دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۵

از پشت خنجر زدن یک روشنفکر در بدن انتلکتوئل‌های غربزده

بایکوت خوک در محافل روشنفکرها

فیلم سینمایی «خوک»

سینماپرس: اگر روزگاری مخملباف به واسطه «میرزا ابراهیم عکاس‌باشی» مخاطب را پشت «سینماتوگراف» برد، تا نقد سیاست انجام دهد، امروز «حقیقی» از سیاست استفاده می‌کند تا نقد پشت پرده سینما روشنفکر را انجام دهد.

«خوک» عجیب‌وغریب است، پر زرق و برق اما دم‌دستی، فریبنده اما بدون پیرنگ، «حقیقی» هر چه داستان فرعی در ذهن داشته به خورد خوک داده است تا مخاطب هم مانند «بازیگران سوسکی» سرگیجه و حالت تهوع بگیرد و تنها بازی مناسب حسن معجونی و مینا جعفرزاده است که از این پس زدن جلوگیری می‌کند. قصه خوک بدون پیچیدگی روایت می‌شود، داستان کارگردانی خودشیفته و ممنوع‌الکار که از به قتل نرسیدن توسط قاتل زنجیره‌ای ناراحت است. ‌ فیلم حقیقی در نگاه اول درباره قتل‌های زنجیره‌ای هنرمندان است، کارگردان در همان دقایق ابتدایی گره اصلی را ایجاد می‌کند، اما ناگهان اولویت داستانک‌ها به‌هم می‌خورد و جای «قتل» با روایت «پشت صحنه سینما» تغییر می‌کند، نویسنده از تفنگ مشقی چخوف استفاده می‌کند تا مخاطب همراه داستان اصلی شود، اما نکته عجیب شباهت قصه «پشت صحنه سینما» با متن «یالثارات» است، انگار «خوک» اقتباسی از متن مذموم «آلبالوهای جنسی» است؛ قصه‌ای که مانی حقیقی روزگاری از آن شکایت کرد، کلوزآپی از زندگی سینماگران روشنفکر ایرانی، روایتی از رابطه مثلثی دو کارگردان و یک هنرمند زن. «حسن کسمایی» کارگردانی که باوجود داشتن همسر و فرزند دل درگرو معشوقه خود «شیوا مهاجر» دارد؛ ‌رابطه‌ای که «گلی» همسر حسن از آن باخبر است، ‌ اما چون خودش هم ماجرایی دارد به همین خاطر به شوهرش توصیه می‌کند: «فتیله رو بکش پایین روشن بمونه» تا جامعه بویی از آن نبرد. از سوی دیگر کارگردانی به نام «سهراب سعیدی» به دنبال «بلند کردن» شیوا مهاجر بازیگر همیشگی فیلم‌های کسمایی است.

مخاطب هرچقدر که زوایای پنهان رابطه‌ها را در پشت صحنه سینمای ایران متوجه می‌شود، اما بالعکس در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای سردرگم و در نهایت به سبک تارانتینویی و بدون پاسخ به گره اصلی با تیتراژ پایانی روبه‌رو می‌شود تا مخاطب متوجه شود که قصه قتل‌ها هدف کارگردان نبوده و تنها نشان دادن خودشیفتگی و غرور کاذب سلبریتی‌ها مسئله فیلم بوده است. اما چگونه ممکن است، درونمایه اثر یک کارگردان روشنفکر، همان حرف‌های یک روزنامه تندرو باشد؛ متنی که بسیاری از اهالی سینما به آن واکنش نشان دادند، اما انگار همه خوابند! انگار منتقدانی که در نشست فیلم «وقتی همه خوابیم» از اغراق در مناسبات پشت‌صحنه سینما حرف می‌زدند، امروز وجود خارجی ندارند، انگار بازیگرانی که در برابر هرزه خواندن سینمای ایران واکنش نشان دادند امروز خودشان را به کوچه دیگری زده‌اند!

* روزنامه جوان

نظرات

  • Picasso ۱۳۹۷/۰۲/۲۴ - ۱۹:۲۸
    0 0
    براتون متاسفم که نظرتون صرفا به بخشهای مربوط به احساس عاطفی حسن و شیوا معطوف شده که اتفاقا بیانگر عشقی مرتبط با سینما است ..یعنی شیوا بازیگر محبوب حسنه که چون خودش نمی تونه فیلم بسازه دوس نداره اونم کار سینما کنه ویه جوری حسودی می کنه توصیه میکنم فیلم رو یه بار دیگه ببینید و اگر می خواهید نقد بنویسین تمام جزییات فیلم رو تحلیل کنید نه اینکه صرفا کینه توزی کنید..ازنکات درخشان فیلم میشه به خلاقیت در فیلمنامه دیالوگ های درخشان با طنز خاص مانی حقیقی و جلوه های بصری و فیلمبرداری درخشان کلاری اشاره کرد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.