احمد نجفی در تنها فیلم سینمایی که بیش از ۲۰ سال پیش درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی امریکا با نام طوفان شن ساخته شده است، نقش یک امریکایی را بازی کرد. با اینکه در اهواز به سر میبرد و در خلال مصاحبه سرفههای شدید او ناشی از آلودگی هوا در انجام مصاحبه مشکل ایجاد میکرد، اما با روی باز پذیرای ما شد. گفتوگو با این سینماگر را به مناسبت روز ۱۳ آبان میخوانید.
به عنوان یک سینماگر بگوید امروز و در چله انقلاب اسلامی مبارزه با سلطهگری و زورگویی امریکا چقدر اهمیت دارد؟
آنها تحریم میکنند ما هم باید پاسخ بدهیم. عدهای به شکل صوری علم مخالفت برمیدارند. من این را چندین ماه پیش میگفتم. این باعث شد حفرههای مدیریتی ما بیرون بزند و فکر میکنم این فشار کمک میکند تا راهحل تازهای برای وضعیت اقتصادی و اجتماعی پیدا کنیم. ضمن اینکه معتقدم باید با رویکرد رسانهای، انسانی و اجتماعی و حیثیتی جواب اینها را داد، اما باید درونمان را هم بسازیم. باید معنویتگرایی انقلابیمان را بیش از پیش تقویت کنیم. به مسئله عدالت اجتماعی بیشتر اهمیت بدهیم. نباید فراموش کنیم که انقلاب را اقشار محروم با بذل جان و خون حفظ کردهاند. ساخت درون و اهتمام به داخل برای حل مشکلات همان چیزی است که رهبر انقلاب بارها بر آن تأکید کردهاند. مسئولان باید به این درونگرایی که استقلال ما را بیشتر میکند، جدیتر توجه کنند.
فکر میکنید سینمای ایران چقدر مسئولیتشناس بوده و تا چه اندازه این موضوع در قالب سینما برای نسل جوان روشنگری کرده است؟
هیچ، در سال یکی دو تا فیلم در مورد حاشیه جنگ میآید و جنگ یا بعضی وقتها کارهایی که آقای حاتمیکیا میکنند میتواند اثرگذار باشد و جذب مخاطب کند. در اصل باید گفت: هیچی. دوستان نمیتوانند اینطور فکر کنند، آنهایی که بچه لوس سینما هستند و سر گروه و سردسته هستند فیلمها را پخش میکنند نمیتوانند یا نمیخواهند درباره این موضوعات فیلم بسازند. میروند و میآیند، چه کار میتوانند بکنند. در پروسهای خود را انداختهاند که از درونش ارتقای فرهنگ انقلابی بیرون نمیآید.
با توجه به شعارها و راهبردهایی که کشور از ابتدای انقلاب درباره این موضوع داشته است، چقدر در داخل کشور همصدایی، همنوایی و همدلی از سوی مسئولان در این باره دیده میشود؟
همنوایی از طرف مسئولان که هنوز از نظر سیاسی و اجتماعی خیلی ضعیف است و دقیقه ۹۰ دور هم جمع میشوند و دوباره رها میکنند. تقریباً هر کسی ساز خودش را میزند. استکبارستیزی باید راهبرد باشد نه تاکتیک. این قضیه باید مستمر میبود که متأسفانه نیست و حرفها دوگانه و ممکن است کنار هم بنشینند، اما دودل هستند و دوگانه. در نتیجه عملکردها هم دوگانه است و این کمکی نمیکند و باید در این شرایط به معنای واقعی دست به دست هم بدهند. نه به خاطر مسائل حزبی بلکه به خطر منافع ملی که متأسفانه الان خیلی کمرنگ است و شرایط است که اینها را به هم نزدیک میکند، اما دلها نزدیک نیست.
خود شما تا به حال در این باره فعالیتی داشتهاید؟
تا دلتان بخواهد. من بیشتر به هویت میپردازم که خود بخش مهمی از استقلال است. بدون هویت که نمیتوان استقلال داشت. شما هر کدام از فیلمهایی که من تهیه کردم میبینید حداقل در همین راستاست. نمیدانم چقدر موفق بودهام، اما تلاش کردهام در این مسیر گام بردارم. خب هر چه بیشتر ساختیم، بیشتر به ما صدمه زدند. نام آخرین فیلم من «من یک ایرانیام» است و از نام فیلم مشخص است که تفکر من چگونه است.
ارسال نظر