وقتی بخش موسیقی پاپ به جشنواره موسیقی فجر اضافه شد، بسیاری از اهالی موسیقی، منتقدان و خبرنگاران با این موضوع مخالف بودند. استدلال مخالفان این بود که؛ کنسرتهای موسیقی پاپ در طول سال و با کمترین مشکلات برگزار میشوند و دیگر نیازی نیست که جشنواره موسیقی فجر هم جایی برای جولان اهالی موسیقی پاپ باشد.
حرفِ منتقدان زمانی منطقیتر به نظر میآمد که کنسرتهای موسیقی پاپ در جشنواره موسیقی فجر، تکرارِ همان اجراهایی بودند که در طول سال، بارها و بارها روی صحنه میرفتند. حجمهها به کنسرتهای پاپ در جشنواره موسیقی فجر زمانی بیشتر و بیشتر شد که برخی از خوانندگان در کنسرتهایِ جشنوارهای، تعدادِ مشخصی قطعه را میخواندند و راس ساعت هم کنسرت را تمام میکردند. در حالی که در کنسرتهایشان در طول سال قطعههای بیشتری میخواندند و انرژی و وقت بیشتری هم صرف میکردند.
به هر روی مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر هیچ توجیه منطقی برای حضور بخش موسیقی پاپ در جشنواره نداشتند، مگر این نکته که؛ «کنسرتهای بخش پاپ، بخشی از هزینههای جشنواره را تامین میکنند. »
این حرف کمی منطقی به نظر میرسد. مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر در سالهای مختلف، بارها و بارها تاکید میکردند که بخش موسیقی پاپ برای جشنواره درآمدزا است. در ظاهر هم این سخن درست به نظر میرسید. چون بلیتِ کنسرتهای بخش پاپ بهتر و راحتتر به فروش میرفت و استقبال عامه مردم از این کنسرتها بیشتر بود.
در نهایت اینگونه به نظر میرسید که بخش پاپ در جشنواره موسیقی فجر، نه تنها هزینهای برای برگزار کنندگان جشنواره ندارد، بلکه درآمدی هم نصیبِ جشنواره خواهد کرد. اما گزارشهای مالی که اخیرا منتشر شدهاند و هزینههای مالیِ چهار دوره از جشنواره موسیقی فجر را روایت میکنند، حرفهای دیگری برای گفتن دارند.
این چند سطر را به دقت بخوانید:
کمک هزینه ۱۲ گروه بخش موسیقی پاپ بیست و نهمین جشنواره موسیقی فجر ۲ میلیارد و ۲۲۹ میلیون ریال
کمک هزینه ۱۱ گروه سی امین جشنواره موسیقی فجر ۲ میلیارد و ۳۲۵ میلیون ریال
کمک هزینه ۱۱ گروه سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر یک میلیارد و ۷۸۰ میلیون ریال
کمک هزینه ۱۴ گروه سی و دومین جشنواره موسیقی فجر ۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون ریال
این هزینهها در حالی ثبت شده که بلیتفروشیِ بخش موسیقی پاپ معمولا پرفروشترین بخش در جشنواره موسیقی فجر بوده است. این یعنی هر اجرا نه تنها باید هزینههای خود را تامین کند، بلکه باید سودی هم نصیب جشنواره میکرد.
در اینجا پرسشی مهم مطرح میشود و آن اینکه؛ چرا باید این بخش از جشنواره که مخاطبِ عام هم دارد و معمولا بلیتهایشان به طور کامل به فروش میرسد، برای بیتالمال هزینهای در بر داشته باشد.
حسن ریاحی در دورههای بیستو نهم، سیام و سیویکم دبیری جشنواره موسیقی فجر را برعهده داشته است. او درباره بخش پاپ در جشنواره میگوید: فکر کنم قبل از ما هم بخش موسیقی پاپ در جشنواره بود. درست یادم نیست. یکی از هدفها برای بودن این بخش در جشنواره، درآمدزایی بود که برای جشنواره میتوانست مفید باشد.
وقتی موضوعِ هزینههای بخش موسیقی پاپ در جشنواره را با حسن ریاحی در میان میگذارم، متعجب میشود و میگوید: خبر ندارم. گزارش مالی به تایید من نمیرسید و مایل نبودم وارد این مسائل شوم. من فقط نظارت میکردم.
او ادامه میدهد: اطلاعی از هزینههایی که برای موسیقی پاپ در گزارش عملکرد جشنواره ثبت شده، ندارم. به طور حتم قرار نبود هزینهای برای بخش موسیقی پاپ خرج شود. هدف از بودنِ بخش پاپ در جشنواره موسیقی فجر، چیز دیگری بود و قرار نیست جشنواره برای این بخش هزینهای بکند.
البته من در ریز ماجرای هزینهها نیستم. حتما دلیلی دارد که این هزینهها در گزارش عملکرد جشنواره ثبت شده است.
در روزهای آینده علتِ ثبت هزینه در بخش موسیقی پاپ، در گزارش عملکرد مالی جشنواره موسیقی فجر را بررسی میکنیم. برای این کار سراغِ مسئولان دورههای گذشته جشنواره خواهیم رفت تا پاسخهای آنان را در این باره بشنویم.
از سوی دیگر باید دید برگزار کنندگان سیوچهارمین دوره جشنواره موسیقی فجر چه برنامهای برای بخش پاپ دارند. آیا آنها هم میخواهند بخش پاپ را در جشنواره با قبول هزینهها برگزار کنند یا اینکه برنامه دیگری برای این بخش دارند.
*تسنیم
ارسال نظر