میگویند آمریکا در قرن بیستم، در ۶۲کودتا علیه دولتهای مردمی در سراسر جهان نقش مستقیم داشته و در بسیاری دیگر مشارکت کرده است. ما با خواندن عدد شصتودو چیز زیادی دستگیرمان نمیشود. اعلام آمارهای کودتا مانند نمایش صف مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن است. تصاویر هوایی گستره بزرگی را پوشش میدهد اما جزئیات را میکشد. جزئیاتی مثل تعداد کشتهها، دستگیر شدههاو تبعید شدهها. جزئیاتی مثل جنایتهای ژنرال پینوشه؛ دیکتاتور شیلی. او در خلال یکی از این ۶۲ کودتا پنجهزار نفر را دستگیر و در چمن ورزشگاه فوتبال سانتیاگو زندانی کرد. پنجهزار نفری که بیشترشان پس از شکنجه کشته شدند و جسدشان هم به خانوادههایشان تحویل داده نشد. یکی از آن پنج هزار نفر «ویکتور خارا» است. خواننده و نوازنده شهیر شیلیایی که یکی از قربانیان ۶۲ کودتای آمریکا در سراسر جهان است. چنان که خوان؛ همسر خارا میگوید: «آنها توانستند او را بکشند، اما نتوانستند صدایش را خاموش کنند.»
گذشته از ویکتور خارا که زندگیاش را برای مبارزه با آمریکا و وابستگانش فدا کرد سالهاست که موسیقی ضدآمریکایی یک گونه پرطرفدار در بازار جهانی موسیقی است. از «باب دیلن» افسانهای گرفته تا «راجر واترز» و «بروس اسپرینگستین» بخش بزرگی از عمر خود را صرف ساخت و انتشار آثار ضدظلم کردهاند. در این گزارش با مروری کوتاه بر زندگی و آثار این چهرههای برجسته موسیقی جهان تلاش کردهایم به شکلی اجمالی تاریخ موسیقی ضدآمریکایی را بررسی کنیم.
ویکتور خارا؛ مبلغ عدالت، مدافع آزادی
«ویکتور لیدیو خارا مارتینز» ۲۳سپتامبر ۱۹۳۲ در شهر ویهخو(Viejo) در جنوب سانتیاگو، پایتخت شیلی متولد شد. خارا در فضای موسیقی فولکلور اواسط دهه ۵۰ میلادی با پیوستن به گروه کونکومن (cuncumen) پیشرفت خود را آغاز کرد. او از سال ۱۹۷۰ فعالیت در تئاتر را کنار گذاشت و فعالیت خود را روی موسیقی متمرکز کرد. معروفترین قطعه خارا به نام «به خاطر زندگی ممنون» تبدیل به یک اثر کلاسیک در تمام آمریکای لاتین شد و در سراسر دنیا توسط هنرمندان مورد استفاده قرار گرفت. او قطعههای زیادی در مورد دغدغههای عامه مردم، مبارزه برای عدالت اجتماعی و ناکارآمدیهای دولت میانهرو در اواخر دهه ۱۹۶۰ نوشت و ضبط کرد. خارا در آهنگهایی مانند «مردمی که به باد تبدیل میشوند»، «آهنگ آزادی»، «چه کسی کارمینسیتا را کشت؟» و «شیشا نه لیموناد» (اعتراض به افراد طبقه متوسط که ساکت مانده بودند)، مضامین سیاسی را بیان میکند.
موسیقی برای ویکتور خارا سلاحی برای مبارزه بود. سپتامبر ۱۹۷۳ درست در سالهایی که تبوتاب مبارزه علیه رژیم سلطنتی در ایران در حال شکلگیری بود و دو دهه از کودتای آمریکایی در ایران علیه نهضت نفت گذشته بود بار دیگر اما این بار در شیلی حرکتی مردمی با حمایت دولت آمریکا سرکوب میشد. سالوادور آلنده؛ رییسجمهوری مردمی و ضدآمریکایی شیلی در حالی که سعی میکرد از کاخ ریاست جمهوری دفاع کند، کشته شد. در همان روز ویکتور دستگیر شد و پنج روز را در شرایطی غیرانسانی زندانی بود. دولت نظامی، سیستم تروری را آغاز کرد که در آن دههاهزار نفر از طرفداران آلنده دستگیر شدند. حداقل پنجهزار نفر از طرفداران اتحاد عام و شاید هم تعداد بیشتری به قتل رسیدند یا ناپدید شدند و هزاران نفر دیگر از کشور گریختند و صدها نفر از افراد شیلی برای سالها بهعنوان زندانی سیاسی در زندانها باقی ماندند.
این رژیم جدید که طبق مدل آمریکایی کودتا در ایران و شیلی توسط «ژنرال» پینوشه و «سرلشکر» زاهدی اجرا شد، به صورت علنی بسیاری از کتابها و آهنگهایی که خرابکارانه نامیده میشدند را در آتش سوزاند.
سرود پیروزی با گیتار خونی
روز ۱۶ سپتامبر بسیاری از زندانیان به استادیوم شیلی منتقل شدند. بر اساس مشاهدات زندانیانی که نجات یافتهاند تعداد زیادی از زندانیان زیر شکنجه نظامیان جان باختاند.
آنها زندانیانی بودند که از سوی دولت نظامی شیلی خطرناک تشخیص داده شده بودند. طبق گزارشها خارا بارها مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت و دچار شکستگی استخوانهای دست و نیمتنه بالا شد. زندانیان سیاسی همراه خارا، شهادت دادهاند که بازداشتکنندگان خارا در حالی که او بر روی زمین افتاده بود با تمسخر از او میخواستند که برای آنها گیتار بنوازد و خارا شجاعانه بخشی از آواز «پیروز خواهیم شد» (venceremos) را خواند که در حمایت از ائتلاف همبستگی مردمی بود. بلافاصله پس از آن ضرب و شتم وی شدت گرفت.سپس خارا در ملأ عام در مقابل هزاران زندانی دیگر که در استادیوم ورزشی سانتیاگو بودند، اعدام شد و انگشتانش بهعنوان نماد قطع شد و پیکر بیجانش را در جادهای خارج از سانتیاگو رها کردند.
راجر واترز؛ یک عمر مبارزه با «دیوارها»
راجر واترز (Roger Waters) زاده ۶ سپتامبر (۱۹۴۳)، خواننده، ترانهسرا و آهنگساز انگلیسی است. او در کنار نیک میسن و ریچارد رایت از اعضای مؤسس پینک فلوید بوده است. خلاقیت واترز در پدید آوردن سبک خاصی از موسیقی سایکدلیک راک موج جدیدی را در جامعه موسیقی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به راه انداخت. از واترز بهعنوان یکی از خلاقترین آهنگسازان، ترانهسرایان و تهیهکنندگان تمام تاریخ موسیقی راک یاد میکنند. او بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۵ بهعنوان عضوی از گروه پینک فلوید و در پوشش نوازنده گیتار بیس و خواننده فعالیت میکرد. پس از جدایی سید برت، وی به عنوان ترانهسرا و مفهومدهنده اصلی آلبومهای پینک فلوید نقش عمدهای ایفا کرد و توانست در دهه ۷۰ میلادی همراه با پینک فلوید، با عرضه آلبومهای مفهومی «نیمه تاریک ماه»، «کاش اینجا بودی»، «جانوران» و «دیوار» موفقیتهای بینالمللی چشمگیری به دست آورد؛ به طوری که تا سال ۲۰۱۳، این آلبومها بیش از ۲۵۰ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروختهاند که از این تعداد تنها ۵/۷۴ میلیون نسخه مختص ایالات متحده بوده است. او یکی از بزرگترین کنسرتهای تاریخ به نام «دیوار برلین» را در سال ۱۹۹۰ (میلادی) برگزار کرد که حدود ۲۰۰.۰۰۰ شنونده آن را از نزدیک به تماشا نشستند. او در سال ۱۹۹۶ وارد «تالار مشاهیر راکاند رول» ایالات متحده شد و در سال ۲۰۰۵ به «تالار مشاهیر راکاند رول انگلستان» راه پیدا کرد.راجر واترز با «آلون هادر»، خبرنگار صهیونیست یک روزنامه طرفدار رژیم اشغالگر قدس مصاحبه کرد و بیپروا اعتقاداتش را درباره رژیم صهیونیستی به زبان راند؛ کاری که در غرب از کمتر کسی برمیآید. در بخشی از این مصاحبه او با اشاره به دیوار حائل رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی گفت: دیوار شما صدبرابر وحشتناکتر از دیوار برلین است. در حالیکه دیوار برلین سالها قبل ویران شده، دیوار حائل شما هنوز وجود دارد. جامعه یهود بارها کنسرتهای او را به خاطر آنچه که «تبلیغات ضدیهود» میخوانند، تحریم میکنند. واترز در سال ۲۰۰۶ میلادی، به درخواست فلسطینیها، کنسرتش را از شهر تلآویو در سرزمینهای اشغالی، به دهکده عربنشین «نوه شالوم» منتقل کرد. او پس از دیدار از غزه، از مهمترین حامیان کمپین بایکوت رژیم اسراییل بوده است و با شعری با عنوان «ما نیازی به کنترل نداریم» که اقتباسی از شعر مشهور «پینک فلوید» از آلبوم «دیوار» بود، رژیم صهیونیستی را مورد خطاب قرار داد. در سیامین سالگرد انتشار آلبوم «دیوار»، راجر واترز توری را برگزار کرد و آلبوم «دیوار» را مانند یک داستان روی صحنه برد. او قصد دارد تا نسل جدید را با این آلبوم کمنظیر آشنا کند. واترز در مصاحبهای گفته است: «آلبوم دیوار و قطعات آن در زمان جنگ ویتنام خلق و اجرا شدند. هماکنون نیز در عراق یا افغانستان جنگ وجود دارد. بنابراین پیام ضدجنگ آلبوم «دیوار» هرگز کهنه نمیشود.»
باب دیلن؛ صدای اعتراض
«رابرت آلن زیمرمان» معروف به «باب دیلن» خواننده، نقاش، آهنگساز، شاعر و ترانهسرای آمریکایی در ۲۴ ماه می ۱۹۴۱ میلادی در مینهسوتای آمریکا متولد شد. او در نوجوانی زادگاه خود را ترک کرد و برای اینکه با گذشتهاش ارتباطی نداشته باشد، نام خود را تغییر داد. گفته میشود او نام هنری خود را از نام «دیلن توماس» شاعر ولزی گرفته است. وی که در سبک موسیقی بومی آمریکا به فعالیت میپرداخت، در دهه ۱۹۶۰ میلادی به سبک راک روی آورد و اشعار عاشقانه راکاند رول روز را با اشعار ادبی و روشنفکرانه کلاسیک در هم آمیخت. دیلن در پدیدار شدن سبکی در موسیقی به نام راک بومی (Folk Rock) در اواسط دهه شصت بسیار تأثیرگذار بود و به شکسپیر همنسلان خود شهرت یافت. بعضی از کارهای دیلن بهعنوان سرود جنبشهای اجتماعیِ دهه ۶۰ مطرح شده است. او بیش از ۵۸ میلیون نسخه از آلبومهایش را به فروش رسانده و افزون بر ۵۰۰ ترانه نوشتهاست که توسط بیش از ۲۰۰۰ هنرمند ضبط گشته و در جایجای دنیا اجرا شدهاست. دیلن در پنج دهه اخیر در موسیقی آمریکا بهعنوان یک پدیده مطرح بوده است. روزنامهنگاران و مورخان اغلب از آهنگهای دیلن به عنوان نماد دهه ۱۹۶۰ و خود دیلن را به عنوان یک خواننده اعتراضی معرفی میکنند. دیلنی که در یک مدت کوتاه، در کمتر از سه سال، تعداد زیادی آهنگ با مضامین سیاسی نوشت که با اشعار و تصاویر خلاقش، اوضاع آن دوران را نشان میداد. برای مثال «چرچرخان در باد»، «استادان جنگ»، «با خدایی که طرف ماست» و … و به واسطه همین آثار اعتراضی به شهرت رسید. او اوایل در دهه ۶۰ به یک رهبر برای جوانان آن زمان تبدیل شده بود و با زبانی تلخ و رک به انتقاد و اعتراض میپرداخت. ترانههای ضدجنگ و حمایت از حقوق بشر او حرف همه مردمان آن زمان بود که دیلن آنها را فریاد میزد. هر چند دیلن این روزها و خصوصاً پس از پذیرفتن جایزه نوبل از روزگاری که سمبل موسیقی اعتراضی بود، فاصله گرفته است اما همچنان نام او یادآور قطعات انتقادیاش علیه سیاستهای دولت آمریکا در جنگ ویتنام است.
«بروس اسپرینگستین»؛ یک آمریکایی که مرگ بر آمریکا میگوید!
«بروس اسپرینگستین» از خوانندگان سرشناس آمریکایی است که بهدلیل همکاریاش با گروه «E Street Band» شهرت جهانی به دست آورده است. این خواننده و ترانهسرای متولد سپتامبر ۱۹۴۹ در نیوجرسی، فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۹۶۵ آغاز کرد و سبک موسیقی او، راک و فولک راک است. او گیتار، هارمونیکا و پیانو مینوازد و تا به حال ۱۸ آلبوم منتشر کرده که آخرین آنها با نام «امیدهای بسیار» (High Hopes) در سال ۲۰۱۴ وارد بازار موسیقی شد. آلبومهای او در آمریکا تا امروز بیش از ۶۴ میلیون نسخه فروش داشتهاند و از نظر فروش میزان آلبومهای موسیقی، او در رده پانزدهم بزرگترین موسیقیدانان تاریخ ایالات متحده قرار دارد. او ۲۰ جایزه Grammy Award، دو جایزه Golden Globe و یک جایزه اسکار برای بهترین موسیقی فیلم با اثری به نام «خیابانهای فیلادلفیا» برای فیلم «فیلادلفیا» به کارگردانی «جاناتان دم» برده است.اسپرینگستین، قطعاتی با مضامین سیاسی و در انتقاد از دولت آمریکا نیز سروده و اجرا کرده است. او در سال ۱۹۸۴ و زمانی که «رونالد ریگان» رییسجمهوری آمریکا بود، آلبوم تاریخیاش را با نام «Born in the U.S.A» (متولد ایالات متحده آمریکا) منتشر کرد، و در این آلبوم قطعهای با همین نام ساخت و در آن از سیاستهای دولت آمریکا در جنگ ویتنام انتقاد کرد. اسپرینگستین را به عنوان یک خواننده سیاسی نمیشناسند. او کسی است که در بیشتر قطعاتش از اقلیتها و مردمی که حقوقشان پایمال شده است، میخواند؛ با این حال در بزنگاههای مهم تاریخ معاصر، او ترانههای تأثیرگذاری با موضوعات روز و عمدتاً در انتقاد از سیاستهای دولت آمریکا اجرا کرده است. بروس اسپرینگستین در اوایل قرن بیستویکم و همزمان با حوادث ۱۱ سپتامبر و آغاز جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق بار دیگر به صحنه موسیقی سیاسی بازگشت. او در سال ۲۰۰۷ قطعهای با عنوان «راه درازی تا خانه در پیش است» (Long Walk Home) اجرا کرد و سیاستهای جورج بوش را به شدت مورد انتقاد قرار داد. اسپرینگستین همچنین در قطعه جدیدی که سال ۲۰۱۲ آن را منتشر نمود، به انتقاد از سیاستهای جنگافروزانه واشنگتن پرداخت و سیاست خارجی آمریکا را عامل بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ معرفی کرد. قطعهای با نام «مرگ بر زادگاه من» (Death to My Hometown) .
*صبح نو
ارسال نظر