جمعه ۱ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲

نقد شفاهی/

اکبرلو: «تنهای تنهای تنها» طرح مفهومی مهم با روایتی جذاب است

نمایی ازپشت صحنه فیلم «تنهای،تنهای ،تنها»به کارگردانی احسان عبدی پور

منوچهر اکبرلو معتقد است: انرژی هسته ای که به نظرآوردن در یک قصه جذاب سینمایی سخت به نظر می رسد در «تنهای تنهای تنها» به شکل ظریف در لابلای یک روایت جذاب ارائه شده است.

منوچهر اکبرلو از منتقدان سینمای ایران نظرش را در ارتباط با فیلم تنهای تنهای تنها چنین گفت:

«تنهای تنهای تنها» فیلمی است که به نسل جدید فیلمسازان سینمای بلند تعلق دارد که امید می رود بتوانند با انگیزه های خود خون تازه ای به سینمای کنونی ما وارد کنند.

این فیلم می کوشد فضایی متفاوت با آنچه در سینمای ما رایج است ارائه کند.روایتی که در فضاهای رایج معروف به آپارتمانی یا شمال شهری رخ نمی دهد . روایت پیرامون کودکی از طبقات فرو دست جامعه است اما در این فیلم مساله طنز به گونه ای توهم آمیز یا ناامیدانه مطرح نمی شود.

همچنین مساله انرژی هسته ای که به نظرآوردن در یک قصه جذاب سینمایی سخت به نظر می رسد به شکل ظریف و جذابی مطرح شده است بدون آنکه فیلمساز به دام شعار گویی و سفارشی گویی افتاده باشد. به عبارت دیگر مفهوم مورد نظر فیلمساز در لابلای یک روایت جذاب ارائه شده است.

استفاده مناسب فیلمساز از طنز یکی از ویژگی های مثبت این اثر است.یعنی فیلم می خوانداند بدون اینکه از الگو های رایج استفاده کند مواردی مانند تحقیر آدمهای ضعیف یا فقیر  و یا شوخی های اروتیک یا شوخی با تابو های اجتماعی.خوشبختانه فیلمساز روایتی را دستمایه قرار داده است که نیازی به این گونه شوخی سازی نداشته باشد.

یکی از پایه های مثبت فیلم انتخاب درست نوجوان شخصیت اصلی فیلم است که بار قابل توجهی از کشش فیلم را به همراه ایجاد طنز بر دوش می کشد.

اگر مدیران دولتی در عمل نیت حمایت از فیلمسازان جوان را داشته باشند عبدی با این کار نشان می دهد که یکی از افرادی است که شایستگی کامل برای حمایت را دارا است.

داستان فیلم

«عبدالکریم» ـ معروف به «رنجرو» ـ پسرکی بوشهری است که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی می‌کند. او با پسرکی روسی، که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست می‌شود؛ اما تحولات جهانی به ویژه پرونده هسته‌ای ایران و واکنش‌های اطرافیان، دوستی صادقانه و بی‌آلایش آنها را تهدید می‌کند.

رنجرو ماهی‌فروش است و از زبان روسی جز چند جمله که به درد ماهی فروشی می‌خورد نمی‌داند و «اَلِگ» دوست روس او هم از فارسی همان مقدار را می‌داند که رنجرو هنگام دوره‌گردی برای فروش ماهی فریاد می‌زند. زنی روس، که او نیز از مهندسان نیروگاه بوشهر است نقش مترجم آنها را بازی می‌کند.

رنجرو چند بار در پی سرزنش‌های خانواده‌اش، که می‌ترسند او بر اثر این رفاقت، کمونیست شود، از دوست روسش جدا می‌شود تا اینکه سرانجام به خاطر گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، فعالیت نیروگاه متوقف می‌شود. مهندسان روس بوشهر را ترک می‌کنند، بوی جنگ به مشام می‌رسد و نیروهای ارتش آماده دفاع می‌شوند و …

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.