سیدمسعود شجاعی طباطبایی از سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی در زمینه خلق کاریکاتورهای ارزشی و انقلابی فعال بوده است. او در سالهای دفاع مقدس طی ۶ عملیات به عکاسی میپردازد با این وجود خود را عکاس رسمی دفاع مقدس نمیداند. شجاعی که سمتهایی همچون مدیریت خانه کاریکاتور ایران، مدیرمسئول مجله کیهان کاریکاتور، سردبیر مجله ایرانکارتون و دبیری و داوری بسیاری از رویدادهای کاریکاتور در داخل و خارج از کشور را بر عهده داشته است، هماکنون مسئولیت سرپرستی معاونت هنری حوزه هنری و مدیریت مرکز هنرهای تجسمی این نهاد را دارد. متن کامل مصاحبه با سیدمسعود شجاعی طباطبایی را در ادامه از نظر میگذرانید.
کاریکاتورهایی که مورد تهاجم رسانههای غربی قرار گرفت
*شما در دهه اول انقلاب کاریکاتوریست ارزشی و عکاس دفاع مقدس بودید. درباره سیر پیشرفت خود از آن سالها تا کنون که در سمت سرپرستی معاونت هنری حوزه هنری و مدیریت مرکز هنرهای تجسمی این نهاد فعالیت میکنید توضیح دهید.
در روزگار جوانی احساس کردم که کاریکاتور میتواند ارتباط بسیار سریع و خوبی با مخاطب برقرار کند. در سالهای ۶۱-۶۰ ما در پایگاه مقداد فعالیت میکردیم، با دوستان همدل و خوبم به این نتیجه رسیدیم که چند کاریکاتور را با ابعاد ۴*۳ متر با موضوع جنگ تحمیلی روی دیوار ببریم. چون آنجا نزدیک به فرودگاه مهرآباد بودیم و میخواستیم کسی که از خارج کشور به ایران میآید در بدو ورود با طرحهای طنزآمیز در ابعاد بزرگ با محتوای جزئیات پشت صحنه جنگ مواجه شوند. اغلب کسانی که از آمریکا به ایران میآمدند با دیدن این کاریکاتورهای بزرگ، متعجب میشدند. اینها اولین کاریکاتورهای من بود که همگی بر روی دیوار نقاشی شده بودند و همچنین در نشریات متعدد خارجی و داخلی به چاپ رسیدند. محتوای کاریکاتورهایم افشای حقایق جنگ تحمیلی بود، کشورهای زیادی از صدام حمایت میکردند، ما از ۱۵ کشور اسیر داشتیم و بیش از ۳۰ کشور حمایت جدی و همهجانبه از صدام میکردند و شوروی، آمریکا، آلمان، فرانسه و... در صدر اینها بودند.
در آن مقطع ظرف یکی دو سال حدود ۲۲ کاریکاتور روی دیوار کشیدم که بازتابهای خوبی داشت. در آن زمان یک بار مدیرمسئول اطلاعات هفتگی که مجله پرتیراژی بود صفحهای تحت عنوان "دیدگاه" را در این نشریه به من سپرد که در این صفحه موضوعات روز سیاسی و اجتماعی منتشر میشد. من از طریق همین موسسه اطلاعات از بازخوردهای آثارم مطلع میشدم. مثلاً یک بار کارکنان آرشیو موسسه به من گفتند که نشریه "فیگارو" (یکی از نشریات پرتیراژ فرانسوی) حدود ۸ صفحه رنگی درباره من مطلب کار کرده و تیتر بسیار تندی به این صورت زده است: «میکلآنژ در ایران برای هزاران مرده کاریکاتور میکشد» آنها از این ناراحت بودند که من کاریکاتور میتران (رئیسجمهور وقت فرانسه) را کشیده بودم، او یکی از حامیان جدی صدام بود و جنگافزارهایی همچون هواپیمای میراژ و توپهای فرانسوی را در اختیار صدام قرار میداد. سایر نشریات پرتیراژ دنیا همچون نیوزویک و تایم نیز به این مسئله واکنش نشان دادند.
مثلا من در آن موقع کاریکاتوری کشیدم که در آن صدام، سر خود را از پردهای بیرون آورده که یک طرف آن پرچم روسیه و طرف دیگر آن پرچم آمریکاست، این کاریکاتورها تاثیرگذاری بسیار خوبی روی مسافران و مهمانان خارجی داشت و حتی آنها را با حقایق جنگ آشنا میکرد. من در آن مقطع در جبهههای جنگ نیز حضور داشتم و این کاریکاتورها حتی در مناطق جنگی مثل بوکان نیز روی دیوارهای بزرگ رفت.
سال ۶۲ پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها، من وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و در آنجا با دو نفر از دوستان همدل آقایان محمدحسین نیرومند و کفشچیان مقدم آشنا شدم، با آنها تصمیم گرفتیم که با همدیگر کاریکاتورهایی را طراحی کنیم و آنها را روی پنل دانشکده هنرهای زیبا نصب کنیم. سپس گروهی به نام "کاسنی" تشکیل دادیم، کاسنی یک گیاه تلخ اما شفادهنده است. خواجه عبدالله انصاری در مناجاتنامه میگوید: «الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است؛ اگر عبدالله مجرم است از دوستان است.» و اینچنین بار قضیه را از دوش خود ساقط کردیم. اولین گروه حرفهایِ کاریکاتور پس از انقلاب گروه کاسنی بود. اولین مجله تخصصی کاریکاتور به نام «کیهان کاریکاتور» توسط اعضای گروه کاسنی تاسیس شد. اولین سایت تخصصی کاریکاتور تحت عنوان «ایرانکاریکاتور» نیز توسط همین گروه ایجاد شد. اولین دوسالانه کاریکاتور نیز به همت گروه کاسنی راهاندازی شد. این گروه برای ما بسیار پربرکت بود.
زمانی که "خانه کاریکاتور" به عنوان اولین نهادِ کاریکاتور کشور تشکیل شد، سازمان فرهنگی هنری شهرداری از بنده به عنوان اولین مدیر این نهاد، دعوت به همکاری کرد و من از طرف این سازمان که مسئول وقت آن آقای واعظی بود حکم این مسئولیت را گرفتم. من تا سال گذشته مدیر خانه کاریکاتور بودم تا اینکه شرایط متفاوت شد و عملا هیچ بودجهای در اختیار خانه کاریکاتور قرار نگرفت. از آنجا که من از سالهای دور با حوزه هنری همکاری داشتم و خودم را حوزوی میدانم به حوزه هنری آمدم و ریاست مرکز هنرهای تجسمی و مدتی بعد سرپرستی معاونت هنری حوزه را برعهده گرفتم.
آثار برگزیده مسابقه کاریکاتور ترامپیسم هزاران بار ریتوئیت شد
*مسابقه بینالمللی کارتون و کاریکاتور ترامپیسم رویداد بسیار خوبی بود، بازتابهای گستردهای داشت و آثار برگزیده آن در سایتهای بینالمللی مشاهده شد به ویژه اثری که در بخش کارتون مقام اول را کسب کرد را در بسیاری از سایتهای خارجی دیدم.
آثار برگزیده این مسابقه در هر دو بخش کارتون و کاریکاتور هزاران بار ریتوئیت شد.
* این انتقاداتی که من مطرح میکنم نظر شخصی بنده و یا خبرگزاری تسنیم نیست. اینها کامنتهایی است که مخاطبان برای ما مینویسند و یا انتقاداتی است که توسط هنرمندان تجسمی مطرح میشود. چرا از مراسم اختتامیه این رویداد استقبال چندانی نشد؟
من در آن موقع تازه به حوزه هنری آمده بودم، در آن وقت هنوز سرپرست معاونت هنری حوزه هنری نشده بودم، شما زمان حال را لحاظ کنید، در مراسم اختتامیه مسابقه بینالمللی کارتون، کاریکاتور و پوستر «پایان یک داعش» در سالن سوره تمام صندلیها پر بود و جا برای نشستن نبود، عدهای هم ایستاده بودند و به دلیل محدودیت فضا، حدود ۱۲۰ نفر از فرزندان شهدا را در محل دیگری میزبانی کردیم و برنامههای متعددی همچون خیمهشببازی و ایستگاههای نقاشی و دلنوشته برایشان برگزار کردیم. در این برنامه حدود ۷۰۰ نفر حضور داشتند.
مشکلاتی مثل خلوتی اختتامیه تقصیر یک نفر نیست، من در آن جشنواره فقط دبیر بودم و مسئله دعوت و حضور مهمانان برنامه به عهده روابط عمومی است. روابط عمومی بخش بسیار مهمی است که پیگیری حضور مهمانان و شخصیتها را انجام میدهد و من در آن وقت ارزیابی مشخصی از عملکرد روابط عمومی حوزه هنری نداشتم. البته ما در رویداد ترامپیسم آدرسهای مهمانان را به روابط عمومی داده بودیم و شخصیتها و سخنرانان نیز مشخص بودند.
چند نکته درباره مسابقه ترامپیسم بگویم: این رویداد در سطح ایران به خوبی دیده شد، آثار این رویداد در تمامی مراکز استانها به نمایش درآمد، این آثار در معابر شهر تهران با همکاری سازمان زیباسازی به معرض نمایش عموم درآمد، همچنین در چند کشور دیگر نیز این آثار به نمایش درآمد. به مخاطبان پیشنهاد میکنم این کلمات را در اینترنت سرچ کنند:
Mock+ iran+ cartoon+ president+ trump
با یک سرچ ساده میتوان فهمید که حدود ۵۰۰ رسانه خارجی همچون سیانان، نیوزویک و تایم مسابقه ترامپیسم را پوشش دادند. شیوه رسانه در امروز طوری نیست که لزوما رسانهها در رویداد حضور داشته باشند. مراسم اختتامیه فقط برای اهدای جوایز هنرمندان برگزیدگان است. رسانهها از نمایشگاههایی که ما در سطح تهران و مراکز استانها داشتیم گزارش و مصاحبه تهیه کرد و بازخورد آن در ۵۰۰ رسانه خارجی دیده شد، تمام رسانههای صهیونیستی این رویداد را پوشش دادند، جوراشلیمپست، هاآرتص، تایمزِ اسرائیل و...
در مسابقه ترامپیسم حدود ۲۰۰ نفر از ایران شرکت کردند که از این تعداد فقط حدود ۱۰ درصد یعنی حدوداً ۲۰ نفر تهرانی بودند؛ بنابراین نمیتوان انتظار داشت که شرکتکنندگان شهرستانی هم برای اختتامیه به تهران سفر کنند چون هزینههایشان سنگین میشود. آنها فقط اگر جایزه اصلی را برنده شوند به تهران میآیند تا در مراسم شرکت کنند. خوشبختانه بضاعت ما در کاریکاتور غالباً در شهرستانهاست. قبلاً کاریکاتوریستها اکثراً تهرانی بودند و ما توانستیم کاریکاتور را در کل کشور نهادینه کنیم. مهم این است که یک رویداد چقدر تاثیرگذاری دارد.
*نقد دیگری که مخاطبان به این رویداد وارد کردند این بود که برای اختتامیه مسابقه ترامپیسم تعداد زیادی کتاب چاپ شد. این کتابها بسیار شکیل و زیبا بودند و با کاغذ و چاپ بسیار خوبی تهیه شدند که این نکات جای تحسین دارد؛ اما با توجه به مسائلی که شما عنوان کردید قابل پیشبینی بود که از مراسم اختتامیه استقبال زیادی نشود؛ با این حال چرا اینقدر زیاد کتاب چاپ شد که هزینه بسیاری را به رویداد و در حقیقت به بودجه حوزه هنری تحمیل کند؟
البته تعداد زیادی کتاب چاپ نشد و حدود ۱۱۰ کتاب بود که همه آنها توزیع شد و تمامی هنرمندان و اساتیدی که در اختتامیه شرکت کردند کتاب گرفتند. یکی از مهمترین مباحث در کار تبلیغات یک رویداد، چاپ همین کتابهاست. زمانی که این کتابها به دست یک هنرمند و یا یک هنردوست میرسد فقط خودش آن آثار را نمیبیند بلکه ممکن است دهها نفر دیگر این کتاب را ببینند. این که ما توانستیم کتاب را به اختتامیه برسانیم اتفاق بسیار مثبتی است. در بسیاری از رویدادهای هنری کتاب به اختتامیه نمیرسد.
خوشحال شدیم که ما را تهدید به مرگ کردند
* البته در حال حاضر در اغلب رویدادهای هنری کتاب به اختتامیه میرسد و کمتر دیده میشود که کتابِ رویداد بعدها چاپ شود.
بله اما باز هم به طور معمول کتاب به اختتامیه نمیرسد. به هر حال یک امتیاز است که رویداد بتواند کتاب خود را به مراسم اختتامیه برساند.
خبرنگاران اطلاعات کتابها را به مردم میرسانند و به هر صورت کتاب به دست اهلش میرسد. افرادی که در مراسم اختتامیه ترامپیسم حضور داشتند اکثراً از اهالی رسانه هستند و همین عزیزان جزئیات رویداد را به مردم اطلاع میدهند. این کتاب برای تمام مراکز تخصصی و رسانههای خارجی که رویداد را پوشش دادند و کاریکاتوریستهای مطرحِ داخلی و خارجی ارسال شده است.
میزانِ یک رویداد تعداد شرکتکنندگان در اختتامیه نیست. ما در زمان رویداد ترامپیسم ارتباط مشخص و تنگاتنگی با کارکنان حوزه هنری نداشتیم البته من نمیخواهم عزیزان حوزه هنری را متهم کنم چون آنها زحمت خود را کشیدند. الان تکلیف ما با روابط عمومی و سایر بخشهای حوزه هنری مشخص است همه چیز سر جای خودش است.
در رویداد کاریکاتور هولوکاست من تهدید به مرگ شدیم. البته به خاطر این تهدیدات خوشحال میشدم و خدا را شکر میکردم که کار ما به نتیجه رسید و صهیونیست ها از دست ما عصبانی شدند. نتانیاهو به سازمان ملل نامه داد و درخواست کرد که کاریکاتوریستهای این رویداد تحریم شوند.
*بله میتوان استقبال از یک رویداد را با چنین تاثیرگذاریهایی تعبیر کرد. اصلا در برخی موارد، لزومی به برگزاری مراسم اختتامیه نیست.
بله اما اگر برگزار شود باید مراسم پرشوری باشد تا شاهد چنین فضای خالیای در سالن نباشیم. در مراسم اختتامیه "پایان یک داعش" ما از خانوادههای مظلومترین شهدای مدافع حرم یعنی لشکر فاطمیون که شهدای افغانستانی هستند دعوت کردیم. اگر دولت افغانستان مطلع شود که این عزیزان برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) میجنگند برای آنها حکم ۱۷ سال زندان صادر میکند. ما حتی نمیتوانیم تصویری از این رزمندگان عزیز به نمایش بگذاریم. در این مراسم رزمندگان سپاه قدس و خانواده آنها نیز شرکت کردند و مراسم بسیار پرشوری بود.
در مراسم اختتامیه ترامپیسم در بخشهایی که به عهده بنده بود بسیار خوب عمل شد مثل حضور هنرمندان ۷۴ کشور جهان که بحمدالله نتیجه بسیار خوبی داشت. بیشترین شرکتکنندهها از آمریکای لاتین و خاور دور بودند.
هنرمندان دنیا منطق ایران را پذیرفتهاند
*آیا این ارتباط با هنرمندان سایر کشورها پایدار بوده؟ یعنی در رویدادهای بعدی هم اینقدر استقبال کردند؟
بله. در حال حاضر هنرمندان دنیا منطق ایران را در این عرصهها پذیرفتهاند. در مسابقه "پایان یک داعش" نیز هنرمندانی از ۶۴ کشور شرکت کردند. حضور کشورهای خارجی در "پایان یک داعش" کمتر از "ترامپیسم" بود چراکه در آن مقطع موضوع ترامپ داغ بود و لازم بود که به آن پرداخته شود.
* امروز در کشور ما کمتر به جوانان بها داده میشود. یکی از سیاستهای خوب شما در مرکز تجسمی حوزه هنری، مسئله بهادادن به جوانان است.
حضرت آقا اشاره داشتند که من الان به جوانها خیلی بیشتر از نسل انقلابی اعتماد دارم. ایشان در بحث رویش های انقلاب به صورت جدی تاکید دارند. بر این اساس نقشه راه ما مشخص است و به طور جدی به دنبال جذب هنرمندان جوان انقلابی هستیم. حتی در کتاب سال سعی میکنیم طیف خاکستری را هم به صورت حداکثری جذب کنیم اما به هر صورت هنرمندان جوان انقلابی در اولویت ما هستند.
حسن روحالامین هنرمندی است که در آثارش به طور جدی به هنر عاشورایی میپردازد. ما در یکی از برنامههای آینده نقاشیهایی از مدافعان حرم با محوریت هنرمندان جوان را به نمایش خواهیم گذاشت که اغلب این هنرمندان جوان جزو استعدادهایی هستند که در زمان تصدی من کشف شدهاند. یکی از این آثار متعلق به آقای روحالامین است.
*از نحوه آغاز شکلگیری ارتباط حسن روحالامین با حوزه هنری اطلاع دارید؟
از این موضوع اطلاعی ندارم اما آنقدر به این جوان عزیز علاقهمند هستم که به آتلیه او رفتم و از نزدیک فعالیتش را دیدم و به طور دائم با همدیگر ارتباط داریم. یکی از تصمیمات مهمی که ما اتخاذ کردهایم این است که مثل سالهای دفاع مقدس مسئولیت را به جوانان بسپریم و به آنها اعتماد کنیم. هنر انقلابی در دهه اول انقلاب توسط چند جوان پایهگذاری شد. مثلا آقای دکتر مصطفی گودرزی در حالی که حدود ۲۵ سال سن داشت تابلوی نقاشی بسیار زیبایی را برای شهید فهمیده خلق کرد. البته آقای روحالامین هیچگاه مسئولیتی را در حوزه هنری نپذیرفتند.
*یعنی شما به او پیشنهاد دادید اما خودش قبول نکرد؟
پیشنهادی برای کار در حوزه هنری به ایشان ارائه ندادیم. البته هر بار ما به ایشان پیشنهاد انجام کاری را دادیم لطف کرده و قبول کرده است. مثلا ما به ایشان پیشنهاد برگزاری ورکشاپ دادیم که قبول کرده است و برنامه ایشان از طریق لحظهنگار به شکل مستقیم پخش شد.
*برخی از هنرمندان جوان انقلابی از بها ندادن حوزه هنری به آنها گلایه دارند.
ما همواره سعی کردهایم به هنرمندان جوان بها بدهیم. اما اینکه چه کسی و در چه موردی این گلایه را داشته، من نمیخواهم به مصداقش ورود کنم. ما در کتاب سال کاریکاتور، کتاب سال تصویرگری، مجلهای که منتشر خواهیم کرد و رویدادهایی که برگزار کردیم رویکردمان توجه به هنرمندان جوان است. بیش از ۳۰ اثر در نگاهخانه حوزه هنری یعنی تقریا هر دو هفته یک اثر فاخررونمایی کردیم که غالباً متعلق به هنرمندان جوان است. هنرمندان "خانه طراحان انقلاب اسلامی همدان" که همگی جوان هستند به طور جدی با ما همکاری دارند. آقای میری در نهضت مردمی پوسترهای انقلاب در مشهد و یا در اصفهان آقای حامد مغروری در تشکل آیه ودر قم کانون هنری شیعی همگی جوانانی هستند که با آنها رابطه داریم. بسیاری از این هنرمندان جوان در تهران و شهرستانها با حوزه هنری تعامل دارند.
*بنابراین آیا میتوان گفت به تمام هنرمندان جوان انقلابی در حوزه هنری بها داده میشود؟
ما ادعایی در این مورد نداریم اما تلاش ما بر این است که تمامی این هنرمندان را تحت پوشش بگیریم چرا که بضاعت و توانایی ما با وجود آنها معنا میشود.
*تسنیم
ارسال نظر