شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۱

نگاهی به تمایلات خاص و قجری مدیران جشنواره جهانی فجر به برگزاری این رویداد سینمایی

جشنواره فجر یا جشنواره قجر؟!

پوستر جشنواره جهانی فیلم فجر 36

سینماپرس: رویکرد هنر و تجربه‌ای و فرمالیستی آثار ایرانی کام مخاطبان خارجی را تلخ کرد و واگذاری جشنواره‌ای که باید از هویت، فرهنگ و منش ایرانیان در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد به فردی چون رضا میرکریمی تا چه اندازه منطقی بوده است؟

افراط برگزار کنندگان جشنواره جهانی فجر در به کارگیری ارجاعات قجری که در استفاده از پوستر برای دومین سال پیاپی انجام می‌شود، این سؤال‌های جدی را ایجاد می‌کند که این تمایل تا چه اندازه در نگاه سینمایی مدیران این رویداد اثرگذار بوده است؛ تمایلی که باعث می‌شود به دلیل تشابه دو واژه فجر و قجر که تنها یک نقطه تفاوت دارند مفاهیم دیگری تداعی شوند.
درباره نداشتن جهان‌بینی، راهبرد و رویکرد معین جشنواره جهانی فجر پیش از این نوشته ایم اما آنچه این روزها و با آغاز برگزاری این جشنواره در تهران قابل تأمل است علاقه برگزارکنندگان جشنواره به نمادها و ارجاعات قجری است. گویی ادای دین به قاجارها در تاروپود و خون برگزار کنندگان این جشنواره ریشه دوانده و باعث شده ایشان خود را از هرگونه ارجاع باربط و بی‌ربط به عهد قاجار بی‌نصیب نگذارند. غیر از پوستر اصلی جشنواره جهانی که تصویر دو کودک اخمو از عهد قاجار است و در جریان نشست خبری جشنواره نسبت آن با سینما از سوی خبرنگاران مورد سؤال قرار گرفت، یک زن قجری نیز روی پوستر یکی از بخش‌های جنبی جشنواره جهانی دیده می‌شود.
قجربازی و قجرگرایی افراطی برگزار کنندگان جشنواره جهانی را نباید بی‌دلیل دانست. دلیل اول را باید در رسوخ بی‌حد و اندازه آثار مرحوم علی حاتمی در ذهن مدیران جشنواره قلمداد کرد. علی حاتمی علاقه زیادی به بازنمایی زیست، آداب و رسوم و مقطع تاریخی تهران اواخر زمان قاجار داشت و در آثارش ادای دین زیادی به فرهنگ و منش این مقطع از زیست مردم ایران کرده است، البته محسن مخملباف نیز با فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» ارجاعی سینمایی به آن دوران داشت.
همه اینها باعث شد تا در مقطعی قاجاریه و سینما به دلیل مسافرت فرنگ مظفرالدین شاه در آن مقطع تاریخی و تحفه‌ای که از آنجا برای دربار ایران به ارمغان آورد مورد ارجاع سینمایی قرار بگیرد و در حافظه ذهنی سینمای ایران جای خود را باز کند اما واقعیت این است که حالا و در زمانه‌ای که سینمای ایران لازم است برای تعالی و شکوفایی نگاهی رو به جلو و الهام بخش برای نسل نو داشته باشد ارجاعات قجری آن هم در پوستر جشنواره قدری واپسگرایانه و بی‌قواره به نظر می‌رسد.

جشنواره جهانی با طعم هنر و تجربه

اما از این مسئله که بگذریم رویکرد به شدت سینمای خاص و هنر و تجربه‌ای جشنواره جهانی فجر قابل بررسی است؛ رویکردی که در نوع انتخاب فیلم‌های ایرانی این رویداد کاملاً به چشم می‌خورد، البته رضا میرکریمی پیش از این بارها ثابت کرده که تمایل زیادی به این نوع سینما دارد و در آثار متأخرش به ویژه نوعی تأثیرپذیری از سینمای اروپا را می‌توان مشاهده کرد، کما اینکه خود وی نیز این تمایل را کتمان نکرده اما آنچه سؤال جدی است این است که واگذاری جشنواره‌ای که باید از هویت، فرهنگ و منش ایرانیان در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد به فردی چون رضا میرکریمی تا چه اندازه منطقی بوده است.
برای مثال نمایش فیلم گرگ بازی در اولین روز برگزاری این رویداد بی‌تردید به اندازه زیادی نه تنها نتوانست رضایت مخاطبان ایرانی را برانگیزد بلکه میهمانان خارجی جشنواره نیز از دیدن این اثر به شدت فرم گرا و پیچیده ناخشنود به نظر می‌رسیدند. آنها از سینمای ایران انتظار آثار ساده گرای عباس کیارستمی یا فیلمنامه‌های اجتماعی اصغر فرهادی را دارند و به هیچ وجه از آثاری که در آنها دست به پیچیده‌گرایی روایی و فرمی افراطی زده می‌شود استقبال نخواهند کرد چراکه خود اروپایی‌ها استاد چنین ابداعاتی هستند و آنها از سینمای ایران خواستار همان سینمای شاعرانه و انسانی هستند که در آثار خودشان از آن خبری نیست.
بر همین مبنا حضور فیلم هایی از این دست در جشنواره جهانی تا حد زیادی اوقات مخاطبان خارجی را تلخ کرده است.

شانسی با نام الیور استون

ایران در شرایط فعلی نیاز مبرمی به الهام بخشی فرهنگی دارد.
درحالی که ایران در کانون تروریسم جهانی کشوری امن و باثبات است می‌تواند با سینمایی که در آن زبان فرهنگ، منش و تمایلات انسانی است حرفی برای گفتن داشته باشد اما ظاهراً مدیران جشنواره به این مهم بی‌توجه بوده‌اند، البته امسال برگزارکنندگان جشنواره از یک شانس بزرگ برخوردار بودند و آن هم گرفتن قول مساعد از الیور استون برای حضور در تهران است؛ خبری که توانست مانند یک بمب در رسانه‌های جهان جشنواره سرد و بی‌روح فجر را سر زبان‌ها بیندازد.

سینمای ایران قوی‌ اما فاقد تعادل

اما نظر میشل فرودن، سردبیر سابق کایه دو سینما که برای حضور در جشنواره جهانی فجر به تهران سفر کرده نیز در نوع خود جالب توجه است. این سینماگر فرانسوی معتقد است سینمای ایران، سینمایی قوی‌ اما فاقد تعادل است.

فیلم ایرانی محبوب همه مخاطبان

بنابراین گزارش آنچه به نظر می‌رسد این است که هم مخاطبان ایرانی و هم مخاطبان خارجی جشنواره جهانی فیلم فجر عطش زیادی برای دیدن فیلم‌های ایرانی دارند. سانس‌هایی که فیلم ایرانی در آن به نمایش درمی‌آید با صف‌های طویلی در مقابل سالن‌ها مواجه می‌شود.
این تمایل زیاد برای دیدن فیلم‌های ایرانی قاعدتاً باید منجر به این شود که رضا میرکریمی و دوستانش در انتخاب آثار ایرانی جشنواره جهانی حساسیت بیشتری به خرج دهند و هر اثری را که صرفاً به دلیل کنار گذاشته شدن از بخش ملی یا هر دلیل دیگری دیده نشده صرفاً به واسطه دوستی با سازندگانش به جشنواره اضافه نکنند.
جشنواره جهانی فیلم فجر اگر در انتخاب آثار ایرانی که جنبه بین‌المللی دارند و رنگ و بوی ایرانی خود را حفظ کرده‌اند درست عمل کند و بتواند ایده و آرمان و جهان بینی خاصی که متناسب با نگاه شرقی و ایرانی باشد پیدا کرده و توسعه ببخشد، در سال‌های آینده با برخورداری از مدیران فهیم و دارای اندیشه‌های بلند راهبردی می‌تواند حرف‌های جدی زیادی در عرصه سینمایی جهان داشته باشد و نگاه‌ها را به خود جلب کند.

* روزنامه جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.