چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۵

به بهانه درگذشت بازیگر متعهد و محجوب «پروانه معصومی»؛

سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!

تشییع خانم معصومی

سینماپرس: «پروانه معصومی» در سن ۷۹ سالگی درگذشت اما فرق او با طیف گسترده‌ای از اموات در این است که مرور زندگی او می‌تواند به عنوان یک الگو در «صنعت-هنر-رسانه سینما» مورد بررسی واقع شود و به سرمشقی قابل دسترس از برای تربیت «بازیگران زن» در «هنر انقلاب اسلامی» مبدل گردد.

فاطمه سادات ناظمی/ «پروانه معصومی» در سن ۷۹ سالگی درگذشت و پس از «تشییع در استان گیلان» حالا به تهران رسیده تا پیکرش مانند هر انسان دیگری به خاک سپرده شود. اما فرق او با طیف گسترده‌ای از اموات در این است که مرور زندگی او می‌تواند به عنوان یک الگو در «صنعت-هنر-رسانه سینما» مورد بررسی واقع شود و به سرمشقی قابل دسترس از برای تربیت «بازیگران زن» در «هنر انقلاب اسلامی» مبدل گردد.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» یک «سوپراستار» واقعی بود. ستاره‌ای که در طول عمر هنری خود همواره پای مردم و منافع ملی و مصالح فرهنگی کشورش ایستاد و بر خلاف برخی از جماعت «سلبریتی» در عرصه بازیگری، دچار لغزش نشد و مبتلا به جوگیری و جوزدگی از طیف ذی نفوذ و سایه‌های حاکم بر عرصه سینما نگردید و از این جهت هیچ‌گاه به کشورش پشت نکرد و به «جبهه معارضان نظام جمهوری اسلامی ایران» نپیوست.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» یک «سوپراستار» بود! ستاره‌ای که در عرصه فرهنگ و سینمای ایران ظهور کرد و در رشته تخصصی بازیگری سرآمد دیگران شد. پس اگرچه بررسی ابعاد و جوانب تفاوت‌ها و شباهت‌های میان «سوپراستار» (Superstar) و «سلبریتی» (Celebrity) در این مجال نمی‌گنجد و اساسا قصد این نوشته بررسی این دو مقوله نمی‌باشد. اما برای فهم «پروانه معصومی» و درک چرایی تفاوت او و امثال او با طیف انبوهی از «سلبریتی» حاضر در سینمای ایران، کافی است تا به این تفاوت مهم اشاره نمود که «سوپراستار» همواره خودش است و خود واقعی‌اش را به جامعه پیرامونی عرضه می‌دارد و هیچ‌گاه منافقانه رفتار نمی‌کند؛ اما «سلبریتی» فقط در ابتدا خودش است و در ادامه آن چیزی می‌شود که جامعه پیرامونی از او می‌خواهند!


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» در سال ۱۳۴۲ هجری‌شمسی وقتی ۱۹ ساله بود توانست در رشته «منابع طبیعی» دیپلم بگیرد و بعد از سه سال تحصیل در «دانشکده زبان‌های خارجی» ، در سال ۱۳۴۵ هجری‌شمسی و در ۲۲ سالگی با نام اصلی خود یعنی «سکینه کبودرآهنگی» برای ادامه تحصیل راهی «آلمان غربی» و شهر «مونیخ» شود. شهری که در آن مقطع زمانی اداره واقعی‌اش در دست آمریکایی‌ها بود و به عنوان یکی از کانون‌های اصلی روشنفکری غرب و «لیبرال دموکراسی غربی» مورد شناسایی واقع می‌شد. مراجعت از ایران سبب شد تا وی در سال ۱۳۴۹ هجری‌شمسی وقتی ۲۶ ساله بود در کشور آلمان با «مسعود معصومی» به عنوان نخستین عکاس ایرانی دارای تحصیلات دانشگاهی آشنا شود. فردی که از سال ۱۳۳۴ هجری‌شمسی در آلمان حضور داشت و در رشته فتوژورنالیسم مشغول تحصیل در مدرسه دولتی عکاسی مونیخ بود. البته این آشنایی به سرعت ازدواج ایشان را رقم زد و مسیر زندگی او را به عنوان مدل عکاسی به عرصه هنر کشاند و حتی سبب شد تا همانند فرنگی‌ها نام‌خانوادگی اصلی ایشان به نام شوهرش تغییر کند و از آن پس با عنوان «پروانه معصومی» شناخته شود.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» تمامی مولفه‌های «زن روشنفکری» را در پیش از انقلاب کسب کرده بود و اساسا به سبب برخورداری از همین شناسنامه بود که برای نخستین‌بار توسط «هژیر داریوش» پایش به سینما باز شد و سپس در سال ۱۳۵۰ هجری‌شمسی با نخستین فیلمِ بلند «بهرام بیضایی» رسما به عنوان یک بازیگر در «صنعت سینمای ایران» مورد شناسایی واقع شود. اما او در کنار وجاهت «روشنفکری» از «اصالت» برخوردار بود و ریشه در «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» داشت. ریشه‌ای که سبب شد تا او هیچ‌گاه برای تضمین حضورش در عرصه سینما و دیده شدن از «ابزار سکس» استفاده نکند و اساسا به عنوان یکی از مخالفان جدی حضور و استفاده از «بازیگران زن» با نگاه «شهوت برانگیز» در تولیدات فیلم و سریال کشور باشد.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» از جمله پرورش یافتگان «سبک زندگی آریامهری» بود که مانند طیف گسترده‌ای از هم‌نسلان خود، برای توسعه و ترویج این شیوه از زندگی توسط ساختارهای فرهنگی و «مدیریت فرهنگی» در عصر «پهلوی دوم» مورد سرمایه‌گذاری واقع شده بودند. اما اصالت و ریشه‌دار بودن وی سبب شد تا هیچ‌گاه «هویت اسلامی و ایرانی» خود را فراموش نکند و به طور کامل خود را در اختیار مدل مدنظر «سبک زندگی آریامهری» قرار ندهد و در قامت یک «بازیگر شهوت برانگیز» حضور پیدا نکند و به کسوت «سلبریتی سکسی» در نیاید و تقریبا در فیلمی با ساختار و مولفه‌های «فیلمفارسی» ظاهر نشود.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» از جمله بازیگران و «سوپراستار»های فرهنگی و سینمایی ایران است که نخستین تصویر از زندگی شخصی‌ خود را با پوشش «تاپ رکابی زنانه» و بر روی جلد مجلات زرد در پیش از «انقلاب اسلامی» در اذهان عمومی به ثبت رساند. اما او از معدود بازیگرانی بود که در فرایند «انقلاب اسلامی» دچار تحول فکری و روحی عمیق گردید و بدور از «نفاق» آنچنان مقید به مبانی عقیدتی «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» گردید به نحوی که سبک زندگی «محجبانه» را در لوای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران پذیرفت.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


پُرواضح است که تاسیس «نظام جمهوری اسلامی در ایران» سبب شد تا مدل «فیلمفارسی» در ظاهر مورد برائت عمومی قرار گیرد و پیگیری رویکرد لیبرالی در «شیوه سلبریتی شدن» با الگوهایی مدنظر «سبک زندگی آریامهری» عملا مخاطب‌پسند نباشد و امکان بروز علنی نداشته باشد و اما در این میان «شبکه نفوذ» شکل گرفته در بطن «مدیریت فرهنگی کشور» سعی نمود تا در یکی از اقدامات خود، با ارایه تصویری «منافقانه» از بازیگران زن و به نمایش گذاشتن پارادوکس رفتاری ایشان و با ظهور متفاوت در «جلو دوربین» و «پشت دوربین» به هجو الگوهای رفتاری مدنظر «انقلاب اسلامی» مبادرت ورزیده و بر داشته‌های عموما تلقین شده و یا کپی‌برداری شده از غرب مبادرت ورزند و این امر را از طریق آموزش و هم‌نشینی به سایر نسل‌های هنری نیز منتقل سازد و ...؛ این در حالی بود که امثال «پروانه معصومی» هیچ‌گاه فریب این جریان را نخورد و «انقلاب اسلامی» آنچنان او را به مبانی مقید ساخت که حتی وقتی کارگردان «گل‌های داودی» از او می‌خواهد تا سکانسی را بدون حجاب بازی کند، او به شدت مخالفت می‌کند و درباره چرایی این مخالفت پُرهزینه در فضای سینمایی کشور، به صراحت بیان می‌دارد که «اعتقاد داشتم باید تحت هر شرایطی در سینما حجاب خودم را حفظ کنم»!


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» از جمله هنرمندان پیشکسوتی بود که با تمام وجود به «انقلاب اسلامی» معتقد گردید و در طی ۴۵ سال گذشته هیچ گاه از این اعتقاد منصرف و پشیمان نگشت و در فرایند «فتنه‌ها» دچار ریزش نگردید و حتی در فتنه سال گذشته و در اوج فرایند «شورش سلبریتی‌های بازیگر علیه انقلاب اسلامی» شجاعانه موضع گرفت و رسما اغتشاش‌آفرینی در کشور را محکوم کرد و به صراحت آن را طراحی دشمنان خواند و قطعا حفظ همین روحیه انقلابی در طی چهار دهه بود که سبب شد تا «جریان نفوذ فرهنگی» حقد و کینه او را بر دل بگیرند و با گسترده شبکه نفوذ خود در عرصه فرهنگی کشور، کاری کنند تا «پروانه معصومی» آنچنان که شایسته است توسط «مدیریت فرهنگی کشور» حمایت نشد و نه تنها در تولیدات «سینما» بایکوت شد؛ بلکه حتی در «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» نیز مورد بی‌مهری واقع شد و عملا در هیچ برنامه‌ای از او دعوت به عمل نیامد و هیچ برنامه ترکیبی خاصی با حضور او شکل نگرفت و حتی در «حوزه هنری انقلاب اسلامی» و در محفل‌های سالانه «هفته‌ هنر انقلاب اسلامی» نیز جای او به عنوان «بازیگر زن عفیفه» خالی بود و تقریبا در هیچ آموزشگاه و دانشکده‌ای برای انتقال تجربه از او دعوت به عمل نیامد!


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» هیچ‌گاه «سلبریتی» نبود و از این جهت بدون توجه به طیف حاکم در سینما و بدون اعتنا و جلب نظر «شاه‌نشینان سینما» صراحتا بیان می‌داشت که «انقلاب باعث شد که کشور ما هویت محکمی در دنیا پیدا کند. ایران یک اسم قابل احترام در دنیا شد برای کسانی که می‌دانند احترام یعنی چه!» اعتقادی که سبب شد تا او بزرگترین هزینه‌ها را در کسوت بازیگر زن در سینمای ایران بدهد و عملا به بازیگری فراموش شده در عرصه فیلم و سریال کشور مبدل گردد! اما او یک «سوپراستار انقلابی» بود و بی‌اعتنا به چنین فشارهایی، مستحکم گام برداشت و در پس «فتنه ۱۳۸۸» و در دیدار تاریخی گروهی از هنرمندان سینما و تلویزیون با «امام خامنه‌ای» در صف اول حاضر شد و جالب آن است که حتی باوجود آنکه «حجاب» عمومی‌اش مانتو و روسری بود؛ اما به احترام «امام امت» و یا شاید برای دهن‌کجی به جریان معاند و «شبکه نفوذ» با انتخاب آزادانه «چادر» به محضر ایشان رسید و در آن محفل به ایراد سخن پرداخت و جالب‌تر آنکه در پس آن جلسه و با افزایش فشارهای رسانه‌ای و قرار گرفتن در معرض انتشار حجم عظیمی از تصاویر بی‌حجاب خود در پیش از انقلاب و حتی برجسته شدن تصویر حضورش در دیدار «فرح دیبا» و ... دچار سرخوردگی و پشیمانی نشد و به صراحت بیان داشت: «رهبر انقلاب را دوست دارم و همیشه هم گفته‌ام از روی اجبار کاری نکرده‌ام. چرا که یک کسی به من گفت به زور شما را بردند و گفتم من با «سر» رفتم.»


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» برای نخستین‌بار در سال ۱۳۶۳ هجری‌شمسی به «صدا و سیما» آمد و با سریال «کوچک جنگلی» در قاب تلویزیون دیده شد و پس از آن و در طی حدود ۴۰ سال گذشته، این همراهی و همکاری با «رسانه ملی» تنها در ۲۲ سریال دیگر ادامه یافت. همکاری بسیار کم‌تعدادی که آن هم نهایتا در سال ۱۴۰۰ هجری‌شمسی و با پخش سریال «در کنار پروانه‌ها» به پایان رسید و ...؛ در این میان چرایی عدم حضور گسترده و همچنین فراز و فرود این حضور را می‌توان به عنوان یک مورد مطالعاتی و مصداقی از حضور قدرتمند «شبکه نفوذ» در عرصه «مدیریت فرهنگی کشور» مورد توجه قرار داد و بررسی نمود که چه عواملی مانع حضور گسترده و ایجاد فضای این چنین تنگ و محدود برای دیده شدن «پروانه معصومی» در «تلویزیون» گردید و در ادامه مشخصا به این پرسش پاسخ داد که چرا باید ایشان از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۷ هجری‌شمسی و در طی ۷ سال در هیچ یک از سریال‌های رنگارنگ «تلویزیون» دیده نشود و نوعی از همان بایکوت صورت گرفته در «سینما» برایش تکرار گردد!؟


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


«پروانه معصومی» صراحتا به عضویت خود در «بسیج هنرمندان» افتخار می‌کرد؛ با این همه چون این حضور تصنعی نبود و به صورتی واقعی و خالصانه بود؛ نه تنها «صدا و سیما» و یا «بنیاد سینمایی فارابی» و ... به حضور و بازی او در تولیدات سینمایی و سریال‌ها علاقه‌ای نداشتند و عملا از او هیچ استفاده‌ای به عمل نمی‌آوردند؛ بلکه حضور در صحنه او حتی توسط ساختارهای فرهنگی درون «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» نیز مورد استفاده واقع نشد و مشخصا هیچ فیلم و سریالی از مجموع تولیدات «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» و یا «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» و ... در طی بیش از ده سال اخیر، مزین به حضور ایشان نگشت و این همه می‌تواند نمودی روشن از برای فهم و درک چگونگی اِشراف و احاطه «شبکه نفوذ فرهنگی» حتی در این ساختارهای رسمی قلمداد شود.


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


قطعا نام «پروانه معصومی» به عنوان یک «سوپراستار» و «ستاره سینمایی» تا پایان تاریخ فرهنگ و هنر ایران زمین باقی خواهد ماند و در حالت عادی، هیچ‌گاه چهره مصمم و انقلابی او از تاریخ زدوده نخواهد شد؛ مگر آنکه «جریان تحریف» بتواند به مرور شخصیت دیگری از او را خلق نموده و به عنوان «پروانه معصومی» جایگزین او در تاریخ سازد. پس اگر چه اسناد اعتقادی و سبک زندگی او به صورت صدا و تصویر موجود است؛ اما با این همه باید مراقب بود تا در «جنگ روایت‌ها» و در مرور زمان، به یک‌باره «پروانه معصومی جدیدی» خلق نشود و برای آیندگان به میراث نرسد!


سینماگری که خار چشم «شبکه نفوذ فرهنگی» شد!


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.