تلویزیون روز گذشته نظرسنجی از سریالهای تابستانی منتشر کرد که نشان میداد ۷۹ درصد مخاطبین از سریالهای «پدر»، «دلدادگان» و «آرماندو» استقبال کردهاند. در این پژوهش مرکز سنجش افکار صداوسیما افراد بالای ۱۲ سال نسبت به مابقی ردههای سنی پای سریالهای تلویزیونی تابستانه نشستهاند. مرکز سنجش افکار رسانهملی حاکی از آن است که سریالهای ایرانی بیش از سریالهای خارجی در سیمای جمهوری اسلامی طرفدار دارند و موضوعات خانوادگی و پس از طنز و کمدی بیشترین علاقه را در میان موضوعات دیگر برای مخاطب برمیانگیزند. این آمارها با برخی از انتقادات و ضعف سبک سریالسازی و برنامهسازی برخی از تولیدکنندگان امروز تلویزیون همخوانی ندارد و البته ترجیه دادیم درباره این موضوع از دریچه نگاه علیرضا افخمی که روزگاری سریالهایش روی آنتن میرفت و از کارنامه قابل قبولی برخوردار است. مخاطبین تلویزیون افخمی را با «او یک فرشتهبود»، «زیرزمین»، «پنجمین خورشید»، «پنج کیلومتر تا بهشت» و «پرستاران» میشناسند. سریالهایی که بیشتر مخاطب را به تلویزیون جذب میکرد و حالا چند سالی است که از او خبری نیست. خبرنگار فرهنگی تسنیم گفتگویی را با این نویسنده و کارگردان انجام داده که به شرح ذیل آمده است:
*آقای افخمی! چند سالی است که سریالی یا فیلمی برای تلویزیون ساخته و پرداخته نکردهاید. چرا آنقدر از تلویزیون دور شدهاید؟
دلایل مختلفی دارد که این روزها ترجیح میدهم در تلویزیون کار نکنم. مهمترین عامل آن مشکلات بودجهای است که صداوسیما با آن دست و پنجه نرم میکند. دومین عامل همان رفتار زشت و بدی است که در جریان پخش سریال «پرستاران» با بنده شد. برخی از مدیران تلویزیون به یک باره تصمیم گرفتند برآورد اولیه سریال را کاهش دهند و یک نام مندرآوردی هم ذیل آن قرار دهند: "ارزشیابی نهایی". به ما گفتند کارشناسان برآورد شما را بررسی کردهاند و به این رقم رسیدهاند که بسیار حداقلی بود. بعدها متوجه شدیم اصلاً اینها کارشناس نبودند و بنده عملاً مجبور شدم ملک و املاکی داشتم آنها را بفروشم تا بتوانم حقالزحمه عوامل سریال را پرداخت کنم. علاوه بر این، مدیران میانی صداوسیما هم شخصیتهای فهیم و فکوری نیستند که دنبال آثار ارزشمند و قابل توجه و عمیق باشند بیشتر کمدی سخیف سطح پایینی را میپسندند که با رقمهای محدود و ارزان ساخته و پرداخته شود. متأسفانه مدیریت در مدیران میانی سازمان صداوسیما از عمق کافی برخوردار نیست و از جامعه دورند. البته شخصیتهایی مثل سیدمرتضی میرباقری معاون سیما و زینالعابدین رئیس فعلی شبکه یک سیما شخصیتهای قابل احترامی هستند که با هر دوی این دوستان کار کردهام و خوشبختانه دنبال کار عمیق هستند. البته بنده در کارهای سطحی و زودگذر و ارزان قیمت هیچ تخصصی ندارم و تمایلی هم ندارم با این وضع و شرایط کار کنم.
*این روزها سریالهای تلویزیونی آن دلچسبی سابق را ندارند و نمیتوانند آنطور که بایسته و شایسته است مخاطب را جذب کنند اما نظرسنجیها همان آمار حداکثری را نشان میدهند. نظرشما در این باره چیست؟
آمارهای دهه اخیر تلویزیون درباره سطح اقبال مخاطبین سریالهایش خیلی اصولی و منطقی نیستند. دلیل اصلی آن عدم اعلام به سازندگان آثار است که پیش از این هفته به هفته افکارسنجی سازمان صداوسیما ما را در جریان اقبال عمومی قرار میداد اما چند سالی است دیگر این کار را انجام نمیدهد. میگویند این رقابتهای ناسالم، دشمنی ایجاد میکند و البته بهانههایی واهی است، چرا که ما باید بدانیم مردم چگونه از این ساخت ما استقبال کردهاند. برای این نظرسنجیها بودجهای صرف میشود تا سطح کیفی کارها را بالا ببرد نه که بگویند محرمانه است و به یک باره آمارهای دور از دسترس منتشر کنند. من فکر میکنم تهیهکنندگانی که یک مقدار ناتوانتر بودند و همیشه رتبههای پایین جدول رقابت سریالها را به خودشان اختصاص میدادند فشار آوردند و توجیهاتی برای مدیران سازمان درست کردند تا این میزان بیننده را اعلام نکنند. همانهایی که کمدیساز سطحی و نازل در تلویزیون هستند و این روزها اتفاقاً روی بورس هم هستند؛ چون تهیهکنندگان بیدردسر و ارزانسازی هستند. اینکه میگویم بیدردسر برای این است که من به جذابیتهای محتوایی فیلمنامه توجه جدی داشتم ولی این دوستان چون جامعه و شاخصهای هنری را نمیشناسند برایشان تصویب محتوا با هزاران ممیزی هم تأثیری ندارد. یکی از معضلات ما مخصوصاً در جریان ساخت سریال «پرستاران» ضوابط سختگیرانه و دور از واقعیت بود که متأسفانه ناظرین پخش، مدیر پخش و حتی مدیر گروه ممیزیهای غیرعقلایی قرار دادند. جالب است بدانید ناظر انتظامی اصلاحات لازم را وارد کرد اما دوباره به هنگام پخش نیروی انتظامی با اعمال نفوذ بخش مهمی از پنج اپیزود دزدی که از بیمارستان فرار میکند را دچار ممیزیهای خیلی افراطی و بیربط میکنند. اینها باعث شد تا دلسرد شوم؛ چون من اعتقاد دارم بخواهم زیر بار اطاعت از این نگاههای سختگیرانه بشوم، کار بیخاصیت میشود. فیلمسازان ما بایستی کارهایی بسازند راجع به آنها بحث شود و حرفهای روز جامعه را بزنند. من رفتم اما کسانی ماندهآند که کمدیهای سطحی و نازلی میسازند و فقط خنداندن مردم بدون ارائه هیچآموزهای مدنظرشان است. حرف گوشکن و ارزانساز هستند. با همه این تفاسیر برایم عجیب است چطور آقای میرباقری چنین شرایطی را تحمل میکند. چرا که این دوستان را میشناسم آدمهای عمیقی هستند. عجیب است در این شرایط خودشان را سپردهاند به افرادی که بخش سریالسازی تلویزیون را اداره و کنترل میکنند اما مدیر نیستند. حتی یکی از آنها تهیهکننده است ولی به شدت تعیینکننده هستند. نتیجه اعتماد به این دوستان، آنتن تلویزیونی است که مشاهده میکنید؛ خیلی واضح است تلویزیون امروز در مقابل کانالهای ماهوارهای و حتی سینمای خانگی و فضای مجازی کاملاً سپر انداخته و دچار حزیمت شده است. نه تنها در سریالسازی بلکه در عرصه خبر هم دچار ریزش مخاطب شده و بعید میدانم آگاهی نداشته باشند که این آمارها، واقعی نیستند. به نظر میرسد نه ارادهاش وجود دارد و نه بودجهاش که کارهای گران و با کیفیتی ساخته شوند و مخاطب حداکثری به سمت تلویزیون بیایند.
*یک قدری برنمیگردد به استفاده زیاد از حد و به تعبیری دست و پا زدن برای استفاده از سلبریتیها؟
مربوط میشود اما همهچیز را تحتالشعاع قرار نمیدهد. حتی اعتقاد دارم در برخی اوقات این سلبریتیها یا هنرمندان مشهور هستند که بار ریزش مخاطب تلویزیون را به دوش میکشند. اتفاقاً به مدیرانی برمیگردد که هیچ برنامهریزی درازمدتی ندارند. مثلاً به فیلمساز میگویند دو ماه به رمضان مانده یک سریال تلویزیونی بسازد و مخاطبپسند هم باشد. امثال من که میخواهم یک کار با کیفیت تحقیقاتی به مردم ارائه بدهم دو سال نیاز دارم تا یک کار ماندگار بسازم که حتماً دیده شود اما این بودجه را مدیران تلویزیون در اختیار ندارند صرف چنین کارهایی کنند. الان مدیران تلویزیون بودجه شان را در حدی در اختیار دارند هفته و ماه بعد را تأمین کنند. امکان این را که بودجه در اختیار داشته باشند و آینده نگری بیش از ششماه را انجام بدهند و حداکثر یک سال، را ندارند. یعنی از محصولاتی که تولید میکنند در طول یک سال بعد همه آنها روی آنتن رفته است. این اولین و بزرگترین مشکل تلویزیون است و سال ها دست به گریبان است.
*شاید یکی از معضلات دیگر تلویزیون استفاده زیاد از حد از اسپانسرها باشد که به یک گونهای سلطهطلبی میکنند؟
من با حضور اسپانسرها مخالف هستم. به شکل افراطی در تلویزیون حضور دارند و به یک صورتی غیرقابل کنترل میشوند. اسپانسر در تلویزیون برای برنامههای زنده و ضبط شدهای مثل رامبد جوان و مهران مدیری بد نیست اما وقتی به سریال میرسد به شدت مخالفم. حضور اسپانسر باعث نزول کیفی سریالها میشود. چجون اسپانسر نمیتواند از حق خودش بگذرد. همین سریال "پرستاران" را وزارت بهداشت به عنوان اسپانسر حضور داشت، اتفاقا همه سهم خودش را به تلویزیون پرداخت کرد و سهم مربوط به ما را تلویزیون نداد. وزارت بهداشت از من توقع داشتند مسائل و مشکلات وزارت بهداشت و پرستاران در این سریال مطرح نشود. من به عنوان کسی که ۷۰ درصد را وزارت بهداشت داده نمیتوانستم بیاعتنا باشم. یک بخشی از پرستاران که مخاطب نداشت این دستمایههای اسپانسری بود که با تضاد بیننده و مخاطب همراه بود. به نظرم الان تلویزیون بیش از اینها حساب میکند و تبدیل به آنتنی شده که به قیمتهای نازل آنتن را در اختیار تبلیغات و رپرتاژ آگهی مفصل قرار میدهد.
*تلویزیون باید چه کار بکند از این رکود و وضع نابسمان خارج شود؟
تلویزیون هیچ راهی ندارد برای بهبود شرایط اما باز هم دو محور برای اصلاح پیشنهاد میکنم. یک محور بودجه است که در صورت افزایش آن توسط دولت، روزهای خوش و موفقیت را به تلویزیون برمیگرداند. البته در این زمینه تلویزیون بایستی نیروهای مزدبگیر ناکارآمدش را واگذار کند تا از این مبلغ هنگفت حقوق تلویزیون خلاص شود. کارمندانی در امور عمومی کار میکنند و تلویزیون باعث شده آنقدر فربه بشود که تعداد کارمندانش از برخی از وزارتخانه هم بیشتر است. این روزها نباید واحدهای مختلفی را افزایش بدهیم که کارمندان به بهانههای مختلف استخدام شوند. من به نظرم تلویزیون یک اراده بزرگی میخواهد که کوچکسازی انجام دهد. این ضروری است برای ذخیره بودجه و برای افزایش بودجه و از این سمت کوچکسازی باشد و توسط دولت بودجهاش زیادتر شود. از طرفی مدیران کارآمد و آشنا به امور سر کار بیایند که بر مسائل دراماتیک، هنری و همچنین نسبت به سازندگان و تولیدکنندگان کارآمد یک اشراف درست و منطقی داشته باشند. متأسفانه امروز در تلویزیون دچار یک ناآگاهی و نبود یک شمّ هستیم و آدم هایی سر کار هستند که این شناخت و شمّ لازم را ندارند. همراه با این افزایش قریحه و ذوق مدیریتی امیدوارم بدنه مدیریت میانی سازمان صداوسیما هم اصلاح شود.
ارسال نظر