از زمانی که گزینه «حسین انتظامی» معاونت مطبوعاتی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان گزینه ریاست و یا سرپرست سازمان سینمایی مطرح شد، بحثهای فراوانی گاهی در مطبوعات و به صورت عمده در فضای مجازی درگرفت. جالبترین بخش واکنشها، به خیل نویسندگان و تعیین کنندگان مشی رسانهای درباره او بود که اغلب آنها بواسطه «انتظامی» وارد مطبوعات شده و در شرایط فعلی قدرت و جایگاه رسانهای معتبری دارند.
مخالفانی جدی در حوزه ژورنالیسم سینمایی که قبل از اعلام حکم وزیر و انتصاب او، مواضع تندی اتخاذ کردند و اگر خودشان این مواضع صریح را مکتوب نکردند، به وسیله وابستگان رسانهای آنها نشر داده شد. افرادی که جایگاه و اعتبار رسانهای خودشان را مدیون انتظامی هستند و به محض اعلام حکم از سوی وزیر، این احتمال وجود دارد که در حیطه انتصابهای او وجود داشته باشند.
این وضعیت شرحی از اطرافیان امین «حسین انتظامی» است و دایره مخالفان او دامنه وسیعیتری دارد. دامنه این مخالفت به مدیران رسانهای مخالف انتظامی در نحوه عملکرد و مشی سیاسی او بازمیگردد. (اینجا) سازمان سینمایی باتلاق هولناکی است که هر مدیری وارد آن شود، با گردابهای مهیب درون سینما، رستگار نخواهد شد و اگر انتظامی مطالباتی را حتی در گذشته، در سمت مدیریت مطبوعاتی خود برآورده نکرده، حالا فرصت خوبی برای رسانههای مخالفش فراهم شده که انتقام چهل سال عدم پیشرفت سینمای ایران را از او بگیرند.
در روی دیگر سکه انتظامی با چالش بزرگی به نام سینما و شلوغی و تکثر اصناف با افکار گوناگون مواجه است. در شرایط فعلی اهتمام برای هجمه علیه او محدود به کانالهای تلگرامی و فضای مجازی غیر رسمی است و به تدریج وارد جریان مطبوعات خواهد شد، اگر او باجهای متدوال را نپردازد یا از سیاستگذاران پشت پرده سینما تبعیت نکند.
نگاهی به وضعیت انتصاب انتظامی که توام با تایید و تکذیب های فراوانی بود، موید همین ماجراست. چندین گروه خاص از سینماگران، با «سیدعباس صالحی» رایزنی کردند تا پایان جشنواره فیلم فجر سی و هفتم، محمد مهدی حیدریان را روی کرسی ریاست سازمان سینمایی حفظ کنند.
به هر حال این تغییر در شرایط کنونی موقعیت گعدهها و گروههای تصمیمگیر و صاحب منافع، خارج از سازمان سینمایی را به مخاطره خواهد انداخت و چون حسین انتظامی برای اهالی سینما ناشناخته است، گروههای انحصارطلب، منافع خود را در خطر میبینند. در نتیجه، انتظامی بوسیله شاگردان سابق سینمایینویساش که امروز اهرمهای فشار رسانهای باندهای سینما به شمار میروند، تحت فشار قرار داشت تا به عنوان نامزد نهایی این سمت برگزیده نشود.
نحوه انتشار خبر امضای حکم او توسط وزیر ارشاد، موید چنین اتفاقی است که گروههای فشار تمامیتخواه در داخل بدنه سینما، تا دقیقه ۹۰ وزیر ارشاد را در محاصره مشاورههای گوناگون قرار دادند تا در دولت اعتدال اتفاق عجیب و غریبی رخ ندهد و حیدریان، یکی از وابستگان به «حلقه معماران» سینما، از سمت ریاست سازمان سینمایی عزل نشود.
«محمد مهدی حیدریان» رئیس سابق سازمان سینمایی، به عنوان رئیس اداره نظارت و ارزشیابی در وزارت ارشاد خاتمی (در دهه شصت) مشغول به کار شد، البته آنزمان از مدیران ارشد «علی مرادخانی» در حوزه «مدیریت تولید فیلم» بود که در حال حاضر به عنوان اداره نظارت و ارزشیابی شناخته میشود. در واقع حیدریان آخرین عضو از حلقه «معماران سینما» ست و تا چند هفته قبل مقاومت میکرد، به هر شکل ممکن تا پایان دولت روحانی در این سمت باقی بماند.
حتی روز یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ قبل از اعلام وزیر، در حاشیه بازدید از جشنواره فیلم کوتاه گفت: آنچه مسلم است سینما از ابتدای امسال دوره جدیدی را بر مبنای یک برنامه شروع کرده و قطعا این برنامه ادامه پیدا خواهد کرد. این مهمترین حرفی است که در این باره میتوان گفت، چراکه هم وزیر محترم و هم دیگر همکاران ما بر این هستند که این برنامه را دست کم تا آخر دولت دوازدهم داشته باشند و از این بابت نگرانی نداریم. وی ادامه داد: اگر بنا به رفتن من باشد، باید بگویم که من در وزارت ارشاد خواهم ماند، چون برای جدا شدنم از سینما دیر است.
مرور اظهار نظرهای حیدریان نشان میدهد که او با چه صلابتی همچنان اصرار به عدم ترک صندلی ریاست سازمان سینمایی داشت و در همان گفتوگو با اهالی رسانه تسلط خود را بر سازمان سینمایی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالبه میکند و میگوید: طبق قانون باید تغییر مدیریت رخ دهد و من هم در وزارت ارشاد و در کنار سینما خواهم ماند، اما اینکه چه کسی سکاندار خواهد بود را باید وزیر فرهنگ و ارشاد مشخص کند.
حیدریان علی رغم مصوبه مجلس، اصرار دارد در کنار سکاندار سینما باشد و نخستین پرسشی که از ریاست جدید سازمان سینمایی خواهیم پرسید آیا حیدریان مثل دوران حجت اله ایوبی همچنان مشاور سازمان سینمایی خواهد بود؟ حیدریان مدیر بسیار سنجیدهای است و در هر گفتوگویی یک فعل اضافی در اظهاراتش نیست. پر واضح است که یکی از وابستگان به حلقه معماران سینما حاضر به رها کردن این سکان نبود.
درباره نحوه انتصاب انتظامی ذکر این نکته هم قابل ذکر است، او به عنوان سرپرست برگزیده شده و وزیر ارشاد حکم ریاست برای او صادر نکرده و امکان فشار برای جایگزینی او توسط حلقه معماران سینما و گعدههای قدرتمند سینما، همچنان وجود دارد، چون دستهجات منشعب یا وابسته به حلقه تصمیمگیری در سینما، از زمان قطعیت حکم انتظامی بیکار ننشستهاند و تلاش میکنند به درک شفافی، از مسیر مدیریت سینما در ماههای آتی دست پیدا کنند.
***آیا سرنوشتی مشابه حجتاله ایوبی در انتظار انتظامی است؟
انتظامی پس از مراسم معارفه، مثل فیلم ماتریکس و شخصیت فیلم نیو) NEW) میان قرص آبی و قرمز، یکی را باید انتخاب کند. قرص آبی یعنی حفظ حیدریان، رضاداد، داروغهزاده، علیرضا تابش و کارمندانی که «حلقه معماران» سینما، در حیطه مدیریت سینما طی چهل سال اخیر از خود باقی گذاشتهاند یا اینکه قرص قرمز را انتخاب کند که در این صورت عمر مدیریتیاش به سرنوشت حجتاله ایوبی دچار خواهد شد.
ایوبی سال نخست که بر مسند نشست، وابستگان حلقه معماران سینما را سر کار آورد. برای حیدریان و رضاداد حکم مشاوره صادر کرد و دومی را در سال ۱۳۹۲ به عنوان دبیر سی و دومین جشنواره فیلم فجر برگزید. اما متوجه شد با این انتصابهای حقنه شده جایگاهی دکوری در سازمان سینمایی دارد.
او در نیمه نخست مدیریتش در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳، حتی نمیتوانست برای سرنوشت یک فیلم تصمیم بگیرد. دوئت (نوید دانش) از فیلمهای مورد علاقه «حجتاله ایوبی» بود و این مدیر سینمایی سابق، علاقهمند حضور آن در جشنواره فیلم فجر بود، اما در کمال تعجب، وابستگان فکری وابسته به باند معماران سینما در هیات انتخاب فجر ، فیلم را از جشنواره فیلم فجر کنار گذاشتند و ایوبی چارهای جز تسلیم نداشت. او قبل از اینکه محمد حیدری را برای محدود کردن رضاداد و اطرافیانش به عنوان دبیر جشنواره انتخاب کند، متوجه شد حذف رضاداد و داروغهزاده به تنهایی کافی نیست چون اعضای وابسته به حلقه معماران سیما در شوراهای داوری و انتخاب به مراتب بیشتر از آنچیزی هستند که ایوبی تصور میکرد.
در ابتدای راه، در اثر یک تصمیم استراتژیک اشتباه، حجت اله ایوبی اداره جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ را به تیم رضاداد و داروغهزاده سپرد و با همین تصمیم کارنامه مدیریتیاش با چالشهای گوناگونی روبرو شد. هر گاه «رضا داد» اداره جشنواره فیلم فجر را بر عهده میگیرد، فضای حاکم بر جشنواره فجر و سینما ملتهب میشود.
فلاش بک رضاداد؛ خشم وزیر ارشاد وقت
رضاداد با تعامل ویژه «محمدرضا جعفری جلوه» در دولت اول «احمدی نژاد»، تنها مدیر دولت اصلاحات بود که در پست مدیریتیاش ریاست «بنیاد سینمایی فارابی» ابقا شد و باقی مدیران اصلاح طلب به تلویزیون بازگشتند. اما طولی نکشید که رضاداد ابقا شده، با دستور مستقیم وزیر وقت، محمدحسین صفار هرندی از سمت خود خلع شد. رضاداد میزانسنی را در فجر بیست و چهارم (۱۳۸۴) فراهم کرد که فیلم «عصر جمعه» (مونا زندی حقیقی) با موضوعی ساختارشکنانه، سیمرغ بلورین فیلم اول و سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کند و همین مسئله خشم صفار هرندی را در پی داشت.
محمدرضا جعفریجلوه ریاست سازمان سینمای وقت، قصد حفظ رضاداد را داشت اما وزیر وقت تنها یک مهم را با جلوه مطرح کرد و گفت چگونه میتوانم او ]رضاداد[ را در فارابی نگاه دارم، در صورتیکه فیلمی با موضوع زنا با محارم در جشنوارهای که مسئولیت ادارهاش را بر عهده دارد، سیمرغ بلورین دریافت میکند.
«رضاداد» مدیر تربیت شده «حلقه معماران» سینماست و همچنان پدر فکری او «سید محمد بهشتی» است و برخی محافل سینمایی معتقدند که از او تمکین و تبعیت میکند. البته رضاداد خودش را در سینما تکثیر کرده و ثمره تربیت مدیریتی او ابراهیم داروغهزاده است که در حال حاضر میتواند پاشنه آشیل حسین انتظامی محسوب میشود.
فلاش بک داروغهزاده؛ چند چهره از یک مدیر
سلوک مدیریتی داروغهزاده در نوع خود جالب است. داروغهزاده در دوران احمدینژاد مدیر موسسه رسانههای تصویری شد و در دوران مدیریتش - که اتفاقا بسیار هم موفق بود - در اغلب گفتوگوهایش سعی میکرد چهرهای اصولگرا و فوقانقلابی از خودش ترسیم کند. (عطف به گفتوگو با هفتهنامه جهان سینما) در دوران پسا ۸۸ در دولت دوم احمدینژاد، کمی تغییر روش داد و به شهرداری پیوست و در دوران قالیباف در مسند شهرداری تهران، ریاست موسسه تصویر شهر (از موسسات وابسته به شهرداری) را برعهده گرفت و پس از به قدرت رسیدن دولت اعتدال دستیار رضاداد در برگزاری جشنواره فیلم فجر بود.
جامپ کات به دوران ایوبی؛ تصمیم مشترک ایوبی و هرندی
ایوبی هم در نیمه دوم دوران ریاستش متوجه شد رضاداد که حالا یک سویه دیگر به نام داروغهزاده دارد، پاشنه آشیل دوران مدیریتی اوست. هیات انتخاب و داوری جشنواره فجر را میتوان بخشی از کارنامه ریاست سازمان سینمایی برشمرد و در ارزیابی مدیریت دبیر جشنواره قرار نخواهد گرفت. رضاداد و داروغهزاده، در نخستین سال مدیریت ایوبی، فیلم ملتهب «عصبانی نیستم» و «قصهها» را به جشنواره آوردند و چنان التهابی در سالهای نخست مدیریت ایوبی آفریدند که حجم زیادی از انتقادات فرهنگی در رسانهها درباره سویه مدیریت حجتاله ایوبی بود و این التهابات در سال ۱۳۹۳ همچنان ادامه داشت تا اینکه ایوبی هم به نتیجهای رسید که صفار هرندی سالها قبل به آن رسیده بود. با این تفاوت که رضاداد را اخراج نکرد، بلکه به صورت محدود شده در فارابی برای برگزاری جشنواره کودک حفظ کرد. داروغهزاده هم هر زمان از ارشاد منفک میشود، به صورت طبیعی به تلویزیون میرود. این دو رفتند اما افراد وابسته به جریان معماران سینما آنقدر پرشمار هستند که با رفتن یکی دو نفر مشکلات مدیریتی ایوبی حل نمیشود و نمیتوان این گرایش به معماران سینما را در میان اهالی سینما، تطهیر کرد.
انتظامی با وابستگان فکری معماران سینما چه خواهد کرد؟
با توجه به روحیه استقلال طلب انتظامی، حفظ کارمندان وابسته به حلقه معماران، حفظ رضاداد و به تبع آن داروغهزاده یعنی روزهای پرحاشیه سازمان سینمایی و رنگ باختن اقتدار ریاست سازمان. حفظ وضع موجود با توجه به حکم سرپرستی صادره، در شان انتظامی نیست و با این حکم، او به مدیری تبدیل خواهد شد که باید منتظر تلفن داروغهزاده باشد که کدام کارتابل را باید امضاء کند و یا در کدام مراسم سینمایی به صورت دکوری حضور داشته باشد، تا عکاسان از او عکس بگیرند و وظیفه سرپرست سازمان سینمایی این باشد که در مورد پیشرفتهای سینمای انقلاب و موفقیت برخی آثار در گیشه و جشنوارههای خارجی سخنرانی کند.
به هر حال این وضعیت را حتی مخالفان نگرش و گرایشات انتظامی هم تاب نخواهند آورد. رئیس سازمان سینمایی را جناب وزیر به اشتباه با حکم سرپرستی منصوب کردهاند. این کار با توجه به فضای تهاجمی اصناف سینمایی، اشتباه بسیار گرانی است. نکته قابل تامل این است که هرگاه جمعی گستردهای از اهالی سینما در برابر مدیری سینمایی گارد میگیرند، انتصاب این مدیر قطعا صحیح است.
انتظامی مدیر کاریزماتیکی است و با توجه به شخصیت اقتدارگرایش، این امید وجود دارد که در کمتر از یکسال، این وضعیت را تغییر دهد و حکم ریاست برای او صادر شود یا اینکه طبق پیشبینی حلقه معماران، او مدیری موقتی است و همچنان همه کاره حیدریان است؟
بررسی کارنامه فعالیتهای انتظامی نشان میدهد که او وابستگی جناحی کمتری در حوزه مدیریتی دارد، شاید در حوزه روزنامهنگاری گرایشات اصلاح طلبانه داشته، اما در مسیر مدیریتیاش این گرایشات را لحاظ نمیکند، استقلال سیاسی او شبیه حجتاله ایوبی است که سعی میکرد میان مطالبه گرایان رسانهای و سینماگرانی با گرایشات اصلاحطلبانه تعادل برقرار کند و به دلیل اینکه چنین رویدادی غیر ممکن است، با عاقبت شیرینی در دوران مدیریتش مواجه نشد.
به عنوان نمونه مخالفت هیات انتخاب جشنواره سیوپنجم و حجت اله ایوبی با فیلم امپراطوری جهنم منجر به اعتراض رسانهای محمد خزاعی شد. خزاعی در سینمای ایران یک مهره اثرگذار محسوب میشود. مهرهای که گرایشات مختلف در سینما حاضر به تعامل او هستند. خزاعی نامهای اعتراضی نوشت و ایوبی کارت زرد خود را از خزاعی دریافت کرد. از سوی دیگر هیات انتخاب و داوری جشنواره فیلم فجر با گرایشات فکری وابسته به حلقه معماران، فیلمهای ماجرای نیمروز و ویلاییها (تعمدا) را بدرستی داوری نکردند و با فشار افخمی و برنامه هفت، زمینه استعفای زودهنگام ایوبی فراهم شد.
ماجرای نیمروز هم متعلق به تهیهکننده قدرتمندی به نام سیدمحمود رضوی است که سال گذشته هیات داوران کاملا جهتدار فجر با گرایشات فکری نزدیک به حلقه معماران، بدون هیچ واهمهای فیلم مهم این تهیهکننده با عنوان لاتاری را نادیده گرفت و محمود رضوی به شوخی و طنز بخشی از این واقعیت که داوران جشنواره فیلم فجر، توسط افرادی دیگری هدایت میشوند را تا حدودی افشا کرد.
داروغهزاده به دلیل گرایش فکری به حلقه معماران، میتواند پایانی برای حکم سرپرستی انتظامی در کمتر از شش ماه و پس از پایان جشنواره فیلم فجر باشد. بازخوانی نحوه انتخاب و داوری جشنواره فجر سال گذشته میتواند هشداری به سرپرست سازمان سینمایی باشد. ابراهیم داروغهزاده در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر از خانواده شهدا تقدیر میکند اما در توییتر و در فضای مجازی از حضور مانی حقیقی در برلین حمایت میکند و عدم توجه به فیلم لاتاری برای جشنوارهای که دبیریاش بر عهده داروغهزاده بود، اثبات عینی بر عدم تسلط به فضای داوری و انتخاب جشنواره فیلم فجر است. داوری جشنواره فجر امسال میتواند جایگاه سرپرست سازمان سینمایی را با مخاطره مواجه کند و تغییر دبیر جشنواره، حتی چند ماه مانده به برگزاری این جشنواره، میتواند نخستین کارت بقای انتظامی باشد.
داوری جشنواره فجر امسال میتواند جایگاه سرپرست سازمان سینمایی را با مخاطره مواجه کند و تغییر دبیر جشنواره، حتی چند ماه مانده به برگزاری این جشنواره، میتواند نخستین کارت بقای انتظامی باشد.
این گزارش با ذکر مصداقهایی مسیر شفافی را به حسین انتظامی برای ماندن در سازمان سینمایی نشان میدهد. او مسیر پر خطری در پیش رو دارد و سئوال قابل طرح این است که او دست به انتخاب کدام گزینه ها خواهد زد؛ ائتلاف با قطبهای جدید یا همزیستی مسالمت آمیز با وابستگان به حلقه معماران سینما.
حلقه معماران سینما چیست؟
حلقه معماران سینما اتحادیهای شکل گرفته از دوران پهلوی در اوایل نیمه دوم دهه پنجاه شمسی است. در واقع هسته مدیریتی سینمای پس از انقلاب، قبل از انقلاب در یک شرکت مهندسی معماری به نام «سمرقند» در حوالی میدان ولیعصر شکل گرفت. یک تیم از مهندسان که اساسا کارشان در حوزه ساخت و ساز و معماری بود و از افراد ثابت و تاثیر گذار حسینیه ارشاد بودند.
بنیانگذاران سازمان سینمایی انقلابی، آنرا را قبل از وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۶ طراحی کردند. محمدعلی نجفی، میرحسین موسوی، مصطفی هاشمیطبا، سیدمحمد بهشتی، فخرالدین انوار و خلیل گنجور، فارغالتحصیلان دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران(شهیدبهشتی فعلی) صاحبان شرکت «سمرقند» بودند که برای تولیدات سینماییاشان «آیت فیلم» را تاسیس کردند و پس از انقلاب فعالیتهای خود را به صورت مستمر ادامه دادند و سریال سربداران از مشهورترین تولیدات این کمپانی است.
محمد علی نجفی پس از انقلاب مدتی معاون سینمایی شد، موسوی نخست وزیری را تجربه کرد. هاشمی طبا در کابینه محمدجواد باهنر و موسوی وزیر صنایع شد و در دولت دوم هاشمی رفسنجانی و دولت اول سید محمد خاتمی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی شد؛ او همچنین سالها رئیس کمیته ملی المپیک بود. سیدمحمد بهشتی نیز در دهه ۶۰ مدیریت در صداوسیما و البته مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را تجربه کرد. فخرالدین انوار پس از انقلاب به سمت مدیر گروه فیلم و سریال و مدیر شبکه اول درآمد و پس از چندی معاون سینمایی شد.
اما محمد بهشتی در این میان که با عنوان معمار سینمای انقلاب شناخته میشود، علاوه بر تاسیس کمپانی دولتی فارابی، قبل از آنکه از قدرت خارج شود، اساسنامه خانه سینما را نوشت و آنرا در دوران مدیریتش طراحی کرد. او یکی از چهره هایی است که همچنان عضویت هیات مدیره خانه سینما را یدک میکشد.
به غیر از هشت سال دوره مدیریت محمود احمدینژاد، تمام مدیران انتصابی در ۳۲ سال اخیر اغلب مدیران و مدیران میانی سازمان سینمایی، گرایشات فکری و قرابت اندیشهای با سید محمد بهشتی دارند، حتی محمد مهدی حیدریان از کارمند او در سازمان سینمایی در دهه شصت است.
برخی تحلیلگران حوزه فرهنگ ادعاها میکنند که او همچنان سینمای کشور را مدیریت میکند. توجه ویژه به حضور آثار ایرانی با سیاهنمایی و تصاویر اغراق شده در جشنوارهها پیامد دوره مدیریتی بهشتی در بنیاد سینمایی فارابی است و مخالفان نگرش بهشتی ادعا میکنند، او سینمای را به مسیر جشنوارهای شدن کشاند.
بهشتی اصلیترین عضو حلقه معماران محسوب میشود؛ مخالفانش اعتقاد دارند مدیران سینمایی که در قدرت باقی میمانند، عمدتا سمپاتهای هنری و سینمایی نزدیک به افکار سید محمد بهشتی هستند.
آیا انتظامی در مواجه با این حلقه قدرت چهل ساله تعامل خواهد کرد یا به بخشی از این جریان تبدیل خواهد شد یا مثل حجتالله ایوبی در مقابل آنان خواهد ایستد و به استعفای پیش از موعد دچار خواهد شد. این جریان مدیریتی - سینمایی – هنری شکل گرفته از قبل از انقلاب را چگونه میتوان درمان کرد؟ آیا راه درمانی وجود دارد؟
*مشرق
نظرات