه‌ها و سال‌های آینده نیز آثار دیگری را با رویکردهای مختلف بسازند و ضمن پرداختن به جنبه‌های مختلف ماجراهای تکفیری‌ها و داعش، عظمت کار مدافعان حرم را نیز بازنمایی کنند.

سینمای استراتژیک با درونمایه مسائل منطقه، یکی از اولویت‌های فرهنگی ماست که باید برای آن اهمیت مضاعفی قائل شد، اما لزومی ندارد که حتماً فیلم‌های بیگ پروداکشن و پرخرجی درباره این نوع موضوعات ساخته شود. می‌توان در قالب آثار کوچک و کم‌هزینه، اما با داستان قوی و داغ، بر مخاطب تأثیر گذاشت.  

چند فیلم و سریال دیگر با موضوع فتنه سوریه و داعش در دست تولید هستند که احتمالاً در ماه‌های آینده به نمایش درخواهند آمد. از جمله این آثار می‌توان به فیلم سینمایی عملیات تروریستی داعش در مجلس شورای اسلامی (در تهران) و همچنین سریال شهید محسن حججی اشاره کرد. به نظر می‌رسد که با پایان سلطه داعش بر عراق و شام، باید جنبش واکنش به این جریان در محصولات دراماتیک ایرانی به وجود بیاید.  

*صبح صادق

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.