چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۸

نگاهی به فیلم تلویزیونی «داستان عوضی» ساخته فریدون جیرانی

فیلمفارسی با طعم تَن تَن

داستان عوضی

سینماپرس: گروه تلویزیون ـ مرتضی فتحی

شبکه یک سیما در آخرین سه شنبه سال 1391 فیلم سینمایی «داستان عوضی» ساخته فریدون جیرانی را پخش کرد. مخاطبان تلویزیون همیشه از راههای مختلفی یک برنامه تلویزیونی را برای تماشا کردن انتخاب می کنند و گذشته از سابقه فریدون جیرانی و شناخت مخاطبان از این کارگردان به عنوان فردی جنجالی و پُرحاشیه، تماشای آنوس های تلویزیونی این فیلم می توانست دلیل مهمی برای انتخاب این اثر برای تماشا باشد. آنوس هایی که در آن بازیگرانی همچون: اکبر عبدی، هدایت هاشمی، علیرضا خمسه و... با گریم هایی متفاوت و خاص حضور داشتند و طراحی صحنه و لباس فیلم نیز نشان می داد «داستان عوضی» فیلمی خوش آب و رنگ است.

 

مرد عوضی قصه نویسنده ای به نام حمید است که درگیر مشکلات مالی مختلفی است و همسرش هم از او مطالبه مهریه کرده است. فیلم نامه این فیلم نوشته «آرش قادری» است اما مخاطبان آثار جیرانی با چنین فضایی در کارهای قبلی این فیلم ساز نیز مواجه بوده اند که مشخص ترین آن «آب و آتش» بود که در آن فیلم نیز حاشیه های زندگی یک نویسنده به تصویر کشیده می شد. جیرانی در فیلم «داستان عوضی» برای تلطیف فضای تلخ قصه خود، لحن فیلم را تغییر داده و از داستانی کاملا جدی، به سراغ قصه ای فانتزی و طنز رفته است که وجود عناصری همچون: طراحی صحنه و لباس، گریم، بازهای اغراق شده، شخصیت فانتزی همراه نویسنده و یک داستان در داستان قرار بوده آن را تبدیل به اثری تماشایی و جذاب کند اما حاصل یک ساعت و نیم تماشای این فیلم برای مخاطب، اقناع کننده نیست.

 

فریدون جیرانی کارگردانی است که در زمینه ملودرام تخصص دارد و تنها فیلم طنز وی با نام «صورتی» نیز در مقایسه با دیگر آثار این کارگردان چندان مورد توجه قرار نگرفته است. او کارگردانی است که به واسطه ساخت آثاری از جنس «قرمز» و «من مادر هستم» شهرت دارد. فیلم هایی که با نگاه خاص این کارگردان به سراغ موضوع های اجتماعی می روند و همواره با نوعی عصبیت و اغراق، مشکلات و مسائل جامعه را به تصویر می کشند. چنین آثاری هرچند با واکنش های منفی مخاطبان خاص مواجه می شوند اما در هر صورت مخاطبانی دارند که در پایان با برداشتی معقول و منطقی سینما را ترک می کنند. با چنین پیشینه ای مشخص نیست به چه دلیل و چگونه سیما فیلم ـ به عنوان سرمایه گذار این اثر ـ ساخت چنین فیلمی را به جیرانی سفارش داده و از این کارگردان خواسته تا اثری طنز و فانتزی بسازد؟! اثری که تضادها و اغراق های فراوانی دارد و اساسا در ژانر کاری کارگردانی مانند جیرانی نیست و شاید بهتر بود این فیلم نامه را کارگردان هایی مانند: رامبد جوان، بیژن بیرنگ، مرضیه برومند و... تبدیل به فیلم می کردند.

 

نکته قابل تامل دیگر فضای کلی این فیلم تلویزیونی است. مخاطبان پی گیر و علاقمند سینمای دنیا در فیلم های مختلف بارها با جنس داستانی که در «داستان عوضی» روایت می شود مواجهه شده اند. اینکه نویسنده ای چیزهایی می نویسد که به واقعیت می پیوندد و از جایی به بعد خودش وارد داستان شده و در کنار شخصیت ها قصه را روایت می کند، سوژه و موضوعی به شدت کهنه و نخ نما شده است که بارها در قالب فیلم هایی با حال و هوای کمدی، سینمای وحشت، سینمای علمی ـ تخیلی و... تجربه شده است. حتی در سینمای ایران هم سال ها قبل فیلمی با نام «آرزوی بزرگ» ساخته خسرو شجاعی شده است.

 

البته قرار نیست در هر فیلم و سریالی، قصه و داستانی جدید خلق شود که تاکنون وجود نداشته اما همیشه نحوه پرداخت و رویکرد سازندگان به چنین آثاری است که باعث می شود یک اثر دیدنی و اثری دیگر تکراری و نخ نما شده از آب دربیاید. داستان عوضی نیز سرشار از نکته هایی است که باعث می شود این اثر در زمره آثار نوع دوم طبقه بندی شود. مثلا حضور یک همزاد که نقش آن را اکبر عبدی ایفاء می کند و بعد ایفای نقش شخصیتی دیگر توسط هدایت هاشمی و اکبر عبدی، از جمله نکاتی است که به دلیل عدم روایت صحیح، مخاطب را در بخش هایی از فیلم سردرگم می کند. البته مشخص نیست کارگردان به چه دلیل هدایت هاشمی را برای ایفای این نقش انتخاب کرده است؟ اگر صرف حضور هاشمی در سریال «چک برگشتی» و ایفای نقش وی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» دلیل این انتخاب بوده، باید گفت هر دو این دو اثر به لحاظ حال و هوا با فضای فیلم داستان عوضی کاملا متفاوت هستند. هاشمی بازیگری است که جنس طنز او در کلام و لهجه شکل می گیرد حال آنکه فیلم جیرانی، بیشتر به بازیگری نیاز داشته که از نظر فیزیکی و تیپیکال، قابلیت ایفای یک نقش طنز و پُر تحرک را داشته باشد و هاشمی برای چنین نقشی زیادی جدی است!

 

استفاده فیلم از عنصر «تصادف» نیز از نکات قابل تامل فیلم جیرانی است. مثلا در جایی از فیلم وقتی نویسنده به خانه جدید اسباب کشی می کند، به طور اتفاقی همسرش نیز در حال بازسازی طبقه دوم همان خانه است!

 

همراهی این زن و شوهر نیز از نکات جالب توجه و قابل تامل فیلم است که در ادامه مخاطب را حجم فراوانی از رفتارهای اگزجره و اغراق شده مواجه می کند که قرار است او را بخنداند. در چنین چهارچوبی واقعا مشخص نیست آن اتوموبیل قرمز رنگ قدیمی چه نقشی دارد و اساسا قرار است چه کارکردی داشته باشد؟! «بخش های انیمیشن» نیز ابهام دیگری است که برای مخاطب پیش می آید و اینکه وجود آنها در داستان و ارتباط آن با داستان تَن تَن چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ آیا سازندگان اثر بخش هایی که موفق به تصویربرداری نشده اند را با انیمیشن به تصویرکشیده اند یا اینکه قرار بوده این بخش از کار، ساختار فیلمفارسی گونه این فیلم را تعدیل و آن را به اثری مدرن تبدیل کند؟! در چنین ساختاری وجود یک راوی نیز نکته قابل تامل دیگری است که حضور آن به شکلی زائد جلب توجه می کند.

 

داستان عوضی ممکن است در آنوس ها و عکس ها اثری جذاب باشد اما در کلیت اثری است که تماشای آن مخاطب آثار جیرانی را راضی نمی کند. نکته قابل تامل این است که فیلم در جایی ساخته شده که در سال های قبل، تجربه های موفقی را با کارگردان های صاحب نام داشته است. داریوش مهرجویی با میهمان مامان، کیومرث پوراحمد با اتوبوس شب و پرویز شیخ طادی با فیلم روزهای زندگی، چند تجربه موفق را در مرکز سیما فیلم پشت سرگذاشته اند اما حاصل حضور جیرانی در این مرکز اثری ضعیف و غیرتماشایی شده است. اثری که به نظر می رسد در ادامه تجربه یلدا و سپردن کار به کارگردان های شاخص نتیجه خوبی را برای این مرکز به دنبال نداشته که یکی از دلایل آن می تواند نظارت نامناسب بر ساخت این اثر باشد. هر دو اثر فاقد «ناظر کیفی» بوده اند و شاید به همین دلیل این اعتماد یک طرفه، نتیجه ای مایوس کننده به دنبال داشته است.

 

انتهای پیام/ م. ف ـ ب. ب

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.